سلام میخواستم داستان سکسم با مینا زن داداش ناتنیم رو براتون تعریف کنم اسمم امیره و وقتی 1سال بود که بدنیا اومدم بابام که عرب بود منظورم عرب اصالتا کویتی بود مامانم رو طلاق داد و رفت کویت مادرم تا 4 سالگی تنها بزرگم کرد و 4سالم بود ازدواج کرد از شوهر دومش هم به پسر آورد که 6 سال از من کوچیکتره اسمش رو گذاشتن علی کم کم با هم بزرگ میشدیم و خیلی بهم وابسته بودیم این داداش تنی عاشق بودم گذشت تا شد 19 سلام که مامانم و ما پدریم میخواستن برن شمال تو جاده تصادف کردن جفتشون فوت شدن مونده بودم حالا چیکار باید بکنم علی رو چطوری بهش بگم زندگیمون چی میشه که یه مدت رفتیم خونه داییم زندگی کردیم 6ماه گذشت که پدر خودم کویت بود جریان رو فهمید و اومد ایران و یه نمایشگاه تو سهروردی گرفت به نام خودم و توش رو پراز ماشین های خارجی و ایرانی کرد گفت این ارثی که بعد مرگم باید میرسید بهت الان دارم که بتونی باهاش زندگی کنی و اینده خودت و داداش کوچیکت رو بسازی بگذریم خدمتم رو که معاف شده بودم و تو نمایشگاه مشغول بودم سالها گذشت 25 سالم شده بود و علی هم خدمتش رو تموم کرده بود و تو یه شرکت کار میکرد خونه ویلایی مادری رو هم دست نخورده نگهش داشتیم و توش زندگی میکردیم یه روز دسته چکم رو جا گذاشته بودم ظهر رفتم خونه بردارم دیدم علی ماشینش سر کوچه س و گوشیش خاموشه عادی رفتم تو باغ از پنجره دیدم تلویزیون روشنه اروم رفتم تو دیدم رو مبل راحتی وسط سالن یه مانتو افتاده اونور تر یه تاپ و شلوار رو میز عسلی یه سوتئین لیمویی و رو زمین یه شرت قرمز یواش شورت ه رو برداشتم رفتم سمت اتاق خواب در بسته بود اما صدای تولمبه زدن علی و آه و اوووه یه دختر میومد که میگفت علی آروم بکن مردم درد داره نمیخواستم بفهمه خونم و خورد بشه جلوی دختره دسته چکم رو برداشتم و رفتم سوار ماشین شدم به خودم اومدم دیدم شورت دختره رو هم آوردم خواستم برم بزارم سر جاش که کارشون تموم شده بود و تو سالن بودم کنجکاو شدم ببینم حالا این دختره که علی آورده و باهاش سکس میکرد کیه چه شکلیه 1ساعت بعد اومدن بیرون و سوار ماشین شدم و رفتن 1دختر گندومی با قد حدودا 160 لاغر چشای قهوه ای باسن بزرگ بزرگ و سینهای بزرگی داشت در کل بانمک بود این قضیه گذشت تا 5ماه بعد من باشگاه بودم یادم رفت بگم از 18 سالگی بدنسازی هم میرفتم قدم 180ه و وزنم هه کیلو بدم تعریف نکنم بدن قشنگی دارم برگشتم مغازه دیدم علی با یه دختره با گل و شیرنی تو نمایشگاه ن دختره رو اول نشناختم ولی واسم خیلی اشنا میزد علی معرفی کرد و سلام کردن امیر داداش بزرگم اینم مینا از همکاری شرکتمونه گفت داداش اگه اجازه بدی میخوام ازدواج کنم و واسم بریم و مینا رو واسم خواستگاری کنی اونجا بود که یادم اومد این همون دختری که تو خونه بود موافقت کردم و باهم ازدواج کردن فقط قرار شد 1سال تو خونه مادریمون باشم تا من کمکش کنم و خونه بگیره من کلا تو خونه عادت ندارم لباس و شلوار بپوشم تو زمستونش با یه روایی و شلوارک میگشتم و تابستون فقط با یه شورت نه شورت هفتی ولی شورت پا دار میپوشم مرداد بود حس اینکه بعدازظهر برم نمایشگاه رو نداشتم یه شورت همون پادار ها پرچم آمریکا جلوش بود و پشتش یه دختر بود که سینهاش از کرست زده بود بیرون ساعت 5بود داشتم شام رو ردیف میکردم که در باز شد و مینا اومد تو سلام کرد و دست داد گفتم علی پس کو گفت خط تولید مشکل پیدا کرده علی یا اخر شب میاد یا شب شرکت می مونه گفتم باشه رفت لباس عوض کنه واسش 1لیوان شربت درست کردم گزاشتم رو اپن مینا اومد بیرون یه تاپ سفید تنگ تنش بود که کرست مشکیش کامل مشخص بود با یه ساپورت تنگ ناخواسته محو سینهای شدم شارژ سینهاش شاید باور نکنید 80 بود داشت تاپ رو میترکوند اومد شربتش رو برداشت گفت داداشی دستت درد نکنه قاشقی افتاد دیدم هم که شد برداره انگار درد زیادی داره اخماش تو هم رفت گفتم مینا چیزی شده گفت نه فقط یخورده کمرم درد میکنه گفتم شربتت رو بخور کمرت احتمالا قلنج کرده بشکونمش گفت نه خوب میشه حموم توی اتاق خواب منه رفتم تو اتاقم گوشیم رو بردارم دیدم چراغ حموم روشن رفتم خاموشی کنم دیدم شورت سفیده مینا خونی اون پشت در حمومه فهمیدم پریود شده و روز اولشه که اینطوری از درد بخودش میپیچه گاو صندوقم رو باز کردم و اون شورت مینا رو که از اون موقعه پیشم بود رو برداشتم و بوسیدیم فکرسکس با مینا از سرم بیرون نمیرفت نمیدونس تم چطوری بهش نزدیک بشم گاوصندوق رو بستم و رفتم تو سالن دیدم تاقباز وسط سالن دراز کشیده بدون بالش به بالش برداشتم رفتم بالاسرش گفتم مینا خب با پاشو بریم دکتر یه آمپول بزن یا بزار دو کردی کنم شک نکن دردت میوفته ما تو باشگاه کمردرد میگیریم رگ گیری میکنیم انی خوب میشیم گفت باشه داداش چیکار کنم گفتم برگرد روی سینهات بخواب خوردم کامل کلا شل کن رفتم پشت سرش روی ساق پاهاش نشستم آروم سرش رو یزره بلند کردم و از زیر گردنش شروع به مالش و رگ گیری کردم اومدم پاین در نرفتم سمت سینهاش کمرش رو آروم می مالیدم و خون رو تو رگاش هدایت میکردم بیاد پایین به قوص قودی کمرش که رسیدم گفت اااخ وووای داداش درد داره روناش رو سفت کرد کون بزرگش داشت دیونم میکرد کیر عرب 23سانتیم کلفتم داشت شورتم رو پاره میکرد گفتم اگه برگرده ببینه بگاه رفتم رگ کونش رو سفت گرفتم و چند تاضربه زدم رو کپل های کونش و روناش رو جوری ماساژ میدادم که یخورده ای به کسش هم بخ وره دستم تا پاین رگ گیری کردم شل شده بود از روش اومدم کنار آروم برشگردوندم جوری نشستم روش که تخمام روی جناق کسش بود گفت چیه داداش گفتم فکر بد نکنی ها هنوز تموم نشده چشمام رو بستم که فکر نکنه قصدی دارم آروم دستم رو گزاشتم زیر سینهاش قفسه سینه و شکمش و زیر نافش و حرفه ای ماساژ دارم به کسش دست نزدم ولی روی پاس و روناش رو جوری مالیدم تحریک بشه بعد گفتم مینا دردت افتاد گفت انگار اصلا درد نداشتم گفتم برو یه دوش اب گرم هم بگیر بیا مینا رفت حموم حوله و لباساش و گزاشته بود پشت در شورت و کرستش هم لای تاپش بود رفتم رو تختم حوله و لباساش رو از زمین برداشتم گزاشتم لبه تختم ولی کرست و شورتش رو گزاشتم بغل حولشو خودم رو بخواب زدم تو ذهنم به سکس با مینا فکر میکردم که کردم عینسنگ سیخ و کلفت شده بود مینا دروباز کرد دیدخوابم همونطوری لخت اومد بالا سرم حولش رو بپیچه دورش که چشمش به کیر بزرگ و کلفتم خورد که سر کیرم از بغل شورتم زده بود بیرون لباساش رو گرفت دستش اومد سمت صورتم مطمعن شه خوابم بعد آروم دستش رو گزاشت رو کردم طوری که میخوای یه چیزی رو وجب کنی آروم گفت کاش این کیر علی بود و رفت بیرون تو اتاقش از اون به بعد لباس های باز ترو تنگ در جلوم میپوشید هر چند روز یبار میخواست ماساژ بدم گزشت تا بچه دار شدن به دختر زیبا عین مینا اسمشم گزاشتن عسل اوایل مینا میخواست به عسل شیر بده میرفت تو اتاق کم کم دید که نگاهم بهش از روی شهوته جوری شیر میداد کل سینشرو مینداخت بیرون تا منو تحریک کنه میدید زلزدم به سینش اما اهمیت نمیداد یه روز ظهر تو سالن دراز کشیده بودم مینا بالا سرم شیر عسل رو داد و خوابید گفتم مینا شیر تو مزش با شیر معمولی فرق داره گفت اره خب سرم رو گزاشتم رو پاش گفتم1 میک میتونم بزنم تا خواست عکس العملی نشون بده سر سروش رو با لبم گرفتن گفت امیر یواش با شه باشه ولی بی منظور ها با لبم شروع به مکیدن شیر از سینهای زن داداشم شدم خواست سینشرو بکشه بیرون گزاشتم و نوک سینش رو شروع کردم به لیس زدمو اون سینشم محکم می مالیدم آروم خوابوندمش رو زمین و رفتم روششروع به لیس زدن گردن و گوشاش کردم که دیدم داره راه میاد باهام خودش رو شل کرد دیونه وار ازش لب میگرفتم اونم کمرم میمالید و لبام رو میخواد خواستم گذشتی رو درارم که خودش وحشیانه از سرش تاپو کرستش رو باهم درآورد و شورتک و شورتش رو کشید پایین با پاهاش داراورد پرت کرد اونور باورم نمیشد چون سینهاش شیر داشتن خیلی بزرگ شده بودنو کسش رو واسه باراول دیدم به کس گوشتی و بزرگ و صورتی خوابدم روی و شروع کردم به خوردن دیوانه وار سینهاش که کم کم اه و ناله هاش شروع شده بود کل شکمش رو لیسزدم و می بوسیدم تا که زبانم رسید روی جناق کسش یدفه زبونمرو لای زبونه کسش جا دارم که یه اداره کشید گفت جووونم بخور وووووای جووووون ااااااه چوچولش رو مدام میخوردم با لبام فشارش میدادم که پاهاش رو آورد رو شونه هام سرم رو لای کسش فشارمیداد و اهههه و ناله میکرد زبانم رو بافشار توی کس داغ و تنگش کردم انگار نه انگار یه باز بچه بدنیا آورده حسابی تنگ بود اینقدر تو کسشزبانم رو به دیواره کیش مالیدم که دیگه داشت داد میزد جووونم امیر تو مال خودمی بخور تندتر تند تر حس کردم داره کسش تنگ تر میشه بدنش شروع به لرزیدن که کرد لبم رو روی سوراخ کسش قفل کردم و سریع شروع کردم به میکیدن اب کسش تموم آبش رو تو دهنم جمع کردم آروم که شد اومد روم برعکس بخوابه اب کسش رو روی کیرم خالی کردم و شروع کرد به لیس زدن تخمام و کیرم اینقدر ساک زد که کیرم سیخ شد و کلفت 24 سانت بود کیرم و حسابی کلفت منو کشوند لب تخت خوابید زیر تخمام و کل کیرم رو کرد تو دهنش قشنگ مشخص بود کیرم وسط گلوشه حرفه ای ساک میزد گفت امیر کیرت 3 برابر علیه همون کیریه که ارزوش رو دارم تا الان علی نتونسته ارضاء کنه منو بعد سکس که ابش میاد الکی میگم منم ارضا شدم میخوابه خودم ارضا میکنم خودم رو گفت بزار اولین سکسمون خودم اونطور میخوام باشه بعد هرچند بار میخوای بکن منو اومد روی رونام خیمه زد