یه روز من تو خیابون دنباله کس بودم که دیدم یک دختر خانومی وایستاده براش ترمز کردم و سوارش کردم دیدم خیلی عصبانیه چون در ماشین و محکم بست …گفتم خانوم یواش….. بعد از چند لحظه که گذشت گفت ببخشید من عصبانی بودم… ازش پرسیدم چرا ناراحتی؟ کاری هست که من بتونم برات انجام بدم؟ یهو پقی زد زیر گریه و گفت که با دوسته پسرش دعوا کرده. پرسیدم سر چی؟ گفت که اره….بعد از 3 سال که با هم دوست هستن امروز مچه دوستشو با یه دختر دیگه گرفته میگفت که سه سال باهاش دوستم و تو این سه سال همه کاری براش میکردم حتی خرجشو میدادم. پرسیدم چطور؟ گفت که آره دوستم درس میخونه و کار نمیکنه. خودم هم تو یه شرکت هواپیمائی کار میکنم. خلاصه خیلی ناراحت بود. بهش گفتم که تقصیر خودته که لوسش کردی برای همین هم ارزش تو رو نمیدونه. اگه تو هم با خودش مثله خودش رفتار کنی یا روش کم میشه و دیگه از این کارها نمیکنه چون از عکس العمل تو میترسه و یا اینکه لااقل تو هم دیگه دلت نمیسوزه و باهاش بیحسابی.
یه فکری کرد و گفت شما راست میگی من خودم هم چند دفعه وسوسه شده بودم ولی به خودم میگفتم که نه من باید وفادار باشم اما حالا میبینم که اون اصلا لیاقته منو نداره……ولی من چه جوری این کارو بکنم….من تا حالا با کسی دیگه نبودم. منم گفتم تو نگرانه اون نباش….بعد با لبخندی بهش گفتم مگه من مردم؟؟اینو که گفتم یهو از خجالت قرمز شد و گفت یعنی با شما؟ گفتم آره من از تو سو استفاده نمیکنم میخوام بهت یاد بدم که چه جوری آزاد باشی و آزاد فکر کنی. بعد از اینکه اینو گفتم دیگه هیچ چیزی نگفت و منم مسیر و به طرفه خونه مجردیم کج کردم. تو خونه که رسیدیم براش یک شربت آلبالو درست کردم که یک کمی سر کشید بعدش من شروع کردم بغلش کردن و لب گرفتن…. اولش خودشو جم و جور میکرد اما به محض اینکه شروع کردم کسشو (از رو شلوار) مالوندن دیگه شل شد….. همزمان که لب میگرفتم با دست چپم بغلش کرده بودم و با دست راست از پشت گردن تا بالای کونش دست مکشیدم بعد دستم رو به زور تو شلوارش کردم و انگشت وسطیم رو به سوراخه کونش رسوندم و شروع کردم سوراخ کونش رو مالوندن…..جوووووون چه لبهای شیرینی…..سوراخ کونش نرم و مرطوب شده بود و همزمان با انگشت من کونش میچرخید….آروم آروم انگشتمو تو کونش کردم و شروع کردم چرخوندن…یه چند دقیقه که گذشت بردمش تو اتاق خواب و همزمان که لختش میکردم ..بوسش میکردم….لبش….گردنش….سینهاش. همین که امدم شورتشو دراوردم دیدم کسش خیس خیس و بی مو……بهش گفتم چی کار میکنی ….تو که اول خودتو خیس کردی…..زود لخت شدم تا چشمش به کیرم افتاد گفت وووواااا ی ی ی این چی دیگه …چه کلفته….چه گنده س … مثل یه نوشابه خوانوادس …..حالا دیگه هر دومون لخت بودم. خوابوندمش رو تخت….خودم هم روش و بین دو پاهاش….دست چپم زیر سرش و با دست راستم کیرمو به داخل کسش هدایت کردم.سرش که تو کسش رفت گفت آآآآآآ ی ی ی ی کسم داره پاره میشه ….خواهش میکنم یواش بکن….کیرمو دراوردم و یه خورده سرشو لای چاک کسش بالا و پائین میکردم و بعد دوباره تو کسش کردم…این دفعه تا ته کیرم کردم تو…..از درد و لذت و تعجب دهنش باز مونده بود و برای چند لحظه نفس نمیکشید….یهو داد زد آآآی ی ی ی ی کسم جر خورد!!!!!…کیرت کسمو پر کرده!!!!!……کیرتو تو کونم حس میکونم!!!! منم هی میگفتم جوووون…قربونت برم…..یه کمی تحمل کن…..دردت میاد؟؟؟؟ الان خوب میشه و هی عقب و جلو میکردم. دست چپم هنوز زیر سرش بود ماچش میکردم بعد دست راستمو بردم زیر کونش…دادم بالا…حالا دیگه جفت پاهاش بالا بود وکیرم تا خایه هام تو کسش میرفت و در میامد. میگفتم جووووون خوشت میاد؟؟؟کیرم قالب کست هست؟؟؟؟ ببین چه جوری کیرم مثل شیشه شور تو کست بیرون و تو میشه!!!! اونم هی آه و ناله میکرد. انگشتم رو دوباره تو کونش کردم….حالا دیگه خودم آمد و رفت کیرم و حس میکردم…دیگد دختره خودش هم شروع کرده بود به حال کردن و هی خودشو عقب و جلو میکرد….دیدم حالش خیلی خراب شده هی میگفت آخ جون ببین چه کیری تو کسمه جوووون ن این کسو بگا….. به خودم گفتم این کس اگه امروز از اینجا بره شاید بر نگرده پس بهتر که منم حسابی بگامش…کیرمو در اوردم….به دو زانو برش گردوندم …کیرمو تا ته تو کسش کردم و هی عقب و جلو میکردم…..کمرش قوس برداشته بود …سرش رو به بالا…..منم با دو دستم لمبه های کونشو باز کردم و با شستم سوراخ کونش رو میمالوندم. کیرمو (که از ابه کسش خیس شده بود) از کسش دراوردم گذاشتم رو چاک کونش و عقب و جلو میکردم گفتم ببین نترسی ها میخام بکنم تو کونت .گفت نه نه نه دردم میاد …کیرت گندس کونمو پاره میکنه گفتم نترس یواش یواش میکنم توش. سر کیرمو چسبوندم در سوراخه کونش….دو طرفه کمرشو گرفتم و شروع کردم فشار دادن…دادش بلند شد…دیدم توش نمیره….دستامو گذاشتم سر شونه هاش فشار دادم…. سر کیرم رفت توش که یهو جیغ زد و خودشو پرت کرد جلو…دو دستی کونشو گرفته بود و از درد به خودش میپیچید. بعد از کلی قربون صدقه و دلداری دو باره ازش خواستم که لب تخت برام قمبل کنه. یکمی کرم نرم کننده با آب کسش به سوراخه کونش مالیدم و اول یک انگشتی بعدش دو تائی تو کونش کردم بعد دوباره سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و فشار دادم توش. نفسش بند امده بود….سوراخ کون تنگش دور کیرم قفل کرده بود کیرمو یواش یواش عقب جلو کردم تا یکمی که باز شد دو طرفه کمرشو محکم گرفتم و کیرمو تا خایه هام تو کونش کردم. داد میزد….آآآآی ی ی کونمو پاره کردی….ووووواااای ی ی ی کسو کونمو یکی کردی…..دیگه نمیتونم سوراخ کونمو جم کنم….دیگه نمیتونم بشینم….. ووواااای ی انم داره میاد بیرون….کیرت تو کونمه ولی تو کسم هم حسش میکنم….. منم میگفتم….جووون ن فدات شم دردت میاد؟؟…..فکر کردم کونت پاره میشه….تحمل کن الان اب میدم میگفت دارم از درد میمیرم….منم کیرمو دراوردم نشونش دادم گفتم ببین این داره تو کونت میره برای همین اینقدر درد میکشی تحمل کن …بعد از من به هر کی دیگه که بدی درد نمیکشی. اینو که گفتم حشری شد و گفت پس منو بگا… منم دوباره کردم تو کونش و ایندفه از حال رفت و رو شکم خوابید منم همینطور افتادم روش و تند تند میکردم تو کونش و همزمان شروع کردم با کسش بازی کردن. یهو دیدم هوار کشید…سرش عقب و جلو میرفت و داد زد بیا اینم ابه کسم. منم دیگه وقتی داشت ابم میامد گفتم بیا..داره ابم میاد….همینطور که روش خوابیده بودم دستامو بردم پائین دو تا لمبرهاشو از هم باز کردم …تا ته کیرم فشار دادم تو کونش و همونجا ابمو ریختم. وقتی کیرمو از کونش بیرون کشیدم دیدم کونش به اندازه قطر کیرم باز مونده و بسته نمیشه….بعد جفتمون بیحال افتادیم کنار تخت …وقتی امد بره خودشو تو حموم بشوره…..اب کیرم(که به زردی میزد) از کونش تا سر زانوش راه افتاده بود.