گی با دوستم نیما

0 views
0%

اسم من وحید هست ۲۵ساله تازه وارد دانشگاه شده بودیم هر دو هم محله ای بودیم و داغ و حشری و شلوغ با رشته های متفاوت که بعد از دو ترم تصمیم گرفتیم یه خونه تو پاین شهر کرایه کنیم تا از شر خوابگاه راحت شیم هر دو مون هم سفید و کم مو هستیم بعد کرایه خونه و اسباب کشی جلو پلازمون رو جمع کردیم و رفتیم اونجا و روزا رو سپری میکردیم که یه روز فیلم سکسی از بچه ها گرفته بودم که شب موقع خواب گذاشتیم نگاه کنیم و شروع شد تو وسطای فیلم تحمل نیاوردیم و جق و زدیم و خلاص چون دو نفر بودیم و راحت بودیم پیش هم از بچه گی زیاد تعارف نداشتیم با هم مثلا شوخی های خرکی زیاد میکردیم مثلا یکیمون که از بیرون میومد تو خونه و میدید درس میخونه اون یکی و دراز کشیده دراز میکشیدیم رو کون اون یکی و یکم انگولک میکردیم سرتون رو درد نیارم زد و زمستون بود من سرما خوردگی داشتم بد جور و کمر و اب دماغ و سر درد و خلاصه تکمیل همه چی ریخته بود بهم که رفتیم دکتر دو سه تا امپول زد اوندیم خونه منم که حوصله نداشتم بدون شام کپه مرگ گذاشتم و خوابیدم صبحش نیما صدام زد گفت وحید بلند شو صبحانه خواستم بلند شم دیدم کمرم داغونه نیما گفت بزار قولنجت رو بشکونم اول ماساژ داد بعد شکست که مادرمون رو گایید با شکستنش که درد امونمون رو برید خلاصه این اقا دوسه بار ماساز داد تا ما خوب شدیم که یه روز هوس ماساژ کردم گفتم نیما یکم ماساژ میدی اومد و ماساژ بده کی شوخی شوخی دست به کونم میزد و میگفت کونی اینجا رو هم بدم من گفتم داغ کردی ها گفت اره داداش گفتم صاحب اختیاری چون راستش خودمم بدم نمیومد یهو دیدم شورت ورزشی رو از پام کشید و کونم و شرو کرد ماساژ دادن که یهو دیدم صورتشو داره میچسبونه به کونم و میبوسه که منم حشری شدم و یه اه کشیدم که نیما گفت جون کونتو جر بدم وحید چیه و منم گفتم حالم بده نیما منم میخوام لخت شدیم و مادر زاد هم دیگه رو بغل کردیم و کیرامون لای پای هم بود و با دست کون همدیگه رو میمالیدیم که اونقدر مالیدیم با انگشت سوراخ کون همه میمالیدیم سینه همو میبوسیدیم اخرش اومد پشتم و اروم کیرش رو وازلین زد و گذاشت دم سوراخ کونم تا نصف به زور میرفت تو چون واقعا اذیت داشت اخرش که چند بار عقب جلو کرد با دستش هم کیرمو میمالید ابشو ریخت تو کونم بعد منم اونو اون مدلی کردم فوش ندین چون کوتاه نوشتم ما تقریبا از ابتدایی گی بودیم ولی این گی خیلی چسبید بهمون بدون استرس و با ارامش بود بدون هیچ مزاحمی نوشته

Date: August 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *