سلام داستانم کاملا واقعیه یکی از بچه های پایگاه به اسم محمد بود که خیلی خوشگل و خوش اندام بود این داستان برا شهریور سال ۹۶ میشه که محمد ۱۶ سالش بود و منم ۲۳ ساله خلاصه میومد پایگاه منم چشم گرفته بودتش یه روز به اسم سونی بازی کردن اوردمش خونه مادربزرگم بعد از بازی گفتم بیا ماساژم بده که دیدم شوخی شوخی خوابید روم داره به شوخی تلمبه میزنه ولی حس کردم کیرش راست شده منم خندیدم چون دونفر دیگه هم اونجا بودن خلاصه موقع خواب اومد رو تخت پیش من خوابید پشتشو کرد بهم منم چسبیدم بهش تو همین حین دستشو اورد عقب تو شلوار من کرد با کیرم شروع کرد ور رفتن یه لحظه شوکه شدم کیرمم شق شده بود بعد شلوارشو یکم داد پایین اروم کیرمو میمالید به کونش منم خودمو میمالوندم بهش چون خودمم کیرشو دوست داشتم منم کیرشو میمالیدم میزاشتم اونم بماله به کونم خلاصه چون اون دوتا اونجا بودن نشد که بکنیم همو و فقط مالیدیم همو گذشت که یروز بهش زنگ زدم که پاشو بیا خونه مادر بزرگم اونم قبول کرد دم ظهر بود اومد پیش با همون قیافه ناز و کون خوش فرمش سنشم کم بود مو تو بدنش نداشت پیشم خوابید منم شق درد گرفته بودم بِغلش کردم شروع کردم مالیدن دیدم چشاشو بسته داره ناله میکنه پاشدم لباساشو در اوردم کامل بعد لباسای خودمم در اوردم کل موهای بدن خودمم زده بودم خوابیدم روش از لباش شروع کردم خوردن اومدم پایین تر سینه هاشو بعد رسیدم به کیرش شروع کردم حرفه ای خوردن داشت خیلی حال میکرد تخماشم میکردم تو دهنم بعدش پاشدم کیرمو همونطوری که خوابیده بود رو تخت دادم دهنش یکم خورد بعد گفت نمیتونم بخورم بکن منو برشگردوندم منم میدونستم زود ابم میاد دیدم جووووون چه کونی بدون مو ناز دیدم سوراخش خیلی تمیزه یکم با زبون سوراخشو خوردم که خیلی دتشت حال میکرد بعد تف زدم کیرمو اوردم دم سوراخش سرشو که دادم تو داد زد که دردم میاد اروم منم اروم اروم دادم تو دوسه بار رفت تو کون داغش ابم اومد که همرو ریختم تو کونش اون همونجوری خوابیده بود منم بغلش افتادم بعد چند دقیقه مالیدنش دوباره کیرم راست شد ایندفعه قشنگ جا بازکردم بعد دادم تو سوراخش داشتم دیوونه میشدم خیلی خوب بود یه ۱۰ دقیقه ای کردمش ابم داشت میومد دوباره همرو ریختم تو کونش دیگه خیلی بی حال شدم برگشت شروع کرد لبامو خورد میگفت ابتو میخوام میخوام بخورم دوباره منم گفتم وایسا بعد از چند دقیقه دوباره راست کردم شروع کردم به حالت داگی کردنش خیلی حال میداد داشت ابم میومد در اوردم گفت بزار بخورمش شروع کرد یکم ساک زدن که ابم اومد تا قطره اخرشو خورد البته زیادم نبود منم دیگه بی حال افتادم دیدم گناه داره ابش نیومده شروع کردم ساک زدن براش ابش اومد تو دهنم که ریختمش بیرون بعد یکم خوابیدیم پاشد لباساشو پوشید و رفت از اون روز هنوز نتونستم بکنمش ولی خیلی اون یبار حال داد عشق کنید نوشته
0 views
Date: August 26, 2018