کون گنده مامانم و دو پسر حشری در قطار

0 views
0%

سلام این داستان مربوط میشه به دیدن سکس محارم پس اگر دوست ندارید نخونید من اسمم نیماست 18 سالمه الان این داستان کاملا واقعیه بعد از فوت پدرم همه خرج به دوش مادرم بود اجاره خونه خرج تحصیل من خونه و هزار خرج دیگه که خودتون میدونید تو این گرونیا چقدر سخته همه فامیلای ما بندرعباس بودن به جز چنتا از فامیلای بابام که بعد فوتش با ما قطع رابطه کردن خب فکنم کامل با اوضاع زندگی ما آشنا شدید بزارید حالا از مامانم بگم اسمش پروانه هست که همه دوستاش پری صداش میزدن 39 سالشه که بهش کمتر میخوره سینه های بزرگی داره اما چون باشگاه میره خیلی کم شکم داره باسنش گرده و بزرگ پاهای گوشتی داره و رنگ پوستش سفیده خیلی به خودش میرسه همیشه موهاش بلونده و آرایش غلیظ داره اگه بخاید از لباس پوشیدنش براتون بگم مطمئن باشید اگه هنوز کیرتون راست نشده کیر خودم که بلند شده با شنیدن طرز لباس پوشیدنش کیرتون قد علم میکنه بزارید ازپایین اندامش بیام بالا بیشتر وقتا صندل پاشنه بلند میپوشه که هم پاهای سفید و ناخونای لاک زدشو نشون میده هم باعث میشه اون کون گنده سکسیش حسابی بره عقب و بلرزه دوره ساق پای خوشگلش همیشه یه زنجیر طلا میندازه که واقعا حشری میکنه آدمو بیشتر وقتا ساپورت یا جوراب شلواری خیلی خیلی تنگ می پشه که از نزدیک میشه رونای سفیدشو دید مانتو که یا جلو باز میپوشه یا انقد کوتاه که بزور روی اون کون گنده و گوشتیو سکسیشو میپوشونه بیشتر وقتا تاپ یقه باز تنگ میپوشه که دلم برا اون سینه های گندش و دید زدن خط سینش غش میره با یه روسری یا شال که همیشه نصف موهای بلوند و صافش بیرونه همیشه ناخنای بلند دستش لاک زده هست و لباش که خدادی درشته همیشه رژ پر رنگ داره که دلم میخاد گاز بگیرم لباشو واقعا یه پورن استار به تمام عیاره مامانم منشی مطب یه دکتر دندانپزشکی بود یبار رفته بودم اونجا که دکتر رو دیدم یه آقای حدودا 40 ساله خوشتیپ و قد بلند خیلی با مامان صمیمی بودن به مامانم میگفت پری جون مریض بعدی رو بگو بیاد داخل مامانم براش دستکشش رو در میاورد و یا ماسکش رو عوض میکرد اونم میگفت ممنون عزیز دلم مطمعن بودم با هم سکس دارن و فقط رابطه منشی و دکتر نیست راستش من بعد از فوت بابام مطمعن بودم مامانم خیلی شیطنت داره آخه ماهی 1 ملیون اجاره و اونجوری که ما خرج میکردیم با در آمد منشی نمیخوند چند بارم دوستام بهم گفته بودن که مامانتو فلان جا دیدیم یا داشت با فلانی میگفت میخندید و خودمم دیده بودم که آدمای متفاوت با ماشینای مدل بالا میان میرسوننش اما راستش اولش خیلی گیج تر از این حرفا بودم که بفهمم قضیه چیه و البته برام مهم این بود که هرچی میخاستم فراهم بود گوشی ایفون لبتاپ سونی هیچی از دوستام کم که نداشتم هیچ خیلیم سر بودم خب اونجا بودیم که من رفته بودم مطب که از مامانم پول بگیرم و با دوستام بریم بیرون مامانم با دکتر و یه مریض داخل بودن و من و دوتا آقای دیگه که معلوم بود از اون شهرستانیای پول دارن بیرون بودیم مامانم هر از گاهی که تلفن زنگ میخورد میومد بیرون اون روز یه کفش پاشنه دار پاش بود با همون زنجیر همیشگی و یه جوراب شلواری خیلی تنگ و مانتو جلو باز برامدگی کوسش به خوبی قابل تشخیص بود و هر موقع از جلو من و اون دو نفر میگذشت حسابی کون گنده و بزرگش بالا پایین میشد یبار جلو ما خم شد که برگه ای که از دستش افتادرو برداره بزرگی کونش موقعی که دولا شد دوبرابر شد اون دونفر حسابی داشتن کون گنده مامانم رو با چشاشون میخوردن و چششون به ساق پای سفید مامانم بود وقتی مامانم رفت تو اتاق دکتر و درو بست اون دوتا کیرشون رو جابجا کردن راستش منم مجبور شدم کیرمو یکم فشار بدم یکیشون گفت عجب کوسیه این منشیه کونو دبدی داشت آبم میومد اون یکی گفت نوش جون دکتر عجب کوسی میکنه عین برف بود بدنش وایی داشتن جلو من از کون گنده مامانم و بدن و سینه مامانم تعریف میکردن تو همین لحظه مامانم اومد بیرون و 100 تومن پول بهم داد گفت شب زود برو خونه من ممکنه امشب دیر بیام من که با دیدن اون پول تو کونم عروسی بود گونه نرم مامانمو بوس کردم و بیتوجه به اون دونفر سریع رفتم پیش دوستام بعد اون ماجرا همش به این فکر میکردم که دکتر حتما حسابی کون بزرگ مامانمو میکنه و مامانم به خیلیا فیض میده با اون لب و بدن سکسیش تابستون بود و عروسی دختر خالم دعوت شده بودیم بندر عباس مامانم هر کاری کرد نتونست بلیط هواپیما بگیره و مجبور شد بلیط قطار بگیره وای فکر 20 ساعت بودن تو قطار خستم میکرد بلیط برا 9 شب بود من آماده شدم و یه شلوار راحتی برداشتم که تو قطار بپوشم واییییی مامانم از اطاقش اومد بیرون چی داشتم میدیدم رسما داشت اعلام میکرد که جندست حسابی آرایش کرده بود یه روسری خوشگل که موهاشو از یه طرف ریخته بود بیرون ویه تاپ که خط سیننش حسابی معلوم بود مشخص بود سوتین نبسته چون نوک سینه های گردش زده بود بیرون یه ساپورت مشکی براق که یه وجب از پایین کوتاه بود و ساق سفیدش معلوم بود و اون زنجیر جوشگل دور ساقش برق میزد و ساپورتش که رفته بود لای کوسش حدس میزدم حتی شورت هم پاش نیست یه مانتو پوشید که که تا روی اون کون گندش بود و موقع راه رفتن به خاطر بزرگی کونش راحت گردیه کونش معلوم بود یه صندل پاشنه دار پاش کرد که ناخونای خوشگل و قرمز پاش معلوم بود تا راه آهن همه مردا چششون به پاها و کون مامانم بود تو سالن انتظار دولا شد که زیپ چمدونو ببنده انگار بولیز شلوار تنشه کون گندشو همه داشتن دید میزدن رفتیم سمت قطار تو راه رو قطار مسیر رسیدن تا کوپه وقتی میخاست رد بشه کونه گنده و گوشتیش به بقیه میمالید رسیدیم به کوپمون یه آقا با یه دختر بچه بودن ما هم نشستیم و چمدونمون رو مستقر کردیم مرد خیلی مودب بود به مامانم گفت میتونم یه خاهشی کنم ازتون ابجی مامانم با همون عشوه های همیشگیش گفت جونم بفرمایید مرده گفت ما موقع بلیط خریدن خودمو دخترم جدا خریدیم و همسرمو پسرم جدا برا همین الان من و دخترم صندلیمون این کوپست و همسرم و پسرم تو یه کوپه دیگه میشه شما برید اونجا و همسرم بیاد اینجا مامانم به من گفت پسرم بیا جابجا شیم برا ما که فرقی نداره اون آقا هم خیلی تشکر کرد ما رفتیم کوپه همسر اون آقا که چنتا کوپه فاصله داشت وایی چی میدیدم دوتا پسر اونجا بودن یعنی مامان من میخاد 20 ساعت کون و سینشو جلو اینا بزاره پسرا خیلی خوشتیپ بودن معلوم بود بچه تهران هستن حدود 22 23 سالشون بود به مامانم گفتم میخای بریم سر جامون مامانم گفت نه یرا چی