سلام خدمت تمام شما عزیزان که دارید این متن رو می خونید اسم من است و همه جا مرا با تخلص حیدر کرار می شناسند وزنم 65 و قدم 185 طول آلت سانتی متر و خلاصه بریم سر اصل مطلب ما در یک خانواده فوق مذهبی زندگی می کنیم به طوری که حتی برای دانلود کردن سخرانی های رهبر هم مادرم یا پدرم باید کنار بشینند و مانیتور رو نگاه کنند خلاصه ماجرا برمیگرده به المپیاد فیزیک که من با دو نفره دیگه رفته بودیم و جالب این بود که از یک اتوبوس دانشجو فقط ما سه نفر پسر بودیم و حتی مربی هم که با ما اومده بود خانم بود 3 تا پسر و تقریبا بیست سی تا دختر خلاصه ما هم که تا به حال در چنین شرایطی قرار نگرفته بودیم اخمامون رو در هم کشیدیم و خیلی سرسنگین و با وقار نشستیم بغل راننده تا بلکه چشمون به نا محرم نیوفته بعد از المپیاد که تو اتاق با دوستان استراحت می کردیم برام جالب بود که چطوری تو بیست دقیقه بیست سی تا شماره گرفتن اومدن همه شماره ها رو ریختن تو یه کاسه و گفتن یکی وردار ما هم گفتیم نه هی ازونا اصرار و از ما انکار تا اینکه یکی ورداشتیم خداییش هم عجب چیزی بود چند روز از اون ماجرا گذشت و من هنوز می ترسیدم به اون شماره زنگ بزنم خلاصه با ترس و لرز زنگ زدیم یه دختر ناز و مامانی بایه صدای نازک و خوشگل که من تا صداشو شنیدم پاهام لرزید بعد از چند روز که باهم صحبت می کردیم اون گفت که می خوام ببینمت منم که خایه ی این کار ها رو نداشتم بهش گفتم صبر کن هر وقت موقش شد بهت خبر میدم بعد از دو هفته قرار شد پدر و مادر و خواهرم برای استقبال از کسی از ساعت 7 تا 12 شب برن بیرون من هم مجبور بودم برای مراقبت از خونه تنها بمونم خونه بالاخره لحظه موعود فرا رسید بهش زنگ زدم و اونم بعد از نیم ساعت خودشو رسوند چای با بیسکوئیت تعارف کردم گفت من چایی دوست ندارم نشستیم با هم صحبت کردن و من که تا حالا با هیچ زنی جز مادرم صحبت نکرده بودم از کف پام تا نوک موهام می لرزید کم کم بحثمون منحرف شد به مسائل جنسی تا اینکه اون گفت دوست پسر قبلیم پردمو زده چیزم شق شده بود و اونم داشت بهش نگاه می کرد یه دفعه بلند شد و گفت می شه پاشی گفتم باشه بلند و شدم و اون یک دفعه شلوار و شرتم رو کشید پایین منم برای تلافی شلوار اونو کشیدم پایین و رومون به هم باز شد بهم گفت می خوری یا می کنی منم بهش گفتم هردو منم که تا حالا از این کارا نکرده بودم زیاد بلد نبودم تا اینکه رسیدیم به مرحله کس کنی اون از تو کیفش یه کاندوم در آورد و من ازش پرسیدم این چیه بلند زد زیر خنده گفت هیچی فقط صاف واستا خودم کارمو انجام می دم او رو کشید رو کیرم یه احساس باحالی داشتم مخصوصا وقتی داشت کاندوم رو می کشید رو کیرم خلاصه ماهم تا تونستیم تا آخر کردیم توش یه داد بلندی زد و شروع کرد به گریه کردن و آخ و اوخ کردن تقریبا تا ساعت 10 و نیم داشتم می کردمش و فقط 2 بار ارضا شده بودم بعد از اونم در همچین مواقعی با هم مراوده داشتیم و حال می کردیم ممنون از اینکه وقت گرانبها تون رو در اختیارم گذاشتید با تشکر حیدر کرار
0 views
Date: August 1, 2024