با سلام من احسان 15 سالمه از رشت و بابام فوت کرده من و مامانم تنها زندگی میکنیم از مامانم بگم باسم مامان من براتون یه زن سفید 33 ساله که بسیار خوشگل هستش اندامش لاغره اما کونش بسیار گنده اس من از بچگی فقط آرزوم بود که یه نفر کیر کلفت مامانمو جلو چشمام بکنه و میدونستم که این اتفاق میوفته چون مامانم موقعی که میرفتیم بیرون زیادی بی حجاب بود واس هر خرید دو ساعت با صاحب مغازه گرم میشد و یه روز آبگرمکن ما خراب شد و مامانم به تعمیر کار زنگ زد و خیلی گرم ازش خواست که بیاد و رسیدگی کنه تا مرده بیاد حسابی ارایش کرد و یه شلوار صورتی پاش بود که کل اندامشو زده بود بیرون و یه سارافون زرد رنگ که کاملا سکسیش کرده بود من به مامانم گفتم که میرم خونه خاله فردا برمیگردم اونم از خدا خواسته گفت باشه منم رفتم لباسمو پوشیدم و اتاقم که به طرف کوچه یه پنجره داشت رو باز نگه داشتم رفتم بیرون و منتظر موندم تا تعمیر کار بیاد که بالاخره امد یه مرد تقریبا 40 سالش میشد با سیبیل کلفت و هیکل گنده سریع رفتم از پنجره اتاق که باز بود پریدم تو اتاقم مامانمم فکر میرد که من الا خونه خاله ام هستم بعد دیدم که تعمیر کار امد خونه و سلامی کرد مامانم گفت خوش امدین اقای محمودی و گفت که بفرمایید امد تو مامانمو که تو اون وضع دید حالش عوض شد و حشری شده بود که مامانم بنا درخواست اون براش یه چهار پایه اورد و مرده رفت بالای چهار پایه تا ابگرمکنو باز کنه که نمیدونم چی شد امد پایین مامانم گفت پیچش گیر کرده اجازه بدین من برم بالا که گفت بفرمایید مامانم رفت بالا و قدش نرسید که گفت آقای محمودی میشه بی زحمت منو بغل کن یکم ببر بالا که قدم برسه که گفت البته و پاهای مامانمو گرفت و یذره بالاترش برد که مامانم دستش رسید اما نتونست باز کنه باز امد پایین و خم شده که یه آچار دیگه برداره و ایندفعه گفت اقای محمودی شما برین بالای صندلی منم بیام بالا و منو بلند کنین تا راحتتر بتونم وا کنم که محمودی رفت بالا و مامانمو بلند کرد باسن مامانم دقیقا روی کیر اقای محمودی بود که مامانم همش لفتش میداد امدن پایین مامانم یذره شلوارشو جوری کشید پایین که محمودی ندبد این قضیه رو و خم شد که آچار دیگه برداره که حالا یک چهارم کونش از شلوار بیرون زده بود اوففف سفید سفید بدون مو که محمودی پشت سرش بود و کونشو به کیرش میمالوند که صدای اه کوچیک مامانم در اومد و محمودی مامانمو از پشت بغل کرد و بوسیدش هردو کاملا حشری از هم دیگه لب گرفتم که محمودی شلوارشو کشید پایین و گفت بخورش یه کیر کلفت مشکی داشت که مامانم از دیدنش شوقش زد و همه رو تو یه حرکت تو دهنش جا کرد و اروم اروم براش ساک میزد که محمودی گفت اسمت چیه خوشگلم مامانم گفت من زهرا هستم گفت چه جنده ای جااان مامانم گفت جنده خودتم که منم داشتم جق میزدم که یهو محمودی مامانمو قمبلش کرد و شلوارشو کشید پایین و یدفعه کیرشو کرد تو کون مامانم مامانم یه اهی کشید که الانم صدای اه تو سرم هست بعد محکم تلمبه میزد تو و سروصدای مامانم همه جارو گرفته بود که کیرشو در اورد و به مامانم گفت ساک بزن یذره ساک زد که دوباره گذاشت تو کونش و خیلی تند تلمبه میزد مامانم دیگ داد نمیزد و اه لذت میکشید که کیرشو در اورد هرچی اب داشت ریخت روی کون مامانم و شرت و شلوارو روش کشید که اب کیرش شلوارشو خیس کرد و بلند شد که بره گفت از این به بعد جنده خودمی شمارشو گرفت که مامانم یه پنجاه تومنی تو جیب محمودی گذاشت و گفت خیلی خوش گذشت نوشته
0 views
Date: August 23, 2018