بزار اونا خانواده با هم باشن دوتا پسره یه لحظه هم از دید زدن کون و ساق مامانم دست بر نمیداشتن مامانم چمدون رو برداشت بزاره بالا که پسر سریع گفت شما چرا خانوم بزارید من براتون انجام میدم مامانم معلوم بود خوشش اومده از اون دو نفر انگار نه انگار من اونجام نشست مامانم و پاشو انداخت رو هم جوری که کل رون مامانم تو دیدشون بود قطار راه افتاد وایی چه تکونی میخورد اون سینه های گندش بلیطارو چک کردن و غذامونو آوردن پسرا هم که کلن چششون به کوس مامانم بود پسر لپتابش رو در آورد و خیلی با کلاس رفتار میکرد مامانم بهشون با عشوه خیلی ناز گفت دانشجوویید خوشتیپ پسرا یکیشون که خیلیم چرب زبون بود گفت آره خانومی دانشجوی پزشکی هستیم مامانم گفت اوا چه جالب منم دستیار دندانپزشکم خواست کلاس بزاره کم نیاره پسره گفت من خیلی علاقه ندارم به درس اما پدرم متخصص فیزیو تراپی اصرار داره من پزشک شم مطمعن بودم عین سگ داره خالی میبنده من خودمو مشغول بازی کردم با تبلت پسره گفت یه کلیپ دارم تو یه دندانپزشکیه میخاید ببینید مامانم گفت وایی آره عزیزم بعد اون یکه بلند شد و اومد سمت من موقع جابجا شدن مامانم حسابی کون خوشگلشو مالید به پسره بعد رفت کناره اون یکی مامانم چسبیده بود بهش و پسره داشت حال میکرد میتونست از یقه مامانم نصف سینشو ببینه من هندزفری گذاشته بودم اما قطع بود که بشنومم چی میگن مامانم گفت یه چیز خنده دار بزار اونم گفت چنتا دوربین مخفی دارم خیلی خنده دارم اما یکم مورد داره ها متمتنم گفت وا چه عیبی داره بزار ببینیم مامانم حسابی چسبیده بود به طرف و پاهاش از هم باز بود که میشد کوس باد کردشو دید مامانم بهش گفت اسمتون چیه پسره گفت آرمین دوستمم حمید مامانم گفت منم پری هستم پسره گفت واقعا مثل پری دریایی زیبا و خوشگلید ما خیلی خوش شانسیم که همسفر شما شدیم مامانم گفت منم خدا خدا میکردم یه وقت پیر مرد پیر زن نباشه تو کوپه که اصلا حوصله ندارم که از شانسمون شما ها هستید که خیلی خوبه پسره دستشو از پشت مامانم آورده بود و رو کمر باریک مامانم بود جفتشون حسسابی برا مامانم راست کرده بودن قطار یه لحظه وایستاد که خط عوض کنه منم دیدم بهترین حالت ببینم اگه نباشم چی میگن گوشیمو گذاشتم رو ضبط صدا و گفتم مامان من میرم یکم راه برم مامانم گفت باشه پسرم 4 تا آبمیوه هم بگیر رفتم بیرون و رفتم ته قطار که آبمیوه بگیرم کلی راه بود تا برگشتم قطار راه افتاده بود مامانم هنوز کنار پسر بود تبلتم رو برداشتم و هندزفری رو گذاشتم ببینم من نبودم چی گفتن صدای در کوپه که اومد یعنی من رفتم مامانم بهشون گفته بود شما ها خیلی هیز هستیدا بعد اونا گفتن به خدا دست خودمون نیست تاحالا همچین بدن جذابی ندیده بودیم مامانم گفت مثلا کجام جذابه که پیره گفته بود اینجات مطمعن بودم دستشو گذاشته رو کون گنده مامانم و مالیده پسره گفت فقط ساق پاتون انقد سفیده یا همه جا بعد همه خندیدن مامانمم گفته بود همه جام میخای ببینی باز همه خندیدن وایی من نبودم چه جنده بازی در آورده بوده مامانم بعد پسره گفته نه وقت نمیشه همه جارو الان پسره مزاحمت میاد فعلا بزار یه دستی به این سینه های خوشگلت بزنیم متمتنم یه دفعه گفت میبینم که حسابی سفت شدن مطمعن بودم داره کیرشونو میماله پسره گفت راهی نداره پسرت رو بپیچونی مامانم گفت پس چرا فکر کردی گفتم آبمیوه بگیره از اینجا به بعد قطار راه افتاد و خوب نمیشد شنید وایی یعنی مامانم میخاد با آبمیوه چیکار کنه که منو بپیچونه اره میخاد قرص خواب بندازه من سرم تو لبتاب بود که مثلا هواسم نیست از توشیشه قطار دیدم مامانم قرصارو که نفهمیدم چنتا بود ریخت و داره به هم میزنه بعد صدام کرد منم که مثلا هندزفری دارم و نمیشنوم توجهی نکردم که مامانم با پاش زد بهم و گفت آبمیوتو بخور گرم میشه منم گرفتم و گفتم میرم بیرونو نگاه کنم و الکی زدم به لبم که مثلا دارم میخورم بعد با آبمیوه رفتم بیرون و همشو ریختم بیرون بعد یه ربع اومدم و گفتم مامان من خیلی خوابم میاد مامانم گفت برو بالا بخواب منم گفتم مامان تو که میدونی من میترسم بالا بخابم میخواستم همون پایین بخوابم تا همه چیو خوب ببینم پسره گفت برو بالا که مامانت هم بالا بخوابه و ما پایین مامانم گفت عبب نداره بخواب اونا مجبور شدن سه نفری پیش هم بشینن منم اینور خوابیدم و پتومو انداختم روم و شالگردنمو که سوراخای ریز داشت انداختم رو صورتم تا از زیرش با چشمای باز همه چیو ببینم بعد ده دیقه گفت الان بمب منفجر شه بیدار نمیشه قبلا اینکارو باهاش کردم و وایی اصلا باور نمیشد کی مامانم قبلا قرص خواب به من داده بوده هیچی یادم نمیومد مامانم چند بار بلند صدام کرد بعد پسره چند بار محکم زد به پام که واقعا دردم گرفت اما تکون نخوردم مامانم گفت یواش آرمین کشتی بچمو البته با خنده آرمین گفت آخه نمیخام مامانشو زیر دو تا کیر ناز ببینه مامانم گفت حالا از کجا معاوم نازه وایی چه عشوه هایی براشون میومد پرده کوپه رو کشیدن و پرده در رو هم کشیدن بعد مامانم نشست کنار آرمین حمید هم اون سمت مامانم مامانمو آرمین لب میگرفتن و گاهی زبون همو لیس میزدن حمید هم سینه مامانمو میمالید که مامانم برگشت و شروع کرد با حمید لب بازی وایی داشتم سکته میکردم مامان جندم بین دوتا جوون معلوم بود حسابی حال داره میکنه مامانم مانتوشو و روسریشو در آورد و اون کون گندش رو انداخت بیرون اونا داعم دست میکشیدن به کونش بعد اونا هم لخت شدن و فقط با شورت کیرشون داشت شورتو جر میداد مامانم گفت زود که نمیاد حمید گفت نه سکسی من ترامادول خوردیم حسابی سر حالت میاریم مامانم گفت میخام امشب حسابی حال کنیم اما مجانی نه آرمین گفت بیخیال پری جون ضد حال نزن مامانم گفت فکر کردید مامانم گفت من جنده نیستم اما میرقصم اگه خوب چباش بدید سکس میکنیم ای جنده حسابی حشریشون کرده بود و حالا داشت تیغ میزد با اینجاش حال کردم که پسرا فکر نکنن لاشخورن و یه کوس توپ رو مجانی جر دادن مامانم با گوشیش یه آهنگ عربی گذاشت اون دوتا نشسته بودن که ببینن مامانم چیکار میکنه مامانم جولوشون خم شد و کونشو کرد سمت اونا و شوروع کرد اون کون گنده و گوشتیشو عین ژله لرزوندن گاهی هم ساپورتشو تا نصفه میداد پایین و دوباره میکشید بالا گفت حالا پسرا ببینم چقد میریزید رو باسنم ببینم انقدی هست که آرمین کوچولو و حمید کوچولو بره توش داشتن دیوونه میشدن حمید یه تراول 50 تومنی انداخت بعدم آرمین مامانم گفت بریزید کمه آرمین دوتا تراول 100 تومنی انداخت مامانم گفت جوووونم آرمین تو ارزش اینو بهتر میفهمی حمید برا این که کم نیاره 4 تا تراول 100 انداخت مامانم گفت خب آرمین ثل این که دوست نداریش آرمین گفت به خدا ندارم مامانم پولارو برداشت بله 700 تومن به جیب زد حالا میفهمم چرا مامانم این همه پول داره بعد مامانم گغت اولویت با حمید جونمه هرجوری دوست داری لختم کن واییییی تا چند لحظه دیگه تمام بدن سفید مامانم مخصوصن کوس گوشتیشو میبینم حمید به مامانم گفت یشینه رو پاش تا تابش رو دراره مامانم رو کیر حمید بود و حمید داشت تابش رو در میاورد وایی دو تا سینه گنده سفید افتاد بیرون بعد مامانم وایستاد جلو حمید جوری که کونش به سمت من بود حمید آروم ساپورتو دراورد کون خوشگل مامانمو حمید دست میکشید که من نبض کیرم زد و آبم ریخت تو شلوارم مامانم کیرشونو در آورد و براشون ساک میزد اونام چشاشونو بسته بودن و حال میکردن حمید گفت تو فوق العاده ای کاش پسرت بیدار بود تا میدید مامانش چه جنده ای بعد شروع کردن کوس مامانمو لیسیدن آرمین گفت من میخام کونتو بلیسم پری جون مامانم خم شد و آرمین با زبونش تمام کون مامانمو میلیسید حمیدم عین وحشیا سینه مامانمو میخورد بعد مامانم تو حالت سگی شد و آرمین کیرشو که خیلیم گنده نبود عین وحشیا عقب جلو میکرد آرمین گفت من کونتو میخام مامانم گفت کونم مال حمید حمید یه بیلاخ نشون آرمین داد و کیرشو فشار داد تو کون مامانم فکنم خیلی راحت رفت چون حمید گفت حسابی کار کشیدی از این کون نازت مامانم حسابی حشری بود هر سه تاشون عرق کرده بودن آرمین دوتا تراول صدی به مامانم داد و گفت من اگه این کونو نکنم همیشه تو حسرتش میمونم مامانم زد زیر خنده بعد به حمید گفت بشینه تا اون بشینه رو کیرش من دوباره کیرم عین سنگ شده بود مامانم نشست رو کیر حمید و کیر حمید تا ته توکوس مامانم بود و سینه های مامانمو میخورد که آرمین اومد پشت مامانم و کیرشو کرد تو کون مامانم من دوباره آبم اومد مامانم داشت به دو نفر همزمان میداد حمید گفت داره آبم میاد میخام بریزم رو سینه های بلوریت آرمین گفت برا منم داره میاد بعد مامانم نشست و اونا آبشونو ریختن رو سینه های گنده مامانم بهشون نمیومد این همه آب داشته باشن مامانم با انگشت یکم آبشونو لیس زد بعد نشست بینشون و از هم لب میگرفتن مامانم گفت خیلی خوابش میاد همونجا دراز کشید اونا هم ماساژش میدادن البته میمالیدن مامانم گفت دم صبح بخابید اونا گفتن تو بخاب ما امشب نمیخابیم بعد لامپو خاموش کردن مامانم همونجوری خابید حمیدو آرمین باز از دیدن مامانم راست کردن اما مامانم رو صدا نکردن بالا سرش جق زدن و ریختن تو دستمال من خابم برد صبح که بیدار شدم دیدم مامانم لخت هنوز اما بلند نشدم اونا بیدار شدن و حمید پاهای مامانمو باز کرد و چنتا تلمبه زد تا آبش اومد بعدم آرمین بعد مامانم لباساشو پوشید منم مثلا بیدار شدم مامانم گفت خوب خوابیدی عزیزم منم گفتم آره ببخشید آقا حمید و آقا آرمین که کل دیشب و بالا خوابیدید اونا هم گفتن این چه حرفیه تو دلم گفتم آره جون خودتون کون گنده مامانم نذاشت چشم رو هم بزارید وقتی رسیدیم شوهر خالم اومده بود دنبالم سری بعد تعریف میکنم که چطور شوهر خاله عربم با اون کیر 23 سانتیش کون گنده مامانمو جر داد نوشت

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *