دوست من اسمش محمده یک پسر کوچیک با قد 155 اما برعکس راحله زنش حدود170 قدشه و از لحاظ اندام تراشیده و خوشگل این که چه جوری شد این دوتا باهم ازدواج کردن برمیگرده به بچه پولداربودن ممد راحله یک جورایی خودشو بخاطر پول ممد بهش بندکرد اما از روز اول زندگیشون معلوم بود ممد تو سکس کم میاره راحله از همون اول یک جور خاصی به من نگاه میکرد هر وقت نگاهمون به هم میفتاد یک چیزی تو دلم تکون میخورد همیشه سعی میکردم بخاطر دوستم هیچ فکری دررابطه با زنش به مغزم خطور نکنه ولی خب شیطون هم بیکار نمیشینه شغل ممد یک جوریه که باید تقریبا هر یک ماه یکبار بره بندر یکی دو روزی بعد برمیگرده یک روز وقتی میخواست بره به من گفت بیا منو برسون فرودگاه بعد برگرد سویچ رو بده در خونه به راحله ماشین رو هم بده بهش شرمنده شهرام جان منم قبول کردم و بردمش فرودگاه توی راه ممد به راحله زنگ زدو گفت ماشینو شهرام میاره درخونه تحویلت میده خونه بمون که ازش تحویل بگیری منم بعد اونی که ممد پرید برگشتم سمت خونش توی راه توی این فکر بودم که الان برم در خونه راحله رو با چه تیپی میبینم توی همین افکار بودم که رسیدم خونه ممد زنگ ایفون رو زدم راحله گفت بیاین بالا اقا شهرام بهش گفتم اگه ممکنه شما بیاین پایین سویچ رو بگیرین اخه من باید برم کاردارم راحله گفت اخه اقا شهرام من تا بیام پایین زمان میبره شما علاف میشین خوشبختانه خونه ما اسانسور داره از پله که نمیخواد بیاین شرمندتون بخدا منم ماشین رو زدم توی پارکینگ و رفتم توی اسانسور و شماره 4 رو فشاردادم وقتی رسیدم جلوی در دیدم درنیمه بازه وکسی هم پشت درنیست یک چندلحظه مکث کردموقتی دیدم خبری نشدزدم به در و گفتم راحله خانوم دیدم میگه بفرمایین داخل اقا شهرام گفتم مزاحم نمیشم همین سویچ رو بگیرین که یهو چشمم افتاد به راحله یک دامن کوتاه یک تاپ چسب یک ارایش ملایم با موهای مشکی بلند که دورگردنشو پوشونده بود من که دست و پامو گم کرده بودم اب دهنمو قورت دادم و گفتم س س سلام با یک عشوه گفت حالا برای ما ناز میکنی اقا شهرام بهت میگم تشریف بیارین بالا میگی کاردارم من که تازه یکم یخم اب شده بود گفتم میخواستم مزاحم نشم راحله خانوم راحله گفت چه مزاحمتی بفرمایین بشینین اینجا روی مبل حداقل پذیرایی بشین بعد خواستین تشریف ببرین بعد در حالی که میرفت سمت اشپزخونه از پشت چشمم افتاد به باسنش واقعا تراشیده و خوشگل وقتی با سینی شربت برگشت به سمتم سریع سرمو انداختم پایین انگار حواسم جای دیگست لیوان رو گذاشتم روی میز و راحله هم رفت نشست روبروم بفاصله 1متری یک جورایی چشماشو که دیدم قلبم شروع به تپش شدیدکرد چشماش رو با سایه مشکی خیلی ماهرانه ارایش کرده بود محو نگاه بودم اومدم لیوان شربت رو بردارم دستم خورد به لیوان و چپه شد رو زمین راحله زد زیر خنده و گفت حواست کجاست شهرام من از شهرام گفتنش جا خوردم اخه تا حالا بدون اقا شهرام نگفته بود بعدم سریع پاشد رفت یک دستمال اورد و شروع کرد روی میزو پاک کردن توی فاصله ای که با من پیدا کرده بود بوی عطر و گرمای بدنش رو احساس میکردم برای اینکه به من برخورد نکنه پاشدم وایستادم