اول بگم این داستان صد در صد واقعیه هرکسی هم که باور نداره برام اصلا مهم نیست حتی حاظرم قسم بخورم که واقعیه من الان 18 سالمه داستان مال موقعی هست که 16 یا 17 ساله بودم از دوران راهنمایی بچه ها به خاطر قیافم منو دستمالی میکردن و توی حسرت کردن من بودن ولی من چیزی سر در نمیاوردم تا اینکه سوم راهنمایی شد و من یه چیزایی فهمیدم و از اینکه چندتا از بچه ها کونمو میمالیدن خوشم میومد حتی یکی از بچه ها عادت داشت سر کلاس انگشتشو بکنه تو کونم منم خیلی حال میکردم بعد از اون شروع کردم به بازی کردن با کونم اول از خودکار استفاده میکردم که بعد شد پیچ گوشتی و بعدشم خیار و اسپری خیلی حشری بودم و کامل میکردمشون تو کونم و با سرعت داخل و بیرون میکردم از قبل با بچه ها توی دستشویی مدرسه میرفتیم ولی هیچ وقت نزاشتم کیرشون رو بکنن داخل تا اینکه رسیدم سوم دبیرستان بغل دستیم تازه اومده بود مدرسه ما من ازش خیلی خدشم اومد بعد از کلی ماحرا شروع کردم به مالیدن کیرش سرکلاس کیرشم خوب بزرگ بود تقریبا 17 18 سانتی میشد ولی من کونم بیشتر میخواست کلفت تر بعد از چند روز بهم پیشنهاد ساک زدن داد منم با اینکه از ساک زدن خوشم نمیومد قبول کردم رفتیم زیر راه پله مدرسه و براش ساک زدم فرداش هم همینکارو براش کردم ولی اون موقع زیر راه پله بهم پیشنهاد سکس داد منم که حشری بودم قبول کردم پارکینگ خونه ما عالی بود 2طبقه پارکینگ که زیریش کاملا مترو بود و هیچ چراغی نداشت قرار گذاشتیم منم قبلش رفتم دستشویی و آماده شدم قلبم داشت از جا بیرون میزد وقتی اوند رفتیم توی مارکینگ مجبورم کرد ساک بزنم بعدش من لخت شدم اونم لخت شد ناکس بذلی من ساک نزد گفت خم شو منم خم شدم یکم تف زدم به کونم و سوراخمو باز کردم کیرشو گذاشت رو سوراخم و کرد داخل با اولین فشار رفت تو منم خیلی درد نکشیدم شروع کرد تلمبه زدن خیلی حال میداد تقریبا تمام استایل هارو امتحان کردیم آخرشم سگی نشتم کیرشو تا ته کرد داخل بعد این دفعه باسرعت داخل و بیرون کرد این یکی خیلی بیشتر حال داد آخرشم آبشو ریخت رو زمین و خدافظی کردیم وقتی اومدم بالا مامانم گفت برو گوجه بخر رفتم بخرم کوجه هاش خوب نبود مجبور شدم با اجازه صاحب مغازه برم پشت مغازه از توی انبارشون بردارم وقتی رفتم بردارم دیدم یه گونی خیار تازه کنار دستمه وای چه خیارایی همشون تازه و بزرگ یواشکی گشتم و بزرگترین خیارو از توش برداشتم و گذاشتم توی شلوارم از اونجا میفهمیدم که چقدر بزرگ بود رفتم خونه و گوجه رو دادم به مامانم بعد توی دستشویی خیار رو شستم چون خیلی حشری بودم و کونم آماده بود دوباره رفتم توی پارکینگ و لخت شدم با یکم فشار خیار رفت تو با تمام سرعت شروع کردم به داخل و بیرون کردن خیار فکر کنم کلفتیش تقریبا 2 ی ا 3 برابر کیر اون پسره بود اون روز واقعا بهترین روز عمرم بود پاهامو میدادم هوا و خیار رو با سرعت داخل و بیرون میکردم عالی بود یه دونه ماشین بدون پلاک هم اونحا بود روی ماشین دااز کشیدم پاهمو زدم به دیوار و شروع کردم دیگه دستم توان سرعت بیشتر رو نداشت عالی بود اون روز به خاطر اون روز حشرم بیشتر شد پس فرداش هم اون پسره اومد منو کرد ولی این دفعه استایل های بیشتر روی ماشین هفتی خیلی بیشار حال داد بعد از اون دوباره رفتم سراغ پیدا کردن خیار تازه از همون جا چندتا خیاری پیدا کردم و هر چند روز یکبار با خیار توی پارکینگ بودم اون روزا خیلی خوب بود تا اینکه خونمون عوض شد و من دیگه اون پارکینگ رو ندارم خیلی ناراحتم تازه خیار بزرگ هم خیلی گیرم نمیاد فقط بهتون توصیه میکنم که حتما خیار رو امتحان کنین نوشته
0 views
Date: August 23, 2018