سلام همونطور ک از اسم داستان معلومه این یه خاطره گی هست از خودم بگم سروش ۲۵ از اراک سال ۸۹ بود که رفتم خدمت بعد از اموزشی ک تموم شد افتادم کاشان تو یگان پاسدار از قضا یکی از همشریام اونجا بود ک ۶ ماه از من ارشدتر بود هوا منو خیلی داشت خیلی بهم میرسید بعد از چند وقت خیلی با هم صمیمی شده بودیم تو پاسدار خونه به خاطر کوچیک بودن اتاق استراحت تختها بهم چسبونده بودن یه شب ک با همشهریمون ک اسمش رضا بود تو یه پست بودیم نوبت استراحت ک شد کنار هم خوابیدیم شب ساعت ۲ بود بیشتر بچه ها خسته بودن سریع خوابشون برد ک منم تازه چشام گرم شده بود ک متوجه شدم از پشت به کونم فشار میاد خودمو زدم به خواب رضا از پشت چسبونده بود به کونم بعد از چند دقیقه فشار دادن شهوت من هم زده بالا چون از قبل از خدمت گی داشتم یکم ک گذشت به خودم جرات دادم خودمو هل دادم عقب رضا ترسید دیگه ادامه نداد ولی به خاطر اینکه تابلو نشه خودشو نکشید عقب ک برگشتم بهش گفتم ادامه بده چرا وایسادی جا خورد گفت سر پست چون سنگین خدمت بود میتونست جا نگهبانیشو عوض کنه نیم ساعت از قبل از شروع نگهبانی گفت میام تو برجک پیشت منم رفتم دستشوی خودمو تخلیه کردمو و تمیز کردم رفتیم سر پست ک به خاطر اینکه سوراخم باز باشه با انگشت با خودم ور میرفتم ک بعد از گذشت چند دقیقه دیدم رضا داره میاد به سمت برجک نگهبانی منم خودمو جمع و جور کردم ک رضا از پله ها برجک اومد بالا رسید تو برجک دل تو دلم نبود نزدیک ۶ ماه بود ک گی نداشتم رضا دستشو گذاشت پشتم و گفت تو ک اهل حالی چرا از اول نگفتی گفتم خجالت میکشیدم منم ک نمیتونم خود پیشنهاد بدم ک کونمو محکم فشار داد گفت پس شروع کنیم یکم مالوندمو بوسم کرد ک دستم گذاشتم رو کیرش دیدم راسته گفتