کیف طلایی

0 views
0%

سلام من حمید23ساله از مشهد دانشجو نیستم راستش تا دبیرستان خوندمو دیپلممو که گرفتم دیگه حال درس خوندن نو نداشتم واسه همینم نخوندم چقدر حرف زدم ببخشید الانم در حال حاضر بیکارم بیکار بیکارم ک نه یه پراید مدل90نوک مدادی دارم که با اونم تو خیابون جولون میدم یا با دوستام چرخ میزنم یا دختری چیزی دیدم سوارش میکنم قستم کمکه سکس نیس بگذیم یه شب داشتم با ماشین خوشگلم چرخ میزدم به قول خودم کرچخ اون شب بارون بدی میومد منم تو حال خودم بودمو یه اهنگ غمگین ازبنیامین بهادری بیا عاشقم کن گذاشته بودمو تو حال خودم گریمو میکردک که دیدم یه دختر خانوم با اندام ورزشکاری کشیده که یه بارونی قرمزم تنش بود یک کیف قرمز کلا همه چیش قرمز بود انگار ست کرده بود گوشه خیابون داش راه میرفت خیلیم به نظر کلافه میومد یکم ک نزدیکتر شدم دیدم که هی ماشینای اخرین مدل جولو پاسمیزنه اونم با حالتی کلافه هی جلو عقب میره دیدگه داشتم بهش میرسیدم که یک کمری سفید جلوش ترمز کرد اونم باز همون ژست کلافرو کرفتو جلو عقب میرفت تفلک دنبال تاکسی بود خراب نبود نمیدونم چی شد که م نیک لحظه به چشماش و قرص صورتش خیره شدم ارایش نداشت ولی خیلی ناز بود صورت کوچیگو ناز با چشمایه کشیده قرص صورت گرد بود لبای گوشتی خلاصه از نظر من عالی بود منم دیکه از کنارش گذشتم تا اینکه صدای جیغی شنیدم زدم روترمز برگشتم عقب دیدم خودشه که داره سر راننده کمری جیغ میزنه راستش دلم سوخت از یک دور بر گردون دور زدم تا رسیدم همون جا دیدم هنوزنم اونجاس رفتم جلوشو ترمز کردم که اونم چشماشو بستو هرچی فش یاد داش به من گف منم مونده بودم اون خونسردی رو از کجا اوردم یو هوووو با یه لحن ملایمی گفتم خواهرم من قسط م زاحمت ندارم و فقط یک تاکسی ام اگر قبول ندارین لطفا سوار شین تا یک اژانس برسونمتون نمیدونم اون چرا دیگه جیغ نکشید و سوار شد بگذریم من تو راه هیچی نگفتمو یاد دردام بی صدا اشک میریختم یاد عشقم که منو ترک کرد زیاد هندیش نمیکنم همین قدر کافیه براتون جاهای سکسیشم الام میرسه خلاصه این که یک لحظه چشمم افتاد تو ایینه چشماشو دیدم که اونم داره با اهنگ و فضایه اونجا گریه میکنه خدایش دل گیر بود تا اینکه به یک اژانس رسیدیم اونم با کلی تشکر پیاده شد و خواست حساب کنه ک منم کفتم تو هم مثل خواهر نداشتم برو صلوات بفرست اینقدر جوگیر شده بودم که یادم سری گازشو گرفتم فصل دوم خلاصه فردا صبح صبح که میگم یعنی ساعت 3 ظهر صبح خودم میشه رفتم در ماشینو باز کردم که دیدم یه کیف قرمز خوشگل تو ماشینه سریع یادم افتاد لابد مال اون دختر بدبخته خاک تو سر من با اون حواسم والا خلا صه کیفو بر داشتمو با کلی زیرورو کردنش یه شماره موبایل ازش پیدا کردم بی درنگ سریع شمارشو گرفتم بعد از اهنگ پیشواز خدا خفت کنه ایرانسل با این اهنگ پیشوازت خفه شی مهدی احمد وند با این اهنگ عشق اولت یه صدای ناز گوشیشو برداش _الو بفرماید سلام ببخشید خانوم مهسا خانوم _بله شما _من همون راننده تاکسیم که دیروز سوار ماشینم شدین _بله بله راستش کیف شما تو ماشین من جا مونده کجا بیام تقدیم تون کنم _وای کیف من تو ماشین شما بود چقدر دنبالش گشتم شما ادرس بگین خودم میام میبرم خلاصه بعد از کلی تعارف تیکه پاره کردن قرار شد بیام خونشون بهش بدم خونشون تو سجاد بود فصل سوم زنگ خونرو زدم خونه که چه عرض کنم ویلا _بله _راننده تاکسیم کیفتون اها بله بله بفرماید در زدشودو منم وارد باغشون شدم چه حیاطی فک کنم 3000 متری بود رفتم جولویه قصر که دیدم یک خانوم 60 ساله فکر کنم مستخدم اونجا بود بعد از سلام دادنم منو به داخل راهنمای کرد تا دیدم اون دختر ه با یک تیشرت اندامی نازک صورتی که سر پستوناش معلوم بود فکر کنم سوتیین نبسته بود اومد چقدر خوشگل شده بود بایک شلوار جین مشکی که کون متوسط اما تراشیدشو معلوم میکرد جلوم ظاهر شد منم مثل ادم ندیده ها داشتم با نگام میخوردمش که اومد جلو سلام خوش امد گویی منو رویه یک مبلی راهنمای کرد و خودشم روبروم رو کاناپه نشست البته لم داد طوری نشسته بود جلوم که قمبلاش دقیقا روبروم بود داشتم با نگام میخوردمش که گفت ممنونم اقای پویان فامیلیمیه ممنون تو این دوره زمونه کم ادم پیدا میشه که کیفو بیاره او از این جور حرفا منم اصلا نمیفهمیدم چی میگه راستش حشرم بد زده بود بالا کیرم از رو شلوار لی سیخ سیخ بود کهدیدم بعد از پذیرایی زنه خدمتکاره گفت خانوم من میرم خرید بعد صدایه در اومدو رفت منم همونجور داشتم سینه های ناز کوچولوشو فک کنم سایط سینه هاش 65 بود جون میداد بکنی تو دهنت لیس بزنی دید میزدم که بهش گفتم تنها زنده گی کردن تو این خونه ترسناک نیس اونم در جواب گفت که مادر پدرش رفتن واسه کار خارج از کشور و اونمک الان 2 ماهه که تنهایه وه تا 1 ماه دیگه هم نمیان همین جور که داشتیم حرف میزدیم دستمو بردم تا از اون شربت بخورم که تعادلم بهم خورد ببخشید یادم نبود بگم اسمش مهسایه 21 سالشه دانشجویه رشته کامپیوتر دستم خورد به دکمه ال ای دی که تلویزیونم روشن شد اونم چه روشن شدنی خانوم داش فیلم سوپر نگاه میکرد چشم مامانت روشن تو همین هین یهو هول کرد اومد پشت سر من سریع خم شد که نا گهان بخاطر ایت سریع بلند شدنو خم شدن شلوارش پاره شد وای چی میدیدم یک کون خوشکلو خوش فرم سفید مثل برف تو فیلم زنه این همین حرکت خم شده بودو مرده هم داش کونشو لیس میزد که منم بی اختیار دستم رفت رو کون خوشگلش که منتظر فریادش بودم که دیدم همون جور ایستاده وه هیچ چیز هم نمیگه منم اصلا دس خوزدم نبود از بزم ورود میخواستم این کونو بکنم که صورتمو بردم نزدیک کونشو بو کشیدم بعد شروع کردم به لیسیدن اونم هیچ چیز نمیگفت تو بی صدا ناله میکرد کونشو با یک مهارت خاصی هم میچرخوند که من بهتر بخورم خلاصه از این کار خسته شدم که با دست بر گردونمشو لبای گوشتیشو با تمام وجود مک میزدم نمیدونم این طعم مال ماتیکش بود یا لباش اخ که چه حالی میداد بعد شروع کردم به بوسیدن گردنش و لاله گوشش اونم هی بی صدا اه اوه ای ای ای میکرد منم هی مست تر میشدم دیگه رسیده بود به سینش تی شرتشو در اوردمو شروع کردم به خوردن سینه هاش نوک سینه هاش سفت شده بود معلوم بود تو یه عالم دیگس خلاصه میون خوردن خودمو لخت کردم که دیدم اونم کیرمو گرفتو داره باهاش بازی میکنه شرتمو در اوردمو یه کیر 23 ثانتی مثل فنر پرید بیروون بلندش کردم بردمش رو کاناپه نشوندمش شروع کردم کس سفت و ناز کوچولوشو لیس زدن ای یه اه اه اوخ جوووووووووووووووووووووننننننننننننننن بخور این صدای مهسا بود که داش لذت میبرد از خوردنم منم چوچولشو میخوردمو زبونمو میمالیدم به کوسش که دیدم یه صدای نلز لرزشی گفت بده بخورم اون کیر کلفتتتتو بده میخوام با این حرفاش دیونم کرد منم دادم خورد وای خدا کیرمو کرد تو دهنش داغ بود چه حالی داد شروع کرد به ساک زدن با فیلم سوپر ساک میزد چه قدر خوب این کارو میکرد گاهن دندونش می خورد به کیرم که این حالمو بهتر میکرد دیگه اینقدر با وله هر چه تمام تر کیرمو میکرد و حلقش که عق زد دیگه گفتم بسه و اونم دست از خوردن برداشت گفتم به پشت بخواد اول گفت که نه از کون نمیدم درد داره ولی با ناز رضی شد بده یه کرم از رو میز برداشتم کلشو مالیدم به کیرمو سولاخ کونش بهد ارو اروم سر کیرمو کردم تو کونش اخ اول که کردم تو یه گرمای قیر قابل توصیفی خورد به کیرم از تنورم داغ تر بود تا کردم تو ش صدا اومد آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ مردم دیونه بعد که کمی اروم شد ب حالت دیوانه واری خودشو عقب جلو میکردو منم تند تند میکوبیدم اخ چه حالی میداد دیگه خواستمم ابمو بیارم که گفتم داره میداد اونم گفتت بیار بده بخورمش منم کیرمو بردم نزدیک صورتش اونم گرفت تو دستشو جق زد برام که ابم با فشار رفت تو دهنش واقعا چقدر شل شدم باز کیر کیر نیم شقمو کردم تو کونشو همون جا یه 20 دقیقه ای موندم که بعد گفت بیا بریم حموم خلاصه تا ساعت 3 شب همون جا بودمو 3 باز دیگه هم گایدمش بعد از اون ماجرا هم هر 3 روز یک بار میرفتم پیشش اونم میاد پیشم نوشته

Date: August 8, 2018

One thought on “کیف طلایی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *