کیانوش و دنیا

0 views
0%

من کیانوش هستم داستان مربوط به سال نود و یک میشه من جنوب تو شرکت مشغول کار بودم دوست دختر هم نداشتم تنها تنها فکرم مشغول کار بود صبح ساعت شش میرفتیم سر کار تا شش عصر خسته میومدیم خوابگاه همکارها یا با خانمشون حرف میزدن یا با دوست دخترشون همکارهای مجرد هم وقتی از مرخصی میومدن از سکس با دوست دخترشون میگفتن اما من چیزی برا گفتن نداشتم یکی از همکارام که همشهری خودم بود میدونست دوست دختر ندارم داشت با دوست دخترش حرف میزد بهش گفت دوست نداری با همکار من دوست بشه اونم گفت یکی هست بهش میگم اگه خواست شماره دوستتو بده بهش میدم تماس بگیره یک ساعت بعد یکی تماس گرفت جواب دادم دیدم ی دختره میگه سلام اقا کیانوش خوبی سریع متوجه شدم دوست اون دختره است ی چند دقیقه حرف زدیم و بعد حرف زدنمون ادامه داشت تا من رفتم مرخصی قرار گذاشتیم بیرون و دیدم ی دختر قد کوتاه داره میاد ی بیست سانتی از خودم کوتاه تر بود من ۱۷۸ قدمه اون تقریبا ۱۶۰ میشد اما لاغر بود ارایش دخترونه خیلی کمی داشت یک ساعتی با هم قدم زدیم و بعد خداحافظی کردم یکی دوبار دیگه دیدمش و من برگشتم سر کارم باید سه هفته میموندم سر کار که هشت روز برم مرخصی دوستم بهم میگفت هر وقت میره مرخصی دوست دنیا رو از کون میکنه منم تو کف بودم خلاصه ی شب که اس ام اس میدادیم حرفهامون رفت سمت سکس بهش گفتم کاش میشد ی حالی بکنیم ناراحت شد دو روز باهام قهر کرد دوباره باهام بعد دوروز حرف زد و از دلش دراورم مخشو هی میزدم بیاد خونه خالی خلاصه راضی شد و من که رفتم مرخصی امد در خونه رو باز گذاشتم امد تو ی چند دقیقه نشست و ی چای خوردیم دست انداختم دور گردنش و یهو بوسیدمش خجالت کشید هیچی نگفت چند لحظه بعد روشو کرد سمتم و سریع لب گذاشتم رو لبش یواش یواش بی حال شد خوابوندمش رو مبل لب میگرفتمو سینه میمالوندم کاملا بی حال بود ماتوشو باز کردم و تاپشو دادم بالا نوک سینهشو میمکیدم پیرهنمو در اوردم تاپ اونم در اوردم و دوباره سینه میخوردم دوباره رفتم سراغ لبش و میمکیدم اما اون مثل ی عروسک هیچ همکاری نمیکرد کاملا بی حال بود دست بردم سمت کسش که نذاشت و بزور دستمو رسوندم به کسش و میمالوندم دیگه کاملا بی حال شده بود شلوار و شرتشو در اوردم و نکته جالب برام این بود که در مقابل لخت شدن هیچ مقاومتی نمیکرد دیگه کسش خیس شده بود ازش خواستم بشوره که براش بخورم قبول کرد و رفت شست و امد دراز کشید داشتم کسشو میخوردم اما کاملا ترسیده بود و داشت نگام میکرد ی وقت پردشو پاره نکنم همینکه دید شلوار و شرتمو کشیدم پایین و کیرم رو دید انگار که برق گرفته باشش از جا پرید و گفت باید برم خونه منم پافشاری نکردم و گذاشتم بره وقتی رفت جواب تماسمو تا یک ساعت نداد بهش پیام دادم ناراحتی اینقدر سریع پیش رفتیم گفت نه خوب بود خلاصه ما هر دفعه میومدیم مرخصی مشکل مکان داشتیم ی بار بهش گفتم با ماشین بریم بیرون تو راه کیرمو در اوردم که ساک بزنه اما مقاومت میکرد اصرار منو که دید یهو خم شد سر کیرمو گذاشت تو دهنش منم پشت فرمون تو ی خیابون تاریک میروندم سرشو فشار دادم که بیشتر بخوره کیرمو خلاصه ابم امد یکمشو