مادرم نشست سر میز آرایش شروع کرد آرایش کردن اکبرآقا از پشت ممه های مامانمو گرفت و یه ماچ رو لپش کرد و گفت جیگرم برای کی خودتو خوشگل میکنی مامانم گفت برای آقا اکبرآقام خوابیدند روی کاناپه مامانم پیشونی اکبرآقا را ماچ کرد بعد لب گرفتند اکبرآقا کم کم دستاشو آورد روی سینه های مامانم پستونهای مامانمو مالید بلوزش را کند شکم سفید و بزرگ مامانمو دیدم ناف مامانمو خورد وای کرست مامانمو میخواد بکنه برام سخت بود دیدنش اما حشری و کنجکاو بودم داشت به دکمه کرست ور میرفت و لبهاش روی لبهای مامام بود ممه های مامانمو درآورد بزرگ و سفید اما ول بود شروع کرد پستونهای مامانمو بخوره چشمهای مامانم کم کم خمار شد بعد رفت سراغ پاهی مامانم ساقهای مامانم سفید و تپل بود دامن مامانمو زد بالا تا حالا رونهای مامانمو ندیده بود واقعا حشری کننده بود سفید و چاق و دنبه ای مامانمو لخت کرد بعد بلندش کرد آوردش طرف تخت که روبه روی من بود مامانم میخواست بره رو تخت که اکبرآقا از پشت بغلش کرد پستوناشو گرفت کیرشو چسبوند در کون مامانم بعد خم شدند اکبرآقا دستشو گذاشت رو کمر مامانم که تو همون حالت بمونه خودش راست شد و کیرش را چسبوند در کون مامانم گفت اون شب که چسبوندم بهت چه حالی داشتی مامانم گفت حسش کردم دلم نمیخواست راست بشم اکبرآقا گفت اون موقع که تو آشپزخونه میمالوندمت چی مامانم گفت لاپام خیس شد اگه بعدش نمیخوردمش خیلی حالم گرفته میشد اکبرآقا دستشو گذاشت لاپای مامانم بعد مامانمو برگردوند وای خدای من قمبلهای مامنم سفید و پهن اکبرآقا قمبلهای مامانمو مالید بعد شرت مامانمو کند لای قمبلهاشو باز کرد رفت کمی اونطرفتر تا من سوراخ کون مامانمو ببینم بعد لای کس مامانمو باز کرد کس مامانم پشمالو و گنده بود یه کم مامانمو چرخوند نمای جانبی شون به من بعد کیرشو درآورد سرش کرم زد شروع کرد بماله لای قمبلهای مامانم مامانم گفت میخوای تو کدوم بکنی اکبرآقا گفت تو کونت مامانم گفت باشه فقط آروم کرم هم خوب بمال اون دفعه تا چند روز درد میکرد اکبرآقا همچنان داشت میمالید در کون مامانم در اومد گفت بکنم توش مامانم گفت بله اکبرآقا گفت اگه پسرت هم همینجا بود میگفتی بله مامانم گفت بله و خندید ازش اجازه میگرفتی مامانم خندید اکبرآقا گفت فرض کن مرتضی اینجاست جلوش چی میگی مامانم با ناز و ادا گفت اکبرآقاجان اذیتم نکن دیگه بعد دوتایی خندیدند من سست شده بودم حشری حشری دهنم خشک شده بود اکبرآقا گفت مرتضی کیرمو کردم تو کون مامانت مامانم جیغ آرومی زد و گفت آییییییی رفت توش صدای شلپشلپ کون مامانم تو اتاق پیچید بعد اکبرآقا کیرشو درآورد کون مامانمو طرف من گرفت لای قمبلاشو باز کرد اندازه یه سکه سوراخ کون مامانم باز شده بود مامانم گفت اینجام میخاره ها اکبرآقا گفت کجا مامانم دستشو کشید رو کسشو و گفت اینجا اکبرآقا رو تخت دراز کشید کیرشو گرفت و گفت بیا بشین سرش مامانم کیر اکبرآقا رو گرفت تو مشتش و ماچش کرد و گفت من قربون این برم بعد نشست سر کیر اکبرآقا قمبلها و پهلوهای دنبه ای مامانم تکون میخورد کم کم حال مامانم اومد صدای اییی اوفش بلند شد بعد اکبرآقا گفت از اون طرف بشین مامانم بلند شد چرخید و سرپا نشست سر کیر اکبرآقا اکبرآقا کیرشو جا انداخت تو سوراخ مامانم مامانم نشست و گفت آخی بعد شروع کرد سرکیر اکبرآقا تکون بخوره پستونها و شکم مامانم تکون میخورد اکبرآقا گفت آبم داره میاد مامانم گفت جونم عزیزم بعد اکبرآقا از تخت اومد پایین مامانم جلوش زانو زد مامانم کیر اکبرآقاو کرد تو دهنش یهو چندتا سرفه کرد اکبرآقا کیرشو تا ته فشار داد تو حلق مامانم آبش از کنار لب مامانم زد بیرون رفت رو تخت ولو شد مامانم با دست آب های دور دهنشو جمع کرد و نفس نفس زنان قورت داد اکبرآقا گفت ببخشید آبم ریخت تو حلقت مامانم گفت فدای سرت همه دلخوشی من همینه که آبتو بیارم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018