سلام اول از همه چیز خواهشن فقط به خودم فحوش بدید این داستان بر میگرده به 2 سال پیش موقعی که من و سجاد توی دانشگاهی توی تبریز درس میخوندیم البته اون توی دانشگاه دیگه ای بود ولی ما توی یک اتاق توی یک خوابگاه بودیم بعد از کذشت یک ترم قرار شد که بریم و اتاق اجاره کنیم خوب این اتفاق ها افتاد کار نداریم من اصلا به سجاد نظری نداشتم اما کم کم متوجه یک حسی به اون شدم دیگه یواش یواش به هم نزدیک تر میشدیم تا اینکه تبدیل به شوخی های سکسی شد و من میرفتم روی اون میخوابیدم اون روی من میخوابید اما همش شوخی بود تا اینکه ترم سوم شد خونه ما 2 طبقه بود و من و یکی از هم کلاسی هام طبقه پایین بودیم و اون هم طبقه بالا من که یک شب با یکی از بچه های خونه دعوام شده بود ناراحت شده بودم و رفتم که بخوابم هم کلاسیم هم رفته بود بیرون و شب نمیومد من تازه چشمام گرم شده بود که سجاد اومد و از پشت به من چسبید بهش گفتم جون سجاد گیر نده باور کن اعصابم خورده که دیدم دست بردار نیست دستشو کرد توی شلوارم و کیرمو گرفت و داشت با اون بازی میکرد من نمیتونستم طاقت بیارم برگشتم و به شوخی گفتم برگرد کونی می خوام جرت بدم که دیدم برگشت وای باورم نمیشود کونی که 5 ماه به انتظارش نشستم الان روبه روی من بود اخه کونش خیلی نرم بود از دختران عزیز معذرت میخوام ولی بعضی از پسر ها هستن که خیلی خوشگل تر از دختران یکیش خودم کیرمو خشک خشک میمالیدم به کونش بعد گفتم سجاد میذاری گفت نه اول تو بذار من تا اینو شنیدم یک بوس جانانه از کونش گرفتم برش گردوندم شروع کردم به خوردن گردنش وای اینقدر به من حال داد که باورم نمیشد اخه من 3 بود با کسی نخوابیده بودم خوب که خوردم رفتم سراغ سینه هاش فکر کنم الان حالتون به خورده ولی برای من جالب بود دیگه سینه هاشو میمکیدم بعضی موقع ها گاز میگرفتم و بعد رفتم سراغ کیرش براش درست حسابی خوردم خودم هم حال کردم خوب که براش خوردم ازش اجازه گرفتم اونم اوکی داد راستی کیرش خیلی بزرگه کیر من 12 سانته مال اون 15 بود کیرمو خیس کردم و گذاشتم توش وال که سرش رفت میخواست داد بکشه که سری درش اوردم بعد یواش یواش کردم توش وای اون احساس گرمیش منو کشت کیرمو نگاه داشتم توی کونش تا عادت کنه خودم هم بیشتر با نگاه داشتن حال میکنم دوست دارم همیشه مکس کنم دیگه بعد از 3 دقیقه خودش کیرمو کشید بیرون کفت کونی اگه بچه ها بیان هم تورو میکنن هم منو گفتم باشه ولی از اون به بعد دیگه نشد من اونو بکونم 2 بار اون منو کرد اون دوبار فقط اخریه خیلی قشنگه که براتون تعریف میکنم از سر جلسه امتحان برگشتم خونه دیدم هیچکسی نیست جز سجاد پرسیدم بچه ها بس کجان گفت رفتن امتحان بدن منم دیدم موقعیت جور بهش گفتم عزیزم نمیخوای زنتو بکونی جر بدی گفت خفه کونی فردا امتحان دارم من گفتم باشه خواستم برم پایین صدام زد برگشتم دیدم کیرشو در اورده منم با یک عشوه خرکی داشتم نگاش میکردم گفتم الهی قربون اون سجاد کوچلو بشم نگاه کن چقدر مظلومه معلومه که دلش برام تنگ شده گفت اره بیا منم گفتم یک شرط داره گفت چی گفتم باید سینه هامو بخوری من یک پسر سفیدم سینه هام هم رنگش قرمز خیلی ها هم میکن صورتی ولی به نظرم قرمز اونا کوس میگن خیلی هم دوست دارم سینه هامو کسی بخوره از خودم بی خود میشم نمیدونم چرا بالاخره راضی شد و اومد شروع کنه از گردنم زدم تو سرش گفتم کونی ردش میمونه نمی خواد گردن برو سینه رو بخور وای موقعی که داشت میخورد داشتم از شهوت میمیردم خودمو ول کرده بودم روی اون اونم هی میخورد بعد گفتم بسه نوبت منه من سریع رفتم پایین و براش ساک زدم و کیرشو خوردم الامصب توی دهنم جا نمیشد که کونم پاره شد منو بر گردون و زیر من بالیشت گذاشت و من با شکمم خوابیدم روی بالیشت اونم کیرشو خیس کرد و کرد تو کونم منم یک جیق بلند کشیدم کونم خیل سوخت گفتم جون سجاد اروم بکون دیگه طاقت ندارم گفت باشه دیگه بلاخره داشت منو میکرد ببخشید اگه نمیتونم همه جزییاتو بگم اخه فقط داشتم درد میکشیدم و خدا خدا میکردم که زودتر تموم بشه دیگه عرق هر دومون در اومد گفت داره ابم میاد چکارش کنم گفتم بریز تو میخوام گرماشو بچشم یکدفعه احساس کردم یک چیزی داغ توی کونم بعد بلند شدم رفتم دستشوی اب ها رو خالی کردم ولی تا 2 روز دلم درد میکرد کونی ابش انگل داشته بود ولی در کل حال داد دانشگاه هم تموم شد اومدیم شهر خودمون توی کف اساسی پایان نوشته
0 views
Date: July 26, 2018