این خاطره ای که براتون مینویسم مربوط میشه به چند ماه پیش طبق معمول تو شهوانی میگشتم وانجمنها رو چک میکردم که وارد قسمت گی شدم طبق معمول تاپیک گی فراون بود که من هم تصمیم گرفتم برا خودم یه تاپیک بزنمو تقاضای مفعول بکنم چون واقعا چند وقتی بود که یه حس عجیبی به جونم افتاده بود بهر حال تاپیک رو ایجاد کردم و مشخصاتم رو گذاشتم و منتظر موندم هیچ فکر نمیکردم که شخص واقعی تو این سایت باشه که بخواد جواب بده ولی بعد چند روز چندتا پیام برام امد یکی از اونها به من خیلی از نظر مکانی نزدیک بودبراش پیام گذاشتم تا بیشتر اشنا شیم و باهم اوکی شدیم برا بیرون رفتن قرار رو برا بعداز ظهر اوکی کرده بودیم رفتم با ماشین اومده بود همینطور که کنار خیابون وایستاده بودم دیدم که یکی از تو ماشین برام دست تکون میده متوجهش شدم و رفتم نزدیکتر که درو باز کرد ودعوتم کرد به داخل تو ماشین که رفتم بعد سلام و احوال پرسی یه خورده برا اشنایی بیشتر از هم سوال کردیم ودر نهایت گفت که من از شما خوشم امده ومیخوام که باهم باشیم ازمشخصات دوستم براتون بگم که یه انسان خوب ومادب شاغل و خانواده دار با گرایش به گی که قد متوسطی داشت تقریبا 35سال سن و نزدیک به 80وزن مشخصات خودم هم 38 سال سن 75 وزن 180 قدم برا اولین بار خونه اونها قرارمون رو اوکی کردیم چون خانومش کارمند بود طی روز خونش خالی بود شب قبلش کلی به خودم رسیدم وتاصبح دل تو دلم نبودتا اینکه سرساعت 11 که قرار داشتیم خودمرو جلو در خونش رسونده ولی بعد از اونهمه انتظار یه دلهره ی عجیبی تو دلم بود چون تا اون لحظه با ادم به این غریبه گی هیچ رابطه ای نداشتم و از طرفی ترس از ابرو ریزی تو دلم قوقا میکرد که حالا اگه همه اینها یه تله برا گیر انداختن ادمها با گرایش گی باشه و بهر حال به هر جون کندنی بود تصمیمم رو گرفتم و دکمه زنگ رو فشار دادم صدای دوستم از پشت ایفون منو به داخل دعوت کرد وارد که شدم تو راهرو با خودم فکر میکردم حالا از کجا و چجوری باید شروع کنیم تو همین فکرها بودم که جلو در واحدشون رسیدم درو که زدم باز کرد که یهو خشکم زد دوستم لخت مادرزاد جلوم ظاهر شد و گفت زود بیا داخل با این حرکتش کلی از مشکلاتم حل شده بود بعد از ورود بوسیدمش وتوبغلم کشیدمش ویه نگاهی بهش کردم و دیدم که اون هم کامل شیو کرده و ترو تمیز شده هر دومون حال عادی نداشتیم که دوستم گفت چیزی برات بیارم یا اینکه بریم اتاق خواب که من با دومی بیشتر موافق بودم که رفتیم اتاق خواب وباکمک اون لباسای منم دراوردیم وقتی که شرتم رو در اورد و کیرمو دید از خوشحالی چشاش گرد شده بود وگفت که این هموم کیریه من میخوام ویواش تو دستش گرفت و نوازشش میداد و یواش یواش نوکش رو تو دهنش فرو میکرد و با یه ولع خاصی کیرم رو ساک میزد که تو چند سال تاهل خانومم تا حالا برام اینطوری ساک نزده بود بعد از یه مقدار با اون شرایط ساک زدن متوجه شدم که ابم نزدیکه امدنه که بهش گفتم اگه می خوای کونتم حال بدم دیگه ساک بسه چون ابم داره میاد که کیرم رو از دهنش در اورد منم رفتم دستشویی کیرم رو زیر اب سرد گرفتم تا ابش دیرتر بیاد وقتی که برگشتم دیدم رفیقم یکی از کرمهای نرم کننده خانومش رو اماده کرده وقتی بهش رسیدم از پشت بغلش کردم و کیرم رو بهش میمالیدم که متوجه شدم بدجور دلش کیر میخواد همونطور تو بغلم باهم سمت تخت رفتیم و خوبوندمش رو تخت از کرم نرم کننده زدم به کیرم و به سوراخ کون اون نمی دونستم چقدر ممکنه تنگ باشه بخاطر همین اول انگشتم رو یواش تو کونش فرو کردم کونش زیاد تنگ نبود و معلوم بود که خیلی با خودش ور میره ولی کون گوشتی خوش فرمی داشت منم با دیدن این اوصاف نوک کیرم رو روسوراخ نازش گذاشتم ویواش یواش کیرم رو همراه ناله های اون تو کونش جا کردم بعد چند لحظه مکس متوجه شدم که یه مقدار اروم شده که شروع کردم اروم تلمبه زدن که متوجه شده که رفیقم تو اوج اسمونهاست منم شدت تلمبه زدنم رو بیشتر کردم و بعد چند دقیقه ای اون رو بروی کمر خوابوندمش و لنگاشو تو بغلم گرفتم و کیرم رو دوباره تا ته نو کونش جاکردم تو این حالت هم یه مقدار تلمبه میزدم که اون هم با کیرش بازی میکرد که تو همین حالت یهو ابش با شدت زیاد ریخت رو شکمش منم بعد از چندتا تلمبه دیگه ابم اومد و توکونش خالی شد هردو بیحال شده بودیم و من یکی از بهترین سکسهای زندگیمو تجربه کرده بودم بعدها که از اونهم پرسیدم اون هم همین نظر رو داشت ببخشید اگر که غلط املایی زیاد دارم چون من نویسنده یا تایپیست نیستم هدف فقط در میون گذاشتن یه خاطره بود از همینجا از اون دوست عزیزم تشکر میکنم که این لذت روبه من هدیه داد نوشته
0 views
Date: August 23, 2018