ریختم تو دهنش بدش امد و تف کرد هر وقت میتونست بیاد بیرون تو ماشین ی ساک برام میزد اما در مقابل کون دادن حسابی پافشاری میکرد چند ماه به همین منوال گذشت و منم سر کار بودم و از هم دور بودیم ی روز داشتیم اس میدادیم که بهم گفت پول نیاز داره من گفتم چقدر میخوای گفت ششصد گفتم ندارم البته داشتم بهش ندادم چون حس میکردم میخواد پول رو بخوره یهو گفت یکی هم پیدا نمیشه بهش کون بدم بهم پول بده برق از چشام پرید گفتم من این همه بهت میگم بهم کون بده نمیدی میخوای به غریبه بدی گفت باشه پولی میدم منم گفتم بهتر از هیچیه قبول کردم پیش خودم میگفتم داغ این چند ماهو که اذیتم کردی باید در بیارم تا زمان مرخصی اینور اونور تماس میگرفتم برا مکان خونه خودمون هیچ وقت خالی نمیشد اخرش پیدا نکردم ولی از دوستم قرص تاخیری گرفتم و بردم خونه خودمون بودم و دنبال مکان که فهمیدم خونه برادرم فردا خالی میشه چون میخوان برن شهرستان کلید رو ازش گرفتمو به دنیا گفتم فردا صبح ساعت ده میای گفت باشه ادرس بهش دادم با اژانس امد رفتیم تو اتاق خواب بچه برادرم رو تختش سریع لختش کردم و خوابیدیم رو تخت یکم لب خوردیم دوباره تو بغل هم خوابیدیم زیاد صحبت نمیکرد بیشتر من حرف میزدم دوتا انگشتشو حلقه کرد دور کیرم و تو همون حالت در اورد با خنده گفتم میخوای ببینی سوراخت چقدر باز میشه گفت اوهوم بهش گفتم برام ساک بزن گفت نه اما سرشو بردم سمت کیرم شروع کرد به خوردن چند دقیقه ساک زد و دوباره پیشم خوابید سرش رو سینه ام بود نزدیکای دوازده ظهر شده بود و من هیچ کاری نکرده بودم بهش گفتم دنیا فکر نکنی میذارم بری ایندفعه باید بهم بدی نگاهم کرد و هیچی نگفت به حالت سگی نشست منم رفتم پشتش خواستم با انگشت سوراخ کونشو باز کنم گفت نه خوشم نمیاد دست بزنی با دودوت بکن باز میشه گفتم دردت میگیرها گفت تحمل میکنم منم کرم زدم بهش و تو اوج شهوت بودم همینکه خواستم زور بزنم داخل خودشو هل داد جلو کمرشو گرفتم ی زور محکم زدم سر کیرم رفت تو اروم زور زدم از نصفه بیشتر داخل نمیرفت شروع به تلمبه زدن کردم اولش اخ و اوخ میکرد از درد اما دو سه دقیقه بعدش اه و اوه میگرد هر وقت کیرم میرفت تو میگفت اه تو دلم میگفتم بالاخره کردمت دنیا ابمو میخواست بیاد که کیرمو در اوردم ریختم رو کمرش رفتیم تو حموم خودمونو شستیم اون سریع تاپ و سوتینشو پوشید و شرتشو کرد پاش نسشت لبه تخت اما من لخت بودم و بخاطر اینکه دوتا قرص وایگرا خورده بودم کیرم نمیخوابید بهش گفتم ساک بزن شروع به خوردن کردو تقریبا ی ربع ساک میزد و ابم نمی امد بهش گفتم همینطور که میخوری با دستت بالا پایین کن اونم انجام داد تا ابم امد ریختم تو دهنش که همشو ریخت بیرون علاقه خاصی دارم یکی ابمو بخوره اما دنیا نمیخورد گفت دیگه باید برم منم گفتم باشه لباس پوشید و رفت چند بار بعد هم تو ماشین برام ساک زد اما تلفنی که حرف میزدیم زیاد دعوا میکردیم و گیر داده بود باهاش ازدواج کنم اما من قبول نمیکردم بخاطر همین دلایل از هم جدا شدیم و دو سال بعد نقل مکان کردم تهران و دیگه تا حالا ندیدمش نوشته

Date: July 1, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *