سلام اسم من سهیله و ۱۶ سال و ۱۶ سانت دارم داستان که میگم حدودا برای ۱ سال پیش هستش زمانی که کلاس نهم بودم حالا بریم سر اصل مطلب من تو مدرسه ای درس میخوندم که بیشترشون از هر نظر معمولی بودن ولی یه کسی در این مدرسه تناقض داشت محمد فکر کنم اون کلاس هشتم بود و یک سال از من کوچکتر از همون روزی که وارد مدرسه شد چشممو گرفت و گفتم من باید این پسرو به گایه عضما برسونم خلاصه نصفی از سال گذشته بود و من در آرزوی کون ناز محمد شبا خودارضایی میکردم کمر برام نزاشته بود لامصب یه روز تو زنگ تفریح دیدم یه جا شلوغ شده وقتی جلو رفتم دیدم بله محمد و یه نفر دیگه دارن با هم دعوا میکنن ما هم تیریپ لاتی برداشتیم و چون کلاس نهمی بودیمو گنده لات مدرسه اونا رو سوا کردیم محمدو کشوندم کنار و علت دعوا رو ازش پرسیدم و اون گفت محمد عوضی آشغال به من میگه اوبی بهش گفتم حالا اینکه دعوا نداره و هزار تا کوشسعر دیه و از اون روز بود که ما باهم دوست شدیم و اگه من یه روز اونو نمیدیدم حالم خراب میشد حدودا یه ماه بعد آشناییمون تو زنگ تفریح وقتی یه جای خلوت نشته بودیم دیدم داره دستشو آروم میکشه به کیرم و بهش گفتم فکر کنم حرف اون پسره که باهاش دعوا کردی حقیقت داشته باشه اونم با نگاه شهوت آمیزش گفت شاید خلاصه تا اینو گفت ما هم دوهزاریمون افتاد که خودشم دلش میخواد زنگ تفریح که تموم شد من ورزش داشتم و پیچوندمش و اونم کلاس ریاضیشو به بهونه دلدرد پیچوند و اومد تو حیاط وقتی دیدمش بهش گفتم آروم برو تو دستشویی بهد من میام که سه نشه اونم رفت وقتی وارد دستشویی شدم در اتاقک آخری نیم باز بود وارد شدم دیدم اون تو وایستاده و منتظره من برسم درو بستم و رفتم سمتش و لب تو لب شدیم زیاد وارد نبود ولی شیرینی لباشو هیچ وقت یادم نمیره دستمو بردم سمت دگمش و بازش کردم شلوارشو کشیدم پایین شرت پاش نبود وای چه کون سفیدی داشت با سوراخ صورتی انگشت فاکمو بردم سمت سوراخش و آروم کردم تو کونش گشاد بود معلوم بود قبلا هم داده کیرو در آوردم و آروم آروم کردم تو صدای آه و اوهش بلند شد ولی من جلوی دهنشو گرفتم تا کسی نفهمه بهد یه ربع گایش آبم اومد و تو کون نازش خالی کردم دیه نای ایستادن نداشتم کیرمو شستم و برای اینکه بیشتر حال کنم بهش گفتم برام ساک بزن اونم قبول کرد و کیرمو خورد تو اینکارم وارد نبود ولی با همین ناواردیش دوباره ارضام کرد و رفتیم بیرون بعد از اون ماجرا دیه باهاش گی نداشتم سال تحصیلی تموم شد و من رفتم یه مدرسه ی دیگه و ازش دور شدم امروزم اونو با یه پسر دیدم ولی وقتی دیدمش بهم محل نزاشت و رد شد ورفت پایان نوشته سهیل از
0 views
Date: August 24, 2018