کوچولوی حشری

0 views
0%

اون شبم مث هر پنجشنبه با بچه ها دعوت بودیم ولی با همیشه انگار فرق داشت از اول مهمونی صحبت از دختری بود ک خیلیا تو کفش بودن ی دختر بچه دبیرستانی برام جالب بود هیجوقت با دختری زیر ۲۳_۲۴ نخوابیده بودم و در ارتباط نبودم ولی اینطور ک پسرا میگفتن طرف کص ک چ عرض کم شاه کص بود که واقعنم بود با صدای امین برگشتم و به دختری ک میگفتن نگا کردم ی لحظه حس کردم ک کیرم داره سیخ میشه لامصب فوق عروسک بود جزوه دسته ریزه میزها محسوب میشد ی دامن ی وجبی مشکی پوشیده بود با لباس طرح مردونه سفید و نازک ک دو تا دکمه بالارو نبسته بود و بقول امین دارو ندارو به نمایش گذاشته بود چتری های کوتاه چشای درشت قهوه ای و لبای درشت که با رژ قرمز رنگامیزی شده بود چیزایی بودن ک تو صورتش خودنمایی میکردن پاهاشو روی هم انداخته بود و سیگار سوبرانی صورتی دستش بود ینی واقعا ی صحنه کلاسیک و شهوت انگیز رو ایجاد کرده بود حس کردم ک داره نگاهم میکنه منم کم خاطرخاه نداشتم و تاحالا دست رد به سینم نخورده بود قد بلند و هیکلی چشای عسلی و پوست برنزه خلاصه آلاله همون کصه پاشد اومد جلوی من یکی از پاهاشو گذاشت روی مبل دقیقا لای مای من و خم فهمیدم ک میخاد شارژرو برداره متوجه شدم ک سوتین نپوشیده سینش دقیقا جلوی صورتم بود نوکشو گاز گرفتم و دستمو بردم زیر دامنش لای پاش جوری ک بشنوه گفتم میخاره اونم گفت میخارونی و این جملش استارتی بود ک خودش برای سکس خشن زد بهش گفتم بلند شد و بردمش بالا تو اتاق بهشاد ک مهمونی خونش بود به محض اینکه درو بستم چسبوندمش به و از مشت چسبیدم بهش بخاطر اون کفشای پاشنه بلد سرش تا زیر گردنم رسیده بود محکم خودمو بهش فشار دادم ک اه کشید اینکاره بود خمش کردم ک خودش کونشو بالاتر داد و سرشو ب سمتم خم کرد دامنشو زدم بالا و زدم رو کونش جا خورد ولی چیزی نگفت برش گردوندم و لباموگذاشتم رو لباش داغ و تقریبا وحشیانه همرلهیم میکرد رفتیم سمت تخت و اینبار اون غالب شد نشوندم لب تخت و نشست رو پاهام خودشو رو کیر سفت شدم تکون میداد و گردنمو میخورد دیگ واقعا داشتم حال میکردم حتی جندهای خیابونی و حرفه ایم همچین حالی بم نداده بودن دکمه های لباسمو بز کرد و تنمو لیس زد تا مایین بعد از ور رفتم با کمربند و زیپ ک بیشتر بخاطر مابیدن کیر و تحریک بیشترم بود شروع کرد ساک زدن ینی اون لحظه بهترین لحظه عمرم بود لبای قرمز ک دور کیرم جلو عقب میشد واقعا عالی بود دیگ طاقت نداشتم بلندش کردم و خوابوندنش رو تخت خودش لباسشو دراورد منم تقریبا هجوم بردم سمت سینهاش ک مث پرتقال بود خوردم و دامنو شورتشو دراوردم قصد نداشتم کصشو بخورم ولی انگار منتظر بود یهو نالید بخووور با اکراه سرمو بردم لای پاش اولین بارم بود ولی واقعا عالی بود ی کص سفید و تپلی ک کنارش تتوی ریزی بود سرمو کشید بالا و لبامو چسبوند رو لباش منم کیرمو گذاشتم دم کصش و فشار دادم کصش تنگ و لیز بود شروع کردم لبنبه زدن دیگ اه و نالش رو هوا بود برش گردوندم و گفتم قمبل کنه بهترین صحنه ک ی مرد میتونه ببینه صحنه جلوی من بود ی کون گرد و سفید ک جای دستام روش بود و ی کص کلوچه ک زده بود بیرون کیرمو دوباره تو کصش کردم و بعد بیس دیقه ارضا شدم ابمم تو کصش خالی کردم دیگ نای بلند شدن نداشتم ولی تمیزش کردم و بغلش خوابیدم بعد اون مدت سه سال باهم بودیم و دیگ شده بود جنده خونگی خودم دیگ هیشکی به چشم نمیومد تا اینکه رفت ترکیه و منم ازدواج کردم هنوزم ک هنوزه فکر سکسش دیوونم میکنه بعضی وقتام تو اسکایپ بهم زنگ میزنیم و جلوم کسشو میماله پایان نوشته

Date: October 17, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *