گی عاشقانه با استادم

اولین باری که باهاش آشنا شدم تو آموزشگاه موسیقی بود یه آقای سی سال به بالا به اسم مهرداد قدش کوتاهتر از خودم اما خوش استیل و خوش تیپ که سه تا هنرجو داشت من 24 سالم بود و با اینکه چندتا دوست دختر داشتم اما تو آموزشگاه دنبال این بودم که یه دختر خوشکل تور کنم شدم نفر چهارم کلاس و هفته ای یک جلسه میرفتم سرکلاسش هیچوقت فکر نمیکردم با اینکه اصلا به همجنس خودم تمایل ندارم اینجوری عاشق استادم بشم بعد از چند هفته اینقدر خودمونی شدیم که همدیگه رو با اسم صدا میکردیم بعد از چند ماه هم دیگه بهش میگفتم مهردادجون خیلی موقع ها وقتی میدیدمش باهاش روبوسی میکردم و عاشقانه بغلش میکردم اینقدر دوسش داشتم که وقتی میرفتم سرکلاس از فرداش دلم براش تنگ میشد رفتار آرومش حرف زدنش متانتش همه چیزش جذاب بود همه دخترای آموزشگاه از خداشون بود فقط چند کلمه باهاش حرف بزنن به مرور زمان دلتنگیام و اینجور چیزا یه طوری شد گه شبها دوست داشتم موقع خواب تصور کنم لخت تو بغل هم خوابیدیم و اون منو میبوسه ازم لب میگیره و قربون صدقم میره با اینکه تا اون موقع اصلا سکس با همجنس نداشتم اما دوست داشتم باهاش سکس کنم و بهش کون بدم فکر میکردم کون دادن لذت که نداره هیچ کلی هم درد داره اما اینکه از بدن من لذت ببره و بخوابه روم به من حال میداد و حشریم میکرد حتی چند بار با فانتزیش جق زدم بالاخره تصمیم گرفتم هرطور شده تخیلاتمو عملی کنم بخاطر همین بهش پیشنهاد دادم بیاد خونمون یا من برم خونشون و کلاس خصوصی برام بذاره بعد از مدتی قبول کرد و جلسه اول اومد خونمون یه تی شرت چسبون و یه شلوارک سکسی پوشیدم و کون گنده خودمو حسابی به رخش کشیدم وقتی پامیشدم برم پذیرایی چیزی بیارم هواسم بود که داره زیرچشمی به کونم نگاه میکنه نقشم گرفته بود روز قبلش یه عالمه نقشه کشیده بودم که چجوری باهاش سر حرفو باز کنم بهترین راه فیلم دیدن بود بعد از کلاس ازش خواستم بمونه و باهم فیلم ببینیم تا خستگیش دربره اما قبول نکرد چون بعد از من بازم کلاس داشت خیلی ضدحال خوردم اونم فهمید ناراحت شدم قول داد دفعه بعد این کارو بکنه باردوم که اومد بعد از کلاس براش فیلم گذاشتم یه فیلم بود که مضمونش همجنسگرایی بود وسط فیلم هی خودمو به خنگی میزدم و ازش سوال میپرسیدم مثلا میگفتم واقعا چجوری میشه دو تا مرد با هم رابطه دارن آخه چطوری حال میکنن و یه عالمه سوالای دیگه خلاصه که حسابی بحثمون در این مورد داغ شد بالاخره دلو زدم به دریا پرسیدم مهرداد جون راستشو بگو با این همه اطلاعات من فکر کنم تجربشو داشتی آره اونم سرخ شد و گفت نه بابا چی میگی زدم به شوخی و خنده و هی میگفتم چرا داشتی راستشو بگو برام تعریف کن حال میده اینقدر مسخره بازی دراوردم و اصرار کردم و اذیتش کردم اما هی میگفت نه بابا این کارو نکردم وقتی رفت دیگه کارم شده بود اس دادن و گیر دادن اس میدادم مهردادجون اعتراف کن راستشو بگو تا اینکه اس داد یه بار آره منم فوری جواب دادم وااااای کاش من جای اون پسره بودم کم کم اس دادنا کار دستم داد و کشیده شد به حرفای سکسی تو تلگرام منم بهش گفتم راستش خیلی کنجکاو شدم و دوس دارم تجربه کنم و یه چیزایی یادبگیرم کلی منت سرم گذاشت که چون میخای تجربه کنی یه مقداری نشونت میدم و بعدشم یکی دو بار با هم سکس چت کردیم جلسه بعد یعنی روز موعود فرار رسید بعد از کلاس یه فیلم سوپر گذاشتم چراغا رو خاموش کردیم کنار هم دراز کشیدیم و پتو کشیدیم رومون یه نیم ساعتی از فیلمه رفته بود که اروم آروم دستشو آورد رو کیرم و از رو شلوار شروع کرد مالیدن منم همینکارو کردم اما چند ثانیه بعدشم دستمو بردم توشورتش وااااای یه کیر کلفت و داغ که سرش گنده و سفت بود شروع کردم باهاش بازی کردن اونم دستشو کرد تو شورتمو کیرمو گرفت رومون نمیشد به هم نگاه کنیم پتو رو کشیدیم رو سرمون و بعدش رفتم زیر پتو سراغ کیرش و دیگه نفهمیدم چجوری افتادم به جونش کیرشو میکردم تو دهنم مک میزدم لیس میزدم دیگه داشتم از گرما خفه میشدم سرمو آوردم بیرون حسابی حشری شده بودیم و به هم نگاه کردیم و ناخوداگاه هردومون لخت شدیم عاشقانه بدنشو میخوردم و نوک سینه هاشو گاز میزدم دوباره رفتم سراغ کیرشو براش ساک میزدم تخماشو لیس میزدم میخوردم اونم با کونم ور میرفت بعد گفت نوبت منه و شروع کردم بدن منو بخوره و برام ساک بزنه بهش گفتم میشه بغلم کنی لبامو بخوری یه بخندی زد و اومد روم خوابید محکم دستامو دورش حلقه کردم واونم لبامو میخورد بهش گفتم راستش واسه تجربه نبود مهرداد جون من عاشقتم جونمو میدم برات گفت خدا نکنه و دوباره تو بغل همدیگه لبامون به هم گره خورد بعد از بغل کنارم دراز کشید و گفت حالا چکار کنیم گفتم الان کرم میارم کرم اوردم و گفتم با لاپایی موافقی گفت باشه کیرشو چرب کرد منم رو شکم خوابیدم و گذاشت لاپام اوووف که چه حالی میداد داغ و سفت عقب جلو میکرد و صدای نفساش تو گوشم میپیچید گفت بکنم توش گفتم اره نشست روم و با انگشتاش با سوراخم ور میرفت و با احتیاط انگشتشو میکرد تو سوراخمو و درمیاورد اینقدر اینکارو کرد که حس کردم کونم بی حس شده گفت برگرد پاهامو داد بالا و کیرشو دوباره چرب کرد و سرشو گذاشت دم سوراخم و یخورده هل میداد داخل و دوباره درمیاورد با اینکه تا حالا کون نداده بودم اما اینقدر حرفه ای انجامش داد که نفهمیدم چطوری بدون درد نصف کیرش رفت تو کونم اما بعدش وقتی تا ته کرد دردم گرفت اما تحمل کردم بازم لب گرفتنو شروع کردیم و اون تو کونم تلمبه میزد ازش پرسیدم دوسم داری گفت اره گفتم همونقدر که من دارم گفت شایدیم بیشتر وااای اینو که گفت محکم تو بغلم فشارش دادم و گفتم پس کونم مال خودتو همه بدنم مال خودت همینطور که میکرد گاهی کیرمو میمالید بعدش گفت پاشو بشین گفتم ازون وری بشم میخای از پشت بکنی گفت نه میخوام به کیرت حال بدم اصلا فکر نمیکردم بخواد منم بکنمش اما اینقدر حشر بودم و عاشقش بودم که هیچ پیشنهادیو رد نمیکردم با خوشحالی گفتم اخ جوووون گفت اما همونجوری که من باحوصله بازت کردم باید منو با حوصله باز کنی خوابید رو شکم و همون کارایی که با من کرد باهاش کردم گفت خوب بسه حالا دراز بکش اومد نشست رو کیرم و خودش اروم اروم کیرمو تا ته فرستاد تو کونش بعد چند بار که رو کیرم بالا پایین رفت خوابید رو شکم و گفت حالا باز باز شده راحت بکن من خوابیدم روش و تلمبه زدم فکر کنم 5 دقیقه نشد که احساس کردم میخواد ابم بیاد گفتم داره ابم میاد گفت بریزش توش خییییییییییلییی حال داد خیلیییییییی خواستم بلند شدم گفت صبرکن کیرت بخوابه خودش از سوراخم در بیاد منم از خدا خاسته همینجوری روش خوابیدم و لپشو پشت سرهم بوس میکردمو بهش میگفتم عشقم عمرم چه کون نازی داری از کون دخترا هم خوشکل تر و نرم تره کیرم کوچیک شد و خودش درومد گفتم برم بشورم گفت نه بذار منم ابم بیاد بعد حالت داگی شدم و یخورده با کونم ور رفت و شروع کرد تلمبه زدن دوباره کیرم بلند شد واقعا لذت میبردم که کسی که عاشقشم اینجوری داره کونمو میکنه اونم ابشو ریخت تو کونمو بعدش با هم رفتیم حمام اگه حوصله داشتم بازم از رابطه هامون براتون مینویسم نوشته