بعد که روی میزو تمیز کرد گفت خب شربت رو که خوردی بیزحمت همون سویچ رو بده من که حسابی شرمنده شده بودم گفتم بخدا شرمندتونم راحله خانوم اصلا حواسم نبود نفهمیدم چجوری اینجوری شد راحله میخندید و دستشو دراز کرد به سمت من که سویچ رو بگیره ازاینجا دیگه نفهمیدم اون دست منو گرفت یا من دست اونو ولی گرمای دستش رو با تمام وجودم حس کردم کشیدمش به طرف خودم در عرض شاید کمتر از 5 ثانیه لبم رو روی لباش گذاشتم نمیدونم هر دوتا با چه ولعی لبای هم رو میخوردیم بعد چند دقیقه چشمامو که باز کردم دیدم چشمای راحله قرمزه قرمزه بهش گفتم چیکار میکنی دختر تو چشمام نگاهی کرد و گفت تو چیکار میکنی پسر گفتم راحله تو شوهر داری گفت ولش کن و دستمو کشید و برد به سمت اتاق خواب بعد در حالی که دوتایی نشسته بودیم لب تخت دوباره لباشو چسبوند به لبام و شروع کرد دکمه های پیرهنمو بازکردن منم کمکش کردم و پیرهنمو دراوردم وای چه سینه پرمویی داری شهرام منم با یک حرکت تاپشو از تنش دراوردم و چسبوندمش به خودم و از پشت سوتینشو باز کردم و زیپ دامنش رو هم باز کردم یک شورت خوشگل مشکی که جلوش حالت مخملی داشت پاش بود اونم شروع کرد کمربند شلوار جینمو باز کرد و اونو پایین کشید حالا هردومون با یک شورت به پا لخت افتادیم روی تخت من خودمو کشیدم روش و بعد اینکه یک لب حسابی ازش گرفتم بهش گفتم چرا اینکارو کردی گفت تورو خدا حالمو خراب نکن بزار حالمون بکنیم بعد برات تعریف میکنم بعد به همون حالت که روش بودم لیسیدمش و رفتم پایین یک کم دور نافشو لیسیدم و بعد از روی شورت شروع کردم به خوردن کسش واروم با دندونام شورتشو دراوردم کسش بدون مو و تمیز بود بهم گفت تازه اپیلاسیون کردم و پیش از اومدن تو از حموم اومدم منم با دوتا انگشت لای کسشو باز کردم و شروع به خوردن چوچولش کردم کم کم صدای اه و نالش بلند شد بعد بهش گفتم به حالت سگی بشه و از پشت دوباره شروع به خوردن کسش شدم اما اینبار سوراخ کونش رو هم زبون میزدم و با انگشت توی سوراخ کسش میکردم دیگه صداش اتاق رو برداشته بود بهش میگفتم دوست داری میگفت خیلی حدود 5 دقیقه کس و کونشو خوردم بعد خودش برگشت و شرتمو پایین کشید کیر منو دستش گرفت و شروع به لیس زدن کرد از بالا میخورد میومد تا زیر تخمام بعد به من که جلوی تخت وایستاده بودم گفت بخوابم روی تخت و شروع کرد دوباره به ساک زدن همینجوری که کیرم رو میخورد میگفت کی میکنی توی کسم شهرام منم میگفتم جرت میدم پارت میکنم راحله بعد بحالت 69 قرار گرفتیم اون بالا بود و من پایین درحال که زبونم رو توی سوراخ کسش میکردم با انگشت سوراخ کونش رو باز میکردم و اون فقط اه و ناله میکرد تا نزدیک میشد ابم بیاد بهش میگفتم نخور و من فقط میخوردم بعد روی شکم خوابوندمش و شروع کردم با لوسیون بدن ماساز دادن بهم میگفت تو چه خوبی خیلی دارم حال میکنم شهرام وقتی نوبت کونش رسید کلی از لوسیون رو روش خالی کردم و شروع به مالوندن هم میخندید و هم اه و ناله میکرد میگفت تورو خدا بکن منو بعد اومدم روی ساق پاها و پاهاش رو شروع کردم به خوردن اگه بگم چه حالی پیدا کرد شاید باور نکنین ولی ناله میکرد میگفت شکنجه نده تورو خدا بکن لامصب منم که نقطه ضعفشو پیدا کرده بودم بیشتر با انگشتای پاش بازی و اونا رو میخوردم بعد با دوتا پاش شروع کردم کیرمو مالوندن میگفت شهرام پارم کن شهرام من امروز مال توام منو بکن تا بمیرم من تا اون روز اینجوری یکیرو حشری نکرده بودم کسش خیس خیس بود عاشق پوزیشن داگیم اونو به اون حالت دراوردم و از عقب زدم تو چنان ناله ها میکرد که میترسیدم همسایه ها بفهمن بهش میگفتم ساکت تر باش میگفت بزار تمام دنیا بفهمن واقعا دیوانه شده بود من همینطور که از عقب کسشو میکردم با انگشت سوراخ کونشو باز میکردم بهش گفتم راحله از عقب بکنم بهم گفت ممد تا حالا خودشو کشته بهش ندادم ولی تو امروز اگه خواستی میتونی منو بکشی بعد ازش خواستم برام یک کاندوم بی حسی اورد دادم با دهنش کشید روی کیرم چند دقیقه ازش لب گرفتم تا کاندوم بی حسیش اثرکنه توی این مدت گفت اگه از کون بکنی و ابت بیادو من ارضا نشم میکشمت شهرام گفتم چشم راحله جون ارضاتم میکنم بعد دوباره به حالت سگی بردمش و شروع کردم اروم اروم سرش رو جا کردن بهش گفتم لمبرای کونش رو با دستاش باز نگه داره اونم جیغ میکشید و یواش سرکیرم رو جا کردم و از کمر گرفتم و اروم شروع به تلمبه زدن کردم اولش یکم جیغ و داد کرد ولی بعدش میگفت بکن شهرام و خودشم عقب جلو میکرد تصویر کردنش رو توی اینه دراور اتاق خواب میدیدم خیلی حال میداد راحله هم گاهی که چشمای خوشگل خمارشو باز میکرد و توی اینه نگاه میکرد یک جون میگفتو باز چشماشو میبست بعداز 5 دقیقه که سیر از کون کردمش کاندوم رو دراوردم و گفتم حالا در خدمتتم چه جوری میخوای ارضا بشی گفت بیا روم بخواب بعد سر کیرمو گرفت گذاشت روی چوچولش و گفت حالا تلمبه بزن منم لباشو توی دهنم میخوردم و اونم با چشمای بسته و نامفهوم میگفت بکن بکن شهرام بکن لا مصب خلاصه یکباره تمام بدنش به رعشه افتاد چنان ناله هایی میکرد که من تا حالا نشنیده بودم بعد چند لحظه چشماشو باز کرد و گفت پس تو چی گفتم پاهارو بده بالا اونارو گذاشت روی شونه هام منم با تمام قدرت شروع به تلمبه زدن کردم بی حسی کاندوم رفته بود بعداز 4 5 دقیقه یک حس خوب تمام بدنم رو فرا گرفت راحله هم با من دوباره حال اومده بود و میخواست بهش گفتم کجا بریزم گفت هرجا دوست داری توی یک لحظه باز شروع به ناله زدن کرد و بعدش من هم کیرم و دراوردمو چنان با شدت ابم بیرون ریخت که از جای کسش سر و صورت و موهاش پر اب شد بعدبی حس افتادم روش بعد از چند دقیقه ای قسم میخورد از بعد از ازدواجش تا حالا ارضا نشده میگفت محمد اصلا سکس بلد نیست میگفت اصلا وقتی میاد روم احساسش نمیکنم برای همین سکسمون با ممد 2 دقیقه هم طول نمیکشه و بعد اینکه ابش میاد پشتشو به من میکنه و میخوابه نمیدونم حق رو بهش بدم یا نه من از بعداز اون موقع دیگه سراغش نرفتم و راستش حسابی وجدان درد گرفتم چند بار هم با ممد سر صحبت سکس رو باز کردم تا بهش یاد بدم سکس کردن چجوریه ولی فکر نمیکنم چون اینقدر خودشو درگیر کاروکاسبی کرده که از وظایفش در قبال یک زن یادش رفته به هرحال من دیگه هیچ وقت اینکارو انجام نمیدم نوشته
0 views
Date: September 30, 2018