سررفته بود قرار بود امسال فیلم سکسی بریم شهرستان پیش خانوادم خیلی بدشد.به
لیلا دوستم زنگ زدم بیاد پیشم اونم. از شانس من براشون مهمون اومده. تصمیم سکسی گرفتم به آژانس زنگ بزنم و
برم شاه کس توی پاساژ وسط شهر البته اگه جایی باز باشه
آماده شدم و رفتم پایین هوا کونی یکم ابری بودو معلوم بودقراره بارون بیاد. چیزی طول نکشید یه پراید سفید با
شیشه جنده های دودی وایساد جلوم سرموخم کردم شیشه رو داد
پایین گفتم آژانس مکثی کردوگفت بله پستون بفرمایید تعجب کردم انقد زود اومده بود. سوارشدم وگفتم سلام.ماشین راه افتاد با لبخندگفتم
چقد زود کوس هر دفه کلی طول میکشید تا ماشین بفرستن
خندید و گفت آره خوب من توی محله بودم بهم زنگ زدن و گفتن بیام دنبالتون. کجامیرید؟منم گفتم نمیدونم کدوم پاساژ باز سکس داستان باشه اگه شما
خودتون جایی رو سراغ دارین که بازه برید ایران سکس همونجا بیزحمت
میخوام لباس بگیرم. اونم گفت باشه چشم. توی راه به مجیدزنگ زدم وگفتم دارم میرم بیرون کجای یه وقت نیای بمونی پشت درآخه طفلکی اینقد با عجله رفته بودکه حتی کلیدو کیف پولشو فراموش کرده بود ببره اونم گفت نه عزیزم فعلا فکر نکنم بیام خیلی وضعیت بده منم گفتم دارم میرم بیرون لباس بخرم اونم گفت باشه عزیزم مواظب خودت باش خدافظ. بارون نم نم شروع به باریدن کرده بود. اهنگ نقاب سیاوش قمیشی روگذاشته بود و صداشوکم کرده بود خیلی این اهنگو دوس داشتم کنار جاده وایساد بیرونو نگاکردم و گفتم رسیدیم؟گفت نه ببخشید مدارک ماشین رو خونه جاگذاشتم الان برمیگردم. پیاده شد و رفت داخل یک کوچه پایین تر یه لحظه پیش خودم گفتم چرا همونجا نگه نداشت ازتوی شیشه جلو داشتم نگا میکردم یه دفعه در سمت طرف من بازشد و یه دست اومد سمت صورتم یه دستمال سفید دستش بود ترسیدم سرمو کشیدم عقب و جیغ زدم یه پسرهیکلی اومدداخل ماشین و گردنم روگرفت خواستم درو بازکنم دستمال روگذاشت جلوی صورتم بوی خاصی نداشت دستشوکشیدم عقب گردنم روول نمیکرد خیلی ترسیده بودم دستم به دستگیره دررسید اما احساس کردم دستم جون نداره درو باز کنه سرم گیج رفت حس کردم داره خوابم میبره دیگه هیچی حسی توی بدنم نبود و دیگه نفهمیدم چی شد.وقتی دوباره چشمامو بازکردم سرم گیج میرفت و خودم روتوی یک اتاق بزرگ روی یک تخت دونفره دیدم فقط تاپ و شلوارسیاهم تنم بود ترسیدم و دویدم سمت در اما در قفل بود یه پنجره روبروی در بودرفتم سمتش و پرده روکنارزدم هنوزهواروشن بودپنجره حفظ داشت وفقط یه دیواربلندجلوی پنجره بود. پنجره روبازکردم وبلنددادزدم کمک یکی کمکم کنه دست گیره اتاق تکون خوردودربازشدهمون پسری بودکه دستمال جلوی دهنم گذاشت موهاش تراشیده بودوریش بورش ازموهاش یکم بلندتربودفقط یه شلوارک سیاه پاش بودازشکم شیش تکش معلوم بودورزشکاره یا باشگامیره اومدسمتم اون پسره راننده هم پشت سرش اومدداخل اونم یه شلوارک ابی پاش بودموهای سیاه وکوتاهی داشت ویه ته ریش گفتم چه غلطی میخوایدبکنیدکثافتالباسام کجان؟اون پسره راننده خندیدواومدجلوگفت نگران نباش خانم خوشگله لباسات همینجان منتهی قبلش بایدیه حال اساسی بهمون بدی. گفتم خفه شوبیشعوربخداجیغ میزنم همه بریزن اینجابازم خندیدوگفت جدی خوب جیغ بزن ببینم دویدم سمت پنجره که جیغ بزنم دویدومنومحکم توی بغلش گرفت جیغ زدم وگفتم به من دست نزن کثافت حرومزاده اینقدر محکم زدزیرگوشم که احساس کردم پرده گوشم پاره شدافتادم روی زمین وبازم جیغ زدم اومدسمتم وبامشت زدتوی شکمم نفسم بالانمیومدحس کردم دارم خفه میشم دستاموگذاشتم روی شکمم ازروی زمین بلندم کردویکی دیگه زدتوی گوشم افتادم روی تخت خواست بامشت بزنه توی صورتم اون یکی گفت مرتضی بسشه دیگه زدم زیرگریه وگفتم توروخداولم کنیدبقران من اونی که شمافکرمیکنیدنیستم توروخداولم کنید. پسررانندهه گفت خفه شوجنده شمازناهمیشه اولش همینومیگیدزودباش لباساتودربیارتاپارشون نکردم راستش میخواستم خودم دربیارم امااینجوری جذابیتش بیشتره مگه نه علی؟اونم خندیدوگفت اره دیگه اصل حالش به همینه که خودش لخت بشه بازم التماس کردم اومدسمتم وگفت ببین خوشگله تافرداهم گریه زاری والتماس کنی بی فایدست پس زودترلخت شوکیرم راست شده. زودباش.خدایاچیکارکنم چی بگم بهشون تاولم کنن هرچی قسم بودبهشون دادم پس دیگه چی بگم اخه خدایامنوبکش دوباره اومدوزدزیرگوشم افتادم روی تخت اومدنشست روی سینه هام دستاموگرفت وگفت کیرم توکوست توانگاری حرف حساب سرت نمیشه نه دستاشوگذاشت زیرگلوم داشتم خفه میشدم دستاشوبه زوربرداشتم وگفتم باشه باشه توروخدااجازه بده باشه هرچی توبگی باگریه گفتم اصلاغلط کردم هرکاری دلت میخوادبکن فقط ولم کنیدبزارید برم.گفت افرین خوشگله این شدحرف حساب حالا لباساتو در میاری یاخودم پارشون کنم؟گفتم باشه تو بلندشو خودم درمیارم گفت لفتش بدی بخداپارشون میکنم. گفتم باشه بخداخودم درمیارم .