سر کیرم رو گزاشت روی سوراخ کسش با یه حرکت یدفه کامل نشست روم و کیرم رو ته کسش حسکردم با اون ضربه کسش کلا جمع شد یه داد بلند زد گفت اااااااای مردم امیر مردم اوووووه جون چند لحضه ثابت موند روم دردش کم شد دستاش رو سینهات اهرم کرد و بافشار و دیونه وار رو کیرم بالا پایین میشد سینهای بزرگش محکم بهم میخوردن و صدای کیرم که با هر ضربه ته تخمام تو کسش میرفت اتاق رو پر کرده بود محکم میزدم روی کپل های کونش و مینا داد میزد ااااای جوووووون جر بده منو این کیره اوووووف ارر ررره سینهاش رو فشار دادم یخورده شیر ش اومد ادامه دادم شیرش که میریخت رو سینم بیشتر وحشی میشد سرعت و فشار تولومبه هاش رو بیشتر کرد کیرم داشت میترکید حس میکردم الان کیش پاره میشه که با صدای لرزون گفت داره میاد داشت یی می میشد که منم از زیر شروع به تولومبه زدم کردم میگفت بککککککن منووووو ابت رو میییییخوام کسسسسسم رو پررررر کن همونطور که محکم جفتمون از بالا پایین کس مینا رو میگاییدم دیدم کیرم خونیه و آبم داشت میومد نشست روی کردم و تا ته توی کسش بود ابم رو توی کسش خالی کردم اینقدر زیاد بود از بغل های کسش با خون بیرون میزد گفتم مینا کست چیزی نشده باشه گفت ا رزش این سکس رو داشت یه لب ازش گرفتم و روی سینه خوابوندمش رو تخت و روی کمرش دراز کشیدن کیرم باز سیخ شده بود گذاشتم لای کونش و سرش رو میمالیدم روی سواراخ کسش گفت جووووون باز میخوای بکنی منو گفتم اره ولی اینبار از کون میخوام بکنمت گفت امیر حاظرشم زیرت جون بدم ولی کیرت تو وجودم باشه بکن عشقم بکن منو خودش قمبول کرد کپل های کونش رو از هم باز کرد اب دهنم رو روی سوراخ کونش ریختم سر کیرم رو بافشار و اروم جا دادم تو کونش واقعا تنگ بود بزار تو میرفت مینا هم افتاده بود رو تخت گل کیرم رو تو کونش جا دادم جفت سینهاش رو گرفتم دستم و فشار میدادم میکشیدم سمتخودم جیغ میزد ااااااه جوووووون وووووای بککککککن دیوث بکننننننن شروع کردم به تولومبه زدن تو کون زن داداشم و دیوانه وار میگاییدمش اووووووف ااااااای جججوووووون جررررر بده منو بکننننن صدای خوردن تخمام به چوچولش شاااالاپ شوووولوپ وحشیش کرده بود کمرم رو چنگ نینداخت و منم وحشیانه تموم کردم رو تو کونش تولومبه میزدم اینقدر کپل هاش رو میزدم قرمز شده بود صداش پراز شهوت بود گفت امیر ابت داشت میومد همونطوری از پشت بکن تو کسم اااااااه جررررررر بده منووووووو کییییییر میخووووووام بککککککن جوووووون اوووووووف این که داشت میومد از کونش کشیدم بیرون و تو کسش کردم و وحشیانه داشتم کسش رو جر میدادم از درد بخودش میپیچیدکه این رو باز تو کسش خالی کردم گفت سووووختم داااااغه ابت اوووووف ولی قطع نکردم تولومبه زدن رو چون باز دوم ارضا نشده بود همونطور که داشت این میریخت تو کسش سرعت ضربه هام رو بیشتر کردم دیگه ما نداشت داد بزنه باصدای نحیف میگفت اااااره بکن امیر داره ابم میاد بکن بکن منو بدنش شروع به لرزیدن کرد و افتادم همونطوری روش گفتم ازم حامله نشی گفت نه بشرطی هر روز داداشت نیس اینطوری جر بدی منو من کیر و اب کیر برادرشوهرم رو میخوام نوشته
0 views
Date: April 24, 2020