کون دادن من به پسر 28 ساله جیگر

0 views
0%

سلـام به همه اسمم رو ذکر نمیکنم و فقط خاطره ام رو تعریف میکنم که دو روز پیش اتفاق افتاد اگر از گی خوشتون نمیاد لطفا نخونید که بعدش بخوایین فحش بدین من 16 سالمه و از وقتی یادم میاد همیشه به همجنس خودم علاقه داشتم و هیچ وقت هیچ حسی به جنس مخالفم نداشتم مخصوصا این دوسال اخیر که بدجور رفتم تو کف کیر های کلفت و خوش تراش من پسر نسبتا آروم و کم حرف و خجالتی هستم اما وقتی حشری میشم شجاعت پیدا میکنم و پر رو میشم ما یه ساله که به یه خونه جدید اسباب کشی کردیم و سر کوچه مون یه غذا خوری هست ما روزای اول اسباب کشی که مشغول چیدن وسایلمون بودیم و همه جا بهم ریخته بود نمیتونستیم از آشپزخونه استفاده کنیم و مامانم من رو میفرستاد تا از غذا خوری سر کوچه غذا بگیرم دفعه اولی که رفتم غذا خوری با توجه به خجالتی بودنم و اینکه روم نمیشد بین جمعیت برم و سفارش بدم وایسادم یه گوشه تا خلوت تر بشه خلاصه همه سفارش دادن و رفتن نشستن سر میزاشون و جلوی میز خلوت شد و یه یهو یه نفر گفت داداش شما نمیخوای سفارشت رو بدی از وقتی اومدی فقط یه گوشه وایسادی برگشتم دیدم که یه پسر جذاب و هیکلی و خوشتیپ با چهره جذاب و موهای قهوه ای روشن و ته ریش که یه تیشرت تنگ سبز لیمویی هم تنش بود پشت میز سفارش ایستاده حدود بهش میخورد 28 سالش باشه با توجه به گی بودنم به محض دیدنش محو تماشاش شدم و ازش خوشم اومد برگشتم بهش گفتم وایسادم یکم سرتون خلوت تر شه بعد سفارش بدم اونم که یه خنده ی عجیب رو لباش بود گفت چی میخوایی عزیز جان رفتم و سفارشم رو دادم و کارت اعتباری رو دادم بهش و رمز کارت رو گفتم و متوجه شدم به خاطر حواس پرتیش یه قسمت رمز رو اشتباه زد و وقتی دید کارتخوان جواب نمیده گفت داداش یه بار دیگه رمز رو بگو و منم رمز رو گفتم و این دفعه درست وارد کرد و رسید رو به همراه سفارشم بهم داد و گفت دفعه اول رمز رو اشتباه گفتیا منم گفتم من درست گفتم شما یه عدد رو اشتباه زدی دفعه اول اونم گفت جدا آهان باشه خوش اومدی موقع رفتنم دیدم با همون خنده اش یه جوری داره نگام میکنه حس کردم داره زاغمو میزنه اینگار خوشش اومده بود از حاضر جوابیم خلاصه بار ها رفتم غذا خوریشون و هر دفعه متوجه میشدم که طرز رفتارش با من گرم تر و صمیمانه تر از بقیه ست منم هر بار که میرفتم حسابی هیکلشو دید میزدم و لذت میبردم تا اینکه یه بار ازم پرسید اهل کجایی وقتی که جواب دادم یهو شوکه شد و با تعجب گفت مررررگ من منم مال همونجام یهو دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم همشهری منم دستمو بردم جلو و خیلی آروم گفتم منم همینطور برگشت گفت چرا اینقدر خجالتی هستی راحت باش اخه رفتارش یه جوری بود مثل اینایی بود که میخوان آدمو اسکل کنن و بهش بخندن اما حس بدی بهم دست نداد و از اینکارش لذت میبدم چون تو کفش بودم همش بار ها تو خیالم براش ساک میزدم و آرزوم بود که بهش کون بدم از نظرم اون خوشتیپ ترین و هات ترین پسر دنیا شده بود یه حسی هم همش بهم میگفت که اون هم گی ــه آخه همش یه جوری من رو نگاه میکرد منم پسر خوشگلی هستم و کون خوبی دارم و همش شلوار تنگ میپوشم هر وقت که به مغازه اون میرفتم حسابی تیپ میزدم خلاصه این ماجرا ها همچنان ادامه داشت تا همین دو روز پیش حسابی حشری شده بودم و تو خونه تنها بودم و همونطور که گفتم وقتی که حشری میشم شجاع و پررو میشم تصمیم گرفتم به بهونه پیاد روی برم و از جلوی غذاخوری رد شم و اون رو ببینم تا یکم کیف کنم تنها کاری که میتونستم بکنم همین بود یه تیپ خیلی جلف زدم و یه شلوار فوق العاده چسبون پوشیدم و از خونه زدم بیرون رفتم جلوی مغازه اش ایستادم و وانمود کردم که دارم خیابون رو نگاه میکنم اون هم حسابی سرش شلوغ بود تا اینکه بعد از حدود بیست دقیقه یه پسر دیگه رفت داخل مغازه و رفت پشت میز ایستاد و اون از مغازه اومد بیرون و یهو من رو دید هیکلم رو بر انداز کرد و همون خنده ی همیشگیش اومد رو لباش و نیشش باز شد و برگشت گفت بـــه بـــه همشهری اینجا وایسادی چیکار نکنه بازم وایسادی خلوت شه منم گفتم نه سفارش ندارم تو خونه تنها بودم گفتم بیام تو کوچه تا حوصله ام سر نره منم یه لبخند ملیحی زده بودم اون هم متوجه شده بود که این دفعه مثل همیشه خجالتی نیستم و گفت عجب تا کی قراره تو خونه تنها باشی منم گفتم نمیدونم احتمالا تا شب اونم گفت خب اینجوری که خیلی بده حوصله ات سر میره میخوای بیا پیش من تا شب شه بعد برو خونه تون تا تنها نباشی من به خودم اومدم و هول شدم و گفتم نه مرسی ممنون همینجا خوبه من مشکلی ندارم بازم خندید گفت چرا تعارف میکنی خونه مون بالای غذا خوریه منم تنهام بیا بریم فقط خودم و خودتیم راحت باش نا سلامتی ما همشهریماااا وقتی دیدم خونه شون همونجاست و اونم خیلی داره خیلی اصرار میکنه و منم شیطنتم گل کرده بود قبول کردم کلید در آورد و در رو باز کرد و رفتیم طبقه بالا خونه قشنگی داشت رفتیم داخل و اونم اسپیلت رو روشن کرد و بهم گفت راحت باش اینجا مثل خونه خودته داداش منم رفتم و رو یه مبل نرم چرمی نشستم و اونم برام شربت آورد و نشست کنارم و شروع کرد حرف زدن تا اینکه رمز وای فایش رو گرفتم و با گوشیم مشغول شدم اونم گوشیش رو در آورد و رفت تو اینستا گرام همینجور که داشت عکسای اینستاشو لایک میکرد بعضی از عکسا رو نشونم میداد و ازشون تعریف میکرد یهو رسید به عکس یه کیر متوجه شد که من عکس رو دیدم گوشیش رو آورد جلو و با تعجب گفت نگاه کن چقدر سیاهه مگه نه منم که شوکه شده بودم بودم آرومسرم رو تکون دادم و مشغول گوشیم شدم متوجه شد که من خجالت کشیدم واسه همین خواست کلا سر حرف رو باز کنه تا خجالتم آب شه دوباره پرسید نظرت راجب اندازه اش چیه من که بد جور حشری بودم گفتم بزرگه یهو خندید و گفت وجدانا این کجاش بزرگه مال من از این بزرگتره تا اینو گفت اینگار یه یه امپول سر کننده بهم تزریق کردن حسابی شهوتم زده بود بالا یواشکی به خشتکش نگاه کردم و دیدم که شق کرده دوست داشتم بعه کیرش دست بزنم یه فکری به سرم زد یه عکس تو اینستام باز کردم و گوشیم رو بردم سمتش که نشونش بدم و از عمد گوشیمو ول کردم و افتادجلوی خشتکش منم دستمو بدم گوشیمو بردارم و دستمو به همین بهونه رو خشتکش کشیدم بدجور شق کرده بود اومدم دستمو بیارم بالا که یهو دستشو گذاشت رو دستم حسابی خشکم زد دستش رو تکون داد و شروع کرد به مالیدن میخواستم دستم رو بردارم اما یه حسی مانعم میشد از اینکارش خیلی خوشم اومده بود و تعجب کرده بودم یهو با یه صدای لرزون برگشت گفت میخوای کیرمو ببینی عزیزجون من سکوت کرده بودم اونم دید من ساکتم دستمو ول کرد و منم دستمو برداشتم و کمر بندشو باز کرد و زیپشو کشید پایین و کیرشو که کاملا شق کرده بود در آورد یه کیر خیلی خوشتراش و کلفت بود از اون کیری که تو عکس نشونم داد دراز تر بود 23 سانت بود حدودا دراز ترین کیری بود که از نزدیک دیده بودم خودش شروع کرد به مالیدن کیرش و منم داشتم نگاش میکردم روم رو آروم آروم برگردوندم و اونم گفت خجالت نکش بیا باهاش بازی کن من دوباره برگشتم به کیرش نگاه کردم و آب دهنمو قورت دادم یهو دستشو برد پشت سرم و سرمو نزدیک سر کیرش برد و با صدای آروم گفت بخورش منم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و دهنمو باز کرد و سرکیرشو بردم تو دهنم و شروع کرد و به مکیدن اونم بلند گفت آآآآآآآآه جووووون آره و سرمو فشاد داد و نصف کیرش رفت تو دهنم و منم وحشی شدم و تند تند براش ساک میزدم اونم همینجور که من داشتم ساک میزدم تیشرتشو در آورد و لخت شد و گفت آآآآآخ چه خوب ساک میزنی عزیزم بعدش کیرشو از دهنم در آورد و دستشو کشید رو بدنم و تیشرت من رو هم در اورد و گفت وایسا مننم بلند شدم و ایستادم و اونم دستشو کشید رو کونم و کمربندمو باز کرد و شلوارمو کشید پایین منم خم شدم و شلوارم رو از پام در آوردم و اونم همین کار رو کرد اون کاملا لخت شده بود و منم فقط شرت پام بود کیر درازش خیس بود و کاملا شق بود من رو خیلی حشری تر میکرد خودش دستش رو اورد جلو و شرت من رو در آورد پایین و از رو مبل بلند شد و گفت به روی شکم رو مبل دراز بکش تا من بیام منم دراز کشیدم مبلش خنک و چرمی بود و خیلی دراز کشیدن روش حال میداد دیدم که با یه شیشه تو دستش اومد در شیشه رو باز کرد و یه مایع لیزی رو ریخت رو کیرش و کیرشو مالید و سر کیرشو گذاشت جلوی سوراخ کونم بعدش شونه هامو گرفت و کیرشو آروم آروم به سمت جلو هل داد همونطور که کیر کلفتش داشت میرفت تو کونم داشتم از درد آه و ناله میکردم و اونم هی میگفت آآآآآآآآخ آآآآآآره چقدر کونت باحال و تنگه کیرم داره حال میاد من هی از درد داشتم ناله میکردم تو خیالتام هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر درد داشته باشه کل 23 سانت کیرشو کرد تو کونم بعدش آروم آروم شورع کرد به عقب جلو کردن کیرش من ناله میکردم و اونم هی آه و اوف میکرد کم کم سرعتشو بیشتر کرد تا اینکه حسابی وحشی شدو کل وزنشو انداخت روم و کیرشو با نهایت سرعت عقب و جلو میکرد من با صدای بلند ناله میکردم و اونم میگفت آآآآآآآه آآآآآآآآه همینه جووووووووون عجب چیزیه ااااااااوف آآآآآآآه یهو توقف دستشو دارز کرد و شیشه رو برداشت و تمام روغن داخلشو خالی کرد روی کمر و کون من و یکمش مالید روی سینه خودش بعد دوباره خودشو انداخت روم و شروع کرد به محکم تلمبه زدن صدای شلپ شلپ بلند شده بود و منم دیگه دردش برام عادی تر شده بود و داشتم به شدت حال میکردم همونطور که داشت من رو فجیع میگایید تو گوشم گفت آآآآآآآآه حال میده آررررره منم گفت آررررررررره خیییییلی اونم صداشو برد بالا و بلند بلند میگفت آآآآآآآآآآآآآآآآآه آآآآآآآآآآآآآآآآه یهو دیدیم در خونه باز شد و همون پسری که رفته بودی جای اون وایساده بود تو مغازه اومد داخل با تعجب به ما نگاه کرد ظاهرا شاگردش بود و کلید خونه رو هم داشت و چون صدای آه وناله شنیده بود نگران شده بود و اومده بود ببینه چه خبره برگشت با تعجب گفت باربد چه خبره من تازه فهمیدم اسم طرف چیه من حسابی ترسیده بودم اما خود باربد اصلا نگران نبود و خیلی عادی به شاگردش گفت مگه نمیبینی دارم ترتیب این جیگر رو میدم خیلی حال میده برابد که دید من ترسیدم گفت نترس بابا این خودیه این شاگردمه اسمش آرشِ باربد به آرش گفت در رو ببند تا کسی نیومده آرش اومد داخل و در رو بست باربد هم به تلمبه زدن و آه کشیدنش ادامه داد خیلی محکم تر از قبل تلمبه میزد بس که روغن زده بود کیرش حسابی لیز شده بود آرم اومد جلوی مبل رو به روم ایستاد و کمربندشو باز کرد و شلوارشو کشیدپایین کیرشو در آورد و بهم گفت دهنتو وا کن منم دهنم رو باز کردم و اونم کیرش رو که هنوز خواب بود گذاشت تو دهنم باربد محکم تلمبه میزد و آرش هم کیرشو عقب و جلو میکرد تو دهنم و پیرهنشو در آورد و لخت شد کیر آرش تو دهنم شق شد و وقتی از تو دهنم درش آورد دیدم که کیرش 20 سانته کیر اونم خیلی خفن بود ولی کیر باربد یه چیز دیگه بود باربد کیرشو از تو کونم کشید بیرون و من رو برگردوند و به روی کمرخوابوند و افتاد روم و شروع کرد باهام لب گرفتن ته ریشش روی صورتم کشیده میشد و کیر چربش و لیزش هم کشید میشد روی کیرم و حسابی داشتم حال میکردم آرش هم شلوارشو در آورد و رفت روی مبل شروع کرد به جلق زدن باربد از روم بلند شد و منم از رو مبل بلند شدم و باربد نشست روم مبل و بهم گفت بیا بشین رو کیرم عزیزم منم رفتم و نشستم رو کیرش طوری که فیس تو فیس بودیم کیرش تا ته رفت تو کونم دستاشو از زیر دستام رد کرد و محکم گرفت و شروع کرد به تلمبه زدن داشتم رو کیرش سواری میرفتم اونقدر محکم تلمبه میزد که من بالا و پایین میشدم صدای شلپ شلپ پیچیده تو کل خونه آرش که داشت ما رو نگاه میکرد و جلق میزد شروع کرد به آه کشیدن حدود 10 دقیقه همینجور رو کیر باربد سواری رفتم تا اینکه آرش از رو مبل بلند شد و اومد پشت من وایسادو سر کیرشو گرفت گذاشت در سوراخم و شروع کرد به فشار دادم و منم دوباره شروع کردم به ناله کردن کیر باربد خیلی کلفت بود و آرش هم داشت همزمان کیرش میکرد تو کونم داشتم جر میخوردم با اینکه خیلی ناله کردم اما اون دوتا اصلا اهمیت ندادن و آرش هم کیرشو به هر بدبختی بود تا ته کرد تو کونم بعدش باربد و آرش جفتشون شروع کردن به تلمبه زدن و آه کشیدن منم داشتم از درد و لذت میمردم کم کم سوراخم جا باز کرد و دردش کم شد و لذتش خیلی خیلی بیشتر یهو به خودم اومدم و دیدم که آرزوم بر آورده شده و دارم با باربد سکس میکنم آرش هم که بهمون ملحق شده بود و لذتش دو چندان شده بود بعد از یه مدت که تلمبه زدن جفتشون کیرشونو کشیدن بیرون و من رو خوابوندن رو مبل و وایسادن بالای سرم و شروع کردن به جلق زدن اول آرش آبش اومد آبشو ریخت رو سینه ام آبش خیلی لیز و سفید و باحال بود با دستش آبش رومالید روی کل بدنم و رفت دستمال برداشت و کیرشو پاک کرد باربد همچنان محکم داشت جلق میزد کمرش خیلی سفق بود یهو با دستش سرمو آورد جلو و یه آآآآآآه خیلی بلند کشید و آبشو با شدت پاشید توی صورتم آبش خیلی زیاد و گرم بود کل صورتم سفید شده بود بعد از اینکه آبش اومد بیحال شد و افتاد کنارم روی مبل آرش لباساشو پوشید ولی من و باربد همچنان لختِ لخت بودیم آرش گفت باربد نمیایی پایین باربد گفت تو برو من با همشهریم کار دارم آرش رفت و باربد من رو خوابوند روی مبل و افتاد روم و دوباره شروع کرد به لب گرفتن تا 5 دقیقه با هام لب گرفت بعدش بلند شد و گفت چطور بود خوشت اومد منم که حسابی حال کرده بود گفتم تا حالا تو عمرم اینقدر حال نکردم بودم کیرت خیلی باحال و کلفت و خوردنیه باربد گفت جووووووووووووون آررررررره بعدش بلند شدیم و خودمونو تمیز کردیم و لباسامونو پوشیدیم من رفتم سمت خونه مون و باربد هم رفت تو مغازشون کنار آرش الـآن دو روز گذشته از اون اتفاق هنوز کونم به شدت درد میکنه اما ارزشش رو داشت چون خیلی حال کردم امیدوارم از خاطره ام لذت برده باشین این ماجرا کاملا واقعی بود و من مو به موی جریان براتون تعریف کردم و چیزی رو از قلم ننداختم اینکه این خاطره ام رو باور کنید یا نه مشکل شماست نه من بــه امیــد دیدار نوشته _

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *