سلام کامرانم 17 سالمه کرمانیم یه دوست صمیمی دارم به اسم مهران که از بچگی باهم دوستیم و از دوران راهنمایی ظهرا بعده مدرسه که 12 تعطیل میشدیم میومدیم خونه ی ما و با کامپیوتر بازی میکردیم اینم بگم من هرروز تا ساعت 3 بعدازظهر تنهام گاهی بعد از بازی توی کامپیوتر فیلم سوپر نگاه میکردیم و باهم ور میرفتیم وتا به امروز که 17 سالمون شده هنوزم گاهی یه کارایی میکنیم داستانی که میخوام بگم برمیگرده به هفته ی پیش که مثل همیشه صبح تو خونه تنها نشسته بودم و با گوشیم ور میرفتم که دیدم مهران پیام داد نوشته بود فیلم جدید چیزی داری بیام ازت بگیرم منم جواب دادم اره فلشتو بیار 5 دقیقه بعدش زنگه دره خونه به صدا دراومد رفتم پای ایفون پرسیدم کیه دیدم خودشه گفت منم باز کن درو زدم اومد داخل سلام کرد رفتیم پای کامپیوتر گفتم چی بریزم برات گفت اگه کمدی یا اکشن جدید داری بریز برام منم چندتا براش ریختم وقتی تموم شد گفتم هنوز 2 گیگ جاداره فلشت میخوای برات فیلم سوپر بریزم گفت بیار ببینم چند تیکه ازشون هر کدومو خوشم اومد بریز برام منم رفتم تو فایلام براش چندتا فیلم پلی کردم که دیدم کیرشو از رو شلوار صاف کرد ماهم که از بچگی باهم زیاد ور رفته بودیم باهم راحت بودیم و منم چندبار کرده بودمش از همون زمان تا الان چون خودش همیشه میخواست انگار از کون دادن لذت میبرد خلاصه حس کردم کیرش سیخ شده چون چند دقیقه ای یه بار از رو شلوار یه دستی رو کیرش میکشید ازش پرسیدم سیخ کردی گفت اره تو چی گفتم منم اره گفت بیارش بیرون ببینم چقد سیخ کردی منم بلند شدم از رو صندلی کیرمو اوردم بیرون هنوز کامل سیخ نشده بود کیرم بهش گفتم حالا تو دربیار ببینم تو چقد سیخ کردی اونم بلند شد کیرشو دراورد دیدم سیخه سیخه گفت میای یکم بخوریم برا هم منم که میدیدم چقد حشریه گفتم نه من نمیخورم الان گفت خب بزار من برات بخورم گفتم تو لذت میبری از ساک زئن و دادن گفت حال میده خب روش نمیشد بگه از ته دلش خوشش میاد ولی نمیتونه رک بگه نشست رو پاهاش و شروع کرد ساک زدن برام یه 2 دقیقه ساک زد گفت تو بخواب رو تخت من بیام ساک بزنم برات من خوابیدم پامم باز کردم نشست پایین پام شروع کرد با ولع ساک زدن بهش گفتم بیا یکم لا پایی بزنم ابم بیاد چون از عقب زود دردش میگرفت نمیزاشت تا وقتی ابم بیاد بکنم بهم گفت باشه خوابید به شکم رو تخت منم اومدم روش پاهاشو بستم گذاشتم لاش یکم کردم دیدم مزه نمیده گفتم میخوام بکنم داخل ولی بزار تا وقتی ابم میاد بکنم مثه همیشه اینقد زود نگی درش بیار میسوزه کقت باشه بکن یواشم بکن وازلینو اوردم مالیدم بهه کیرم پاشو باز کزدم به شکم رو تخت بود اروم گذاشتمش دره سوراخش یکم فشار دادم سرش رفت داخل که گفت اخ یکم صب کن درد گرفت چندثانیه بعد باز گفت یواش بیا منم باز فشار داددم یواش یواش تا ته بردمش بعد اروم شروع کردم تلمبه زدن یکم که گذشت دیدم کونشو شل کرد فهمیدم دردش کمتر شده چون تا قبلش خودشو صفت کرده بود تلمبه زدنو سریع تر کردم دیدم داره یواش یواش اه میکشه صداشو که میشنیدم حشری تر میشدم حثه قلقلک سرکیرم بیشتر شد و حس کردم دارم ارضا میشم تلمبه هارو محکم تر کردم اه اه اونم که بلندتر میشد با شدت گرفتن تلمبه ها که یهو ابم شروع به اومدن کرد و داخله کونش ارضا شدم وقتی کیرم از تو سوراخش در اوردم سوراخش گشاد شده بود و سرخیه داخلش دیده میشد و دوره سوراخش نیض میزد و با حالته نبض زدن تکون میخورد بلند شدم رفتم شلوارکمو پوشیدم اونم رفت تو دستشویی جق زد و اومد گفت وقتی مشستم سره سنگ ابت از تو کونم میریخت منم گفتم اوووووف جون اون روزم گذشت و ما خیلی ماجراها از قبل داشتیم که اگه بخواین خاطراته قبل ترمم میگم براتون نظر و لایک فراموش نشه این داستانم کاملا واقعی بود با تشکر فعلا نوشته
0 views
Date: August 23, 2018