کیوان و مستر آرش

0 views
0%

داستان اسپنک شدن خودم توسط آرش رو براتون نوشتم امروز میخوام داستان برده بودن و بقول درست اسلیو بودن خودم رو براتون بنویسم همونطور که در داستان قبلی نوشتم من فقط از اسپنک خوشم میمومد اما از برده شدن نه اما کم کم که چند بار اسپنک شدم دیدم برام معمولی شده و سختی بیشتری میخوام برای همین با آرش قرار گذاشتیم که ارباب و برده باشیم اون قبول کرد اما به من تذکر داد رفتارش با دفعه های قبل که فقط برای اسپنک شدن و کون دادن میرفتم حتما فرق خواهد کرد منم قبول کردم فقط شرط منم این بود که موقع سکس خصوصا اول که میخواد بزاره تو مراعاتم کنه اونایی که کون دادن میدونند هر چقدر هم کون بدی اما بازم اول کیر رفتن دردش زیاده اونم قبول کرد و منم طبق معمول خودم رو تمیز کردم و رفتم خونشون در زدم در رو باز کرد منم رفتم بالا خونشون در آپارتمان باز بود منم وارد شدم و طبق معمول روی مبل بشستم منتظر بودم بیاد اما نمیومد فقط از اتاق صدا زد که همه لباسام غیر شورتم رو در بیارم منم اطاعت کردم یک دفه دیدم در باز شد و آرش با یک زیرپوش رکابی و شورت اومد تو حال پذیرایی من بلند شدم و سلام کردم اون جواب نداد و اومد جلو من همین طور به من نگاه میکرد منم نگاش میکردم که یکدفعه چشمام سیاهی رفت و یک کشیده محکم زد توی گوشم من هاج و واج داشتم نگاهش میکردم که گفت یک برده هیچ وقت توی چشمای اربابش نگاه نمیکنه منم سرم انداختم پایین و گفتم چشم که یکی دیگه زد و گفت چشم نه چشم ارباب منم گفتم چشم ارباب راستش یکم گیج شده بودم یکم هم ترسیدم گفت برو گوشه خونه سر بزیر بایست منم گفتم چشم ارباب ۵ دقیقه ایستاده بودم اونم داشت با گوشیش ور میرفت بعد گوشی رو گذاشت کنار و به من گفت شکنجه های امروزت ایناست باید تحمل کنی و اگر زیاد سر و صدا راه بندازی یا تحملت تموم بشه روزگارت رو سیاه میکنم منم گفتم چشم ارباب بعد گفت اینا شکنجه هاست اسپنک شدیدتر از دفعه های قبل بستن دست وپا بستن تخم و کیر گیره زدن به نوک پستونام شمع آب کردن رو تنم من خیلی ترسیدم اما توی فیلم ها زیاد دیده بودم و دلم میخواست مثل اون خانم ها اسلیو باشم تو این فکرا بودم صدا زد گفت آشغال زود بیا منم زود رفتم گفت جلو من زانو بزن منم زدم جرات نداشتم به صورتش نگاه کنم آرش چهارشونه با تیپ بدنسازی بود و منم یک بدن معمولی اما سفید و کردنی یک مدتی نشسته بودم گفت پشیمون نیستی منم گفتم نه ارباب گفت پس شروع کنیم من رو بلند کرد و برد زیر چهارچوب در اونجا یک میل بارفیکس وصل کرده بود دستهای من رو بلند کرد و با طناب به میل بارفیکس بست من هنوز شورت پام بود و در حال ایستاده دستهام هم به بالا بسته شده بود آرش با شلاق اسب که داشت و با اون من رو اسپنک میکرد اومد و شروع به زدن به پشتم کرد درد بدن من رو فرا گرفته بود بعضی وقتا برای اینکه از درد فرار کنم میچرخیدم و ضربه شلاق به سینه و شکمم من میخورد نمیدونم چند ضربه زد اما حتما بیشتر از سی ضربه بود یکم استراحت کرد و اینبار اومد و شورت من رو پاره کرد و انداخت دور دستی به کونم کشید و خودشم لخت کامل شد کیر بزرگش کاملا راست شده بود و اومد از پشت به من چسبید و گرمای کیر کلفتش رو لای پام حس کردم و خیلی لذت بخش بود بعد آرش رفت و گفت میرم با وسایل برمیگردم وقتی برگشت دیدم دستش یک مقدار طناب پنبه ای سطل و مقداری گیره شمع و یک کفگیر چوبی آشپزخانه هست از کفگیر خیلی میترسیدم دردش وحشتناکه اونا که اسپنک شدن میدونند اول اومد جلو و تعدادی از گیره ها رو دونه دونه دور سینه من زد هر دو سینه و یک گیره آهنی هم به نوک سینه ها که این یکی خیلی درد داشت بعد کیرم رو دستش گرفت و مالید که خود بخود راست شد بعد اون تعدادی گیره هم به دو طرف کیرم زد که درد دار بود اما اونی که به نوک کیرم زد واقعا درد داشت بعد رفت پشت من و شروع کرد با کمر بند زدن رو کونم من واقعا همچین دردی رو تا اونروز تجربه نکرده بودم درد اسپنک یک طرف و و قتی که ناخودآگاه حرکتی میکردم سینه و کیرم هم درد میگرفت بعد از تعدادی ضربه اومد و گیره های کیرم رو باز کرد که همون موقع هم درد زیادی تحمل کردم بعد اومد و دور کیرم و تخمام یک طناب بست و به اون طناب یک سطل خالی بست یعنی با طناب کیر و تخمهای من رو به سطل بست و سطل روی هوا از کیر من آویزون من کمی درد داشتم اما نمیدونستم میخواد چکار کنه آرش رفت و با دو تا بطری آبمعدنی برگشت دیدم داره در آبمعدنی رو باز میکنه فکر کردم میخواد بخوره اما دیدم داره اب رو میریزه توی سطل کم کم سطل داشت سنگین میشد و فشار به کیرم میومد هر چی بیشتر درد بیشتر دیگه واقعا دردآور شده بود احساس کردم کیرم داره کنده میشه که آب ریختن رو قطع کرد من درد زیادی داشتم که دیدم با پاش زد به سطل و سطل شروع کرد به حرکت و با حرکت سطل درد منم زیاد و طاقت فرسا شد منم شروع کردم به داد زدن راستش آرش ترسید و با چاقو طناب رو برید و من نفس راحتی کشیدم بعد اومد جلو من و دونه دونه گیره ها رو کشید و چون باز نمیکرد و میکشید خیلی دردآور بود وقتی اینکار هم تموم شد من رو باز کرد و گفت بروی روی تخت دراز بکش منم دستور رو اطاعت کردم مدتی استراحت داد بعد با کفگیر چوبی معروف اومد و بیست ضربه به باسن من زد واقعا دردناک من دیگه نایی برام نمونده بود دیدم آرش میگه کار آخر و من فهمیدم موضوع شمع هاست همونطور که دراز کشیده بودم شمع روشن کرد اما از فاصله بالا قطرات ذوب شده شمع رو روی بدن من میریخت یک سوزش ناگهانی و زود سرد شدن حالت شمع هست و چون از بالا میریخت سوزشش کمتر اما اون کم کم نزدیک شد و واقعا سوزشش زیاد من همینطور از درد به خودم میپیچیدم اون ادامه میداد که یک دفعه دادم رفت هوا چون آرش دقیقا شمع رو همونجایی ریخت که اسپنک کرده بود بعد از این مرحله و کمی استراحت نوبت سکس رسید و مثل همیشه عالی من رو کرد و من ایندفعه خیلی بیشتر حال کردم اما درد و کبودی سینه و کونم تا چند روز با من بود و من هر وقت تو آینه خودم رو میدیدم بازم دلم هوس اسلیو شدن رو داشت امیدوارم خوشتون اومده باشه خصوصا اونا که حس اسلیو شدن دارن نوشته کیوان

Date: May 9, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *