سلام من سعيد ٢٢ سالمه ١٩٦ قدمه ٩٥وزنمه با يه پوست سفيد و كم موو اين داستاني كه براتون تعريف ميكنم براي شيش ماهه پيشه من وقتي سنم كم بود داييم هميشه با من ور ميرفت و منم براش ساك ميزدم و يكم بزرگتر شدم تقريبا سيزده چهارده سالم بود كه منو از كون ميكرد و من هم عاشق اين كار بودم ولي وقتي ازدواج كرد ديگه با من كاري نداشت ديگه از ١٦ سالگيم ديگه رنگ كير رو نديدم من يه دوست دارم به نام محمد كه هم خدمتيم بود و من خيلي تو كفش بودم و دوست داشتم منو بكنه ولي روم نميشد بهش چيزي بگم و هميشه هر چيزيو كه شبيه كير بود مثل خيار رو ميكردم تو كونم يه روز خونه ما كسي نبود و به محمد گفتم مشروب بگير بيار بخوريم اونم از خدا خواسته قبول كرد ساعت ١٠ شب بود كه شروع كرديم به مشروب خوردن كه تا ساعت ١٢ طول كشيد و انقدر داغ كرده بوديم كه جفتمون هم لباسامون رو درآورده بوديم و فقط شرت فقط تن جفتمون بود و تو اين مدت فقط حواسم به برجستگي كيرش از رو شرتش بودن حتي يجا خودش هم فهميد كه دارم كيرشو نگاه ميكنم و يه نگام كرد و يه لبخند زد و بعدش يخورده چرت و پرت گفتيم و قرار شد محمد شب بمونه خونه ما منم تو دل خودم گفتم ديگه بلاخره امشب كيرشو به دست ميارم وسط حال رخت خواب انداختم بخوابيم كه محمد دراز نكشيده خوابش برد و منم دراز كشيدم كنارش و فقط داشتم به اين كه چه جوري بهش بفهمونم و ميدونستم بهترين فرصته ولي از بعدش ميترسيدم كه قبول نكنه و ابروم بره ولي اخر سر دلو زدم به دريا و با كلي استرس دستمو گزاشتم روي كيرش از رو شرت و اروم اروم مالوندمش و بعدش با زبونم شرتشو ليس ميزدم و لحظه لحظه داشت از ترسم كمتر ميشد و بعد اروم دستمو بردم زير شرتش كيرشو اوردم بيرون داشتم ميمالوندمش كه داغي كيرش داشت ديوونم ميكرد چون دقيقا بعد ٦ سال داشتم به يه كير واقعي رو داشتم لمس ميكردم و حسابي حشري شده بودم و داشتم براش حساب ي ميمالوندم كه نفهميدم كي بيدار شده بود و بهم يهو بدون هيچ مقدمه اي گفت بخوريش زود تر راست ميشه ها و منم تا صداشو شنيدم حسابي سرخ شده بودم و يه لحظه از خجالت داشتم ميمردم ولي چون كار از كار گذشته بود اول هيچي نگفتم ولي با چند ثانيه مكث گفتم برات ميخورمش عزيزم و سريع رفتم جلوي كيرشو شروع كردم با ولع براش ساك زدن و اون كير كلفت و گوشتيش رو خوردن اونم با دست سر منو فشار ميداد به سمت كيرش و ميگفت بخور كوني بخور جنده ي من منم با شنيدن اين حرفاش داشتم از شدت حشر ميمردم و بعد كيرشو در اوردم و گفتم حالا نوبت توئه من جنده توام و بايد منو حسابي بكني و اونم گفت جوووون جرت ميدم من رفتم يه كرم اوردم و اول سوراخ خودم رو كرم ماليدم و بعد كير اونو كرم زدم اونم گفت خوشم مياد اينكاره اي منم گفتم ما اينيم ديگه بعد كونمو برگندوندم سمتش و گفتم محمد جووون مال توئه جرش بده اونم گفت پارش ميكنم مدل سگي جلوش قرار گرفتم اونم اول با انگشت كرد تو سوراخم و بعد سر كيرشو گذاشت دم سوراخم اروم فشار داد سرش رفت تو و يه لحظه از درد يه جيغ زدم اونم كيرشو كشيد بيرون منم گفتم چرا كشيدي بيرون لعنتي بكن دردشو هم دوست دارم اونم دوباره كيرشو گذاشت دم سوراخم ولي اين دفعه همشو كرد تو كونم و يه لحظه فكر كردم كونم جر خورده و اونم شروع كرد به تلمبه زدن و منم اخ و اوخم رفته بود رو هوا و داشتم واقعا لذت ميبردم و گرمي كيرشو تو كونم داشتم حس ميكردم و يه ١٠ دقيقه اي داشت منو ميكرد كه يه دفعه كيرشو كشيد بيرون و ابشو رو كمرم خالي كرد و سوراخم داشت ميسوخت ولي دوست داشتم اين حس و و از يه طرف ديگه باورم نميشد كه به بهترين دوستم دارم كون ميدم بعدش با هم رفتيم حموم كه تو حموم هم باز هم براش ساك زدم و بعدش تو حموم هم يه دست منو گاييد و بعد تو بغل هم خوابيديم و صبح هم براش موقع رفتن براش كيرشو خوردمو اونم به شوخي گفت چقدر حول كير بودي تو ببين ميتوني منو بكشي با اين كارات و بعدش خداحافظي كرديمو رفت و تا الان هر موقع با هم باشيم حداقل يه ساك براش ميزنم اميدوارم از اين داستان من خوشتون اومده باشه و اگه غلط إملائي داشتم يا جمله بنديم درست نبوده ببخشيد چون اولين بارمه داستان مينويسم نوشته
0 views
Date: May 7, 2019