دوستان چون میخام فکر نکنید مثل بقیه داستانا الکیه از اول ماجرا تعریف میکنم مو به مو چک کنید یه خرده طولانی شده اما احساس میکنم ارزششو داره گی هم دوست ندارید نخونید طرفدار های خودشو داره و شمایی که دوست نداری مجبور نیستی بخونی سمت خونمون یه خیابون بود حدود 200 متر که سه تا مدرسه ابتدایی راهنمایی و دبیرستان داخلش بود بگذریم اکثر بچه های مدرسه از همون ابتدایی و راهنمایی باهم آشنا شده بودن و به دبیرستان که رسیدیم تقریبا هفتاد درصد از بچه ها همو میشناختن خاطره بر میگرده به سال سوم دبیرستان یعنی همین چند ماه پیش من آرمین به اسم مستعار و شخصیت اصلی داستان به نام آرین از سال سوم راهنمایی تقریبا نصف بچه های مدرسه سیخ بودن روی آرین چون اون واقعا خوشگل و سکسی بود من باهاش رابطه نداشتم ولی همیشه تو فانتزیام بود رسیدیم دوم دبیرستان دوست داشتم از یه طریقی باهاش رابطه برقرار کنم داخل تلگرام یه گروه ساخته بودم بچه های مدرسه رو ادد کردم داخلش و گفتم شماره هرکیو دارید ادد کنید بعد از چند ماه دیدم یکی تو گپ هست به نام آرین و من خبر ندارم ای خاره این زندگیو گایی م خلاصه رفتم پی وی سلام علیک کردیم و اینا تا اینکه گفتم من تورو میشناسم ولی نمیدونم تو به جا اوردی یا نه گفت چرا از عکسای پروفایلت دیدمت همونی که همیشه فوتبال بازی میکنی ما هر زنگ فوتبال بازی میکردیم تو حیاط گفت که اره میشناسمت و این حرفا منم خوشحال شدم که تقریبا غریبه نیستم این وسط بهش پیشنهاد دادم که از راه های مختلف مخ دخترارو بزنیم باهم میخاستم باهاش جور بشم مجبور بودم قبل از این اتفاقات خیلیا گفته بودن که این به یه سریا داده و این کسشرا که مخ منو باز تر میکرد بچه ها میگفتن خودشم دوست داره منم گفتم بذار با آرین در میون بذارم رفتم بهش گفتم بیا خونمون قناری داریم با ارزن روپایی میزنه اونم ازینا فرستاد خیلی بدش اومد ازین حرف من چون بچه خوشگل بود فهمید که تو فانتزیامه یه خورده باهام سرسنگین شده بود از اون موقع تا سال سوم دبیرستان خیلی رابطه ی سرد تری داشتیم من تصمیم گرفتم دوباره از دلش در بیارم مثل قبل بشیم من تو رشته بیلیارد به خصوص اسنوکر مهارت دارم پیشنهاد دادم که بهش یاد بدم اونم قبول کرد و بعد از امتحان های ترم اول میرفتیم یادش بدم رسید به امتحانات خرداد من از اینایی بودم که بیستو چهارساعته داخل باشگاه بیلیارد هستش صاحب باشگاه دست تنها بود بهش گفتم من میشه بیام اینجا اونم گفت آره کی بهتر از تو هم میشناسمت هم بچه خوب و مورد اعتمادی هستی راست میگفت خداییش به حشریت من نگاه نکنید در کل بچه خوبیم امتحانات من ساعت ده صبح بود و من کلید باشگاه رو داشتم و ماه رمضون بود تا صبح خوابم نمیبرد انواع کلیپ های اموزشی اسنوکر رو نگاه میکردم و ساعت حدود هشت صبح از خونه میزدم بیرون میرفتم باشگاه و تمرین میکردم نمیخام بیشتر ازین از بحثمون خارج بشم برای آرین ماجرا رو گفتم و بهش گفتم اگه میخای بازیت عین من بشه قبل از امتحان بیا باشگاه کسی نیست من بهت یاد بدم اونم چون علاقه پیدا کرده بود صبحا با دوچرخه میومد تا یه روز داشت روی میز تمرین میکرد من رفتم مشکلشو بهش بگم مشکلش این بود که نمیتونست چوبو درست بگیره من از پشت چسبیدم بهش و چوب رو تو دستاش تنظیم کردم خود به خود سیخ بودم و اونم متوجه شد گفت میخای بکنیمون بگو سیخ کردی لاشی گفتم ای بابا تنهایی با تو اونم اینجا مگه میشه سیخ نکرد خندید و یه آمار بازی شد ازینجا دیگه اوکی رو مطمعن بودم ازش گرفتم اون رشته ریاضی بود و من تجربی امتحانات مشترک هم داشتیم مثلا ریاضی باهم برگزار میشد من گفتم بیا فیزیک بهم یاد بده با هزار تا خواهش و تمنا تو پی وی تلگرام گفت باشه ولی نیومد رسید امتحان شیمی گفتم ناموسن فیزیک ریدم بیا رفاقتی بهم یاد بده گفت باشه گفتم مث اونسری نکنی بگا برم گفت نه دیگه حتما میام تو کونم عروسی بود تا رسید به فردا پدرم اسنپ کار میکنه داداشم سربازه مادرم هم به خاطر درس خوندن من رفت خونه مادربزرگ آرین زنگ خونه رو زد اومد بالا و کتاب و دفتر شیمی دستش بود منم با شلوارک آرسنال و رکابی نایک بودم سعی کرده بودم خوشتیپ باشم اومد داخل و نشست رو مبل و براش چایی اوردم میوه و شیرینی هم نیاوردم اصن یادم نبود فقط چایی که اونم چون کتری سر رفت یادم افتاد گفت چه خبر گفتم هیچ بابا تو میری به غریبه ها میدی من باید جق بزنم تعجب کرد و همونجوری با خنده گفت نکنیمون حالا گفتم اگه بدی میکنیم اگه هم ندی که شیمی میخونیم دوتایی کلی خندیدیم تا اینکه برگشتم گفتم نمیدی نه گفت نه چون جثه ی کوچیک تری نسبت به من داشت انداختمش زمین و دستو پاشو قفل کردم گفتم حالا میدی یا نه گفت نه یه خورده دستشو فشار دادم گفت عاای اره اره میدم قبول ولش کردم گفت نمیدم منم عصبانی گفتم فیلم سوپر جدید گرفتم میرم جق میزنم گفت عه ناموسن بیار ببینیم منم رفتم اوردم یارو زده بود داگی میزد بر بدن گفتم منم اینجوری دوس دارم گفت منم همینطور گفتم بکن بکنیم دیگه یهو دیدم خود به خود دستشو اورد رو پام گفت اول ساک بزن تا مطمعن شم سرم کلاه نمیره منم یه ذره براش ساک زدم در حدی که حال کنه ولی آبش نیاد بزنه به چاک لختش کردم از لب بازی شروع کردم زبونمونو تو دهن هم میچرخوندیم سینه هاشو میمالیدم گردنشو لیس میزدم اصلا مو نداشت بدنش رسیدم به سینه هاش همشو لیس زدم اومدم پایین رسیدم به اون کون نازش یه خورده صورتمو مالیدم به دو طرف کونش و یه خورده بو میداد گفتم برو بشور که کار داریم حالا رفت و بعد از اندی اومد خشک کرده بود کونشو از همونجا شروع کردم لیسیدن دو طرف کونش و زبونمو از بالای خط کونش کشیدم تا پایین بعدش لاشو باز کردم دیدم یه سوراخ خوشگل داره برق میزنه نه تنگ بود نه گشاد کلی لیس زدم کونشو از هر طرف بگی زبونمو میکشیدم رو سوراخ کونش حتی چون تمیز بود زبونمو میکردم داخل سوراخش و عقب جلو میکردم و توش میچرخوندم اصلا سیر نمیشدم ازین حرکت تا اینکه دیدم اینجوری نمیشه برش گردونم گفتم 69 بشیم که هم اون ساک بزنه هم من سوراخشو لیس بزنم خوب ساک میزد در حد یه پسر سنگ تموم گذاشت و از پایین کیرم زبون میکشید تا بالا دو باره از تخمام شروع میکرد لیس میزد تا بالا یهو میکرد تو دهنش و عقب و جلو میکرد منم که اون زیر داشتم زندگی میکردم یهو احساس کردم آبم داره میاد ضد حال خوردم بلندش کردم این بهترین فرصت بود برای باز کردن سوراخش دولا شد روی میز ناهار خوری تف زدم به انگشت اشاره و یواش برم تو سوراخش هیچی نگفت هی میکردم تو و میاوردم بیرون بعدش دستمو کشیدم بیرون انگشت وسط رو خیس کردم دوتاشو باهم کردم تو یه آه سکسی کشید که من عشق کردم باهاش همینجوری تکرار کردم تا سه انگشتی بعدش رفتیم رو تخت من تو اتاقم که دراز کشید گفتم پاشو حالت داگی استایل دوس دارم داگی شد دیدم سوراخش قشنگ جا واسه کیر داره یواش کیرمو مالیدم رو خط کونش از بالا تا پایین میخاستم خودش بگه بکن توش سرشو میمالیدم به سوراخش که داشت حال میکرد ازین حسا که میلرزی یهو موهات سیخ میشه گفت پس چرا نمیکنی منم کیرم باز خشک شده بود گفتم یه ذره دیگه ساک بزن با ولع برگشت و کرد کامل تو دهنش کیرم 16 سانت میشه تقریبا صدای شالاپ شولوپ میومد از دهنش منم داشتم تف جمع میکردم تو دهنم دوباره داگی استایل شد تف انداختم بالای خط کونش تا بیاد برسه به سوراخش با دست مالیدم به سوراخش لیز شده بود خیلی یواش و با لطافت کیرمو گذاشتم دم سوراخشو فرو کردم داخل تا نصف کردم تو و اوردم بیرون هر بار که تلمبه میزدم بیشتر میکردم تو بعد از یه دیقه دیدم تا ته میکنم تو و آخش در نمیاد چک سکسی میزدم در کونش میگفتم میدونی از کی تو کفت بودم پا نمیدادی هیچی نمیگفت فقط حال میکرد دو سه دیقه از تلمبه هام گذشت دیدم آبم داره میاد گفتم چیکار کنم گفت هرکار میکنی فقط تو نریز گفتم میریزم رو کمرت برو بشور گفت باشه کیرو کشیدم بیرون لای لمبرای کونش عقب جلو میکردم که آبم پاشید بیرون رو کمرش با انگشت یه ذره مالیدم دم سوراخش باز لیز شد کردم توش و دراز کشیدم روش و حدود دو دیقه روش بودم که گفت من موندم تو کف گفتم بذار راضی نگهش دارم که بازم بیاد مجبوری براش یه ساک خوب و دلچسب زدم که حال کنه مجبور بودم وگرنه میدونید بعد از ارضا شدن دیگه حال نمیده ازین کارا آبش اومد ریخت تو دستش رفت دستشویی خالی کرد اومد حاضر شد رفت ازون موقع تاحالا دیگه نکردمش هنوز ولی اگه شد براتون مینویسم باز شرمنده یه خرده طولانی شد چون سیر تا پیاز نوشتم نگید چرت گفته طرف لایک فراموش نشه ممنون بابت همراهی نوشته آرمین
0 views
Date: August 23, 2018