من یه پسر درسخون البته خیلی ساده بودم از طرفی همیشه تو دوران مدرسه چون بچه درسخون بودم کلا تو فاز این چیزا نبودم به قول معروف ته خلافم جق زدن بود بعد از کنکور دیگه فشارا از روم برداشته شده بود و زیاد کسی بهم گیر نمیداد یادم میاد تابستون بود اون موقع من تقریبا 18 سالم بود ولی چون لاغر اندام بودم کوچیکتر به نظر میمودم بگذریم اولین روز بعد آزادی ازکنکور تصمیم گرفتم برم گیم نت و این آغاز همه چی بود وقتی وارد شدم چنتا بچه 15 16 ساله هم بودن داشتن بازی میکردن تو نگاه اول ساده بودن اما یک بچه پروهایی بودن که نگو رفتم نشستم یکیشون یه نگاه بم کرد گفت سلام داااااش از برخوردش خوشم اومد گفتم سلام عزیزم چشم تو چشم من درحالی که دسش رو کیرش بود گفت بیا بشین با هم بازی کنیم دیگه من خجالت کشیدم و کنارش نشستم یه نگاه بهم کرد گفت چیه تاحالا گیم نت نیومدی بشین روشن کن بعد من مشغول روشن کردن بودم حواسمم به حرفاش بود ینی فحش میدادا مثلا کونت میزارمو دهنت گاییده اس بعد اومد صندلیشو چسبوند بهم گفت بزن کانتر بیاد بالا نمیدونم چرا شاید چون ازش بزگتر بودم ولی احتراممو خیلی داشت خلاصه یه یک ساعتی بازی کردم البته همشم باختم ولی خوب خیلی کیف داد اومدم بلند شم پسره سریع پاشد گفت کجا بدون اجازه من بشین من حساب میکنم و رفت همه پولمو داد وقت برگشت اومد گفت داشی اسمت چیه گفتم امیر گفت امیر جون چندسالته گفتم 18 یه نگاهی بم کرد گفت کمتر میزنیا گفتم تو چی گفت منم سهیل 17سالمه یه چشمک بهم زد گفتم داداش سهیل گفت جونم عزیزم گفتم دادا تو همه پولارو دادی بیا یه بستنی مهمون من باش گفت اوکی بریم یه لباس اندامی چسبون تنش بود جوری که مارک شورتش و خط شورتشم معلوم بود یه دفه بدجور حشری شدم رفتم بستنی گرفتم نشستیم باهم بستنی خوردن بعد کلی حرف زدن از درسو مدرسه و بازی گیم نت حتی بحث سکسیم کردیم و واسه اینکه کم نیارم گفتم اره بابا من کردم کونم دادم و البته همش کسشر بود من حتی بیشتر از جق هم نزده بودم یهو منو بغل کرد گفت ایولا دادا دستت درد نکنه و البته کیرش که نیمه راست بود خورد به رونم کم کم جدا شدیم و من رفتم خونه شب همش به یادش جق زدم یهو گفتم خاک بر سرت نه شماره ایی نه هیچی فردا صبح ساعت ده همه فکرم پیش سهیل بود رفتم گیم نت ولی خبری ازش نبود کم کم سربحث رو با دوستای سهیل باز کردم و یه جورایی با اونا هم رفیق شدم البته یکیشون از همه بیشتر باهام گرم گرفت اسمش پارسا بود و تقریبا 16 سالش بود یه پسر مودب و فوق العاده باشخصیت بعد از بازی پارسا اومد پیشم گفت داداشی رفتی خونه سهیل گفتم نه چطور گفت هیچی همینجوری و دیگه بحث رو عوض کرد چندروز گذشت و خبری از سهیل نبود من داشتم دیوونه میشدم به پارسا گفتم از سهیل خبری نداری دلم براش تنگ شده گفت عه جدا دوسش داری من هول کردم گفتم نه بابا رفیقمه اخه یهو غیبش زد گفت نمیدونم گفتم ینی چی نمیدونی پس چرا پرسیدی رفتی خونش خونشو بلدی گفت اره گفتم بمیری بچه خوب کجاس خونشون گفت جوابمو ندادی دوسش داری گفتم اره خوب گفت چقدر دوسش داری گفتم خیلی گفت ینی چقدر گفت اییییینقدر گفت اونقدری دوسش داری که بزاری بکنتت گفتم چی میگی باو حرفمو قطع کرد گفت البته قبلشم من باید بکنمت برام قابل باور نبود یه بچه مودب چجوری یهو انقدر رو پیدا کرده خواستم بزنمش گفتم زشته یهو زد به شونه ام گفت میای یا نه گفتم پارساا گفت هااااا گفتم اخه گفت بیا بریم داداش ظهر بود رفتم خونه پارسا بهم گفت اول من بکنمت یا تو منو تو دلم گفتم الان من بکنمش سوتی میدم ضایس بش گفتم تو بیا بکن نشست کنارم گفت قبلا به کیا کون دادی گفتم تو به کیا کون دادی گفت من به سهیل کون دادم سهیل عاشق کون منه من بدجوری هول کرده بودم گفتم ندادم گفت پس سهیل چی میگفت میگفت اهل دادنو کردنی اروم گردنموبوسید و شروع کرد لبامو بوسیدن دسمو گزاشت رو کیرش گفت بمالش اولین بار بود کیر یکی غیرخودمو میمالیدم یه کیر قلمی خوش فورم اونم کونمو حسابی با دست مالید بهم گفت تاحالا ساک زدی گفتم چی گفت کیرمو میخوری گفتم نه بابا گفت پس بخواب رو تخت تا بیام رفتم رو تختش دیدم لخت لخت اومد روم یه چیزی مالید سرکونم خیلی سرد بود بعد گفت امیری شل کن داداشی و بعد یه چیز سفت محکمی با فشار وارد کونم شد طوری که جیغم رفت هوا یهو پارسا گفت اروم داداش لباشو گزاشت رو لبم اروم کیرشو دراورد گفت چیه امیری مگه نگفتی قبلا کون دادی گفتم راستش نه خالی بستم کم نیارم گفت اگه سهیل میکردت که مرده بودی گفتم چیکار کنم حالا آروم برام سوراخمو زبون زد کلی توف کرد یواش یواش کیرشو کرد تو کونم شروع کرد عقب جلو کردن درد شدیدی داشتم اما به روی خودم نیوردم کم کم لذتش داشت برام زیاد میشد اونم برام همزمان جق میزد تا ابم اومد کیرشو دراورد گفت حال کردی گفتم پارسا درد دارم گفت چه کیری ازم خوردیا گفتم چی میگی گفت خیلی شاسکولی گفتم درست حرف بزن بچه گفت سهیل اصن اهل کون بازی نیست الانم یه هفته رفتن شمال من موندم چی بگم بش گفتم دهنت سرویس گفت خوشت اومد نه گفتم چی بگم از کجا فهمیدی من اهلشم گفت اون روز که همش حواست به کیر سهیل بود دوباره اومد نشست کنارم من دیدمت یادته یبار کونتو گرفت خندیدی من گفتم ای شیطون دوباره دیدم کیرش راست شده بهم گفت دوباره زد بالا میخوریش یا بکنم تو کونت گفتم خیلی پرویی پارسا دوباره رفت پشتم ولی من انقدر درد داشتم کاری نمیتونستم بکنم دوباره کیرشو کرد تو کونم و شروع کرد تاپ تاپ تاپ کردن اینبار از دفه قبل محکمتر تلمبه میزد و همش میگفت دوسشداری دوسشداری یا نه گفتم جر خوردم پارسا ولم کن اونم با تمام قدرت میکرد منو البته از حق نگزریم خودمم خوشم اومده بود اینبار کیرشو دراورد و شروع کرد به کونم چک زدن داشتم دیوونه میشدم کیرشو تا ته فرو کرد تو کونم انگار داشتم از وسط پاره میشدم محکم خودشو چسبوند به من و تند تند عقب جلو میکرد یه دفه ابش با فشار پاشید تو کونم و یه اه بلند کشید افتاد کنارم اروم لبامو بوسید گفت امیر تو مال منی نمیدونم چرا ولی بعد سکس عاشق پارسا شده بودم البته بعدا که سهیل برگشت چیزی از قضیه بش نگفتم پارسا هم نگفت حالا یکساله با سهیل دوستم اما تاحالا یبارم منو نکرده خیلی تو نخشم منو بکنه ولی نمیدونم چیکار کنم نوشته
0 views
Date: January 31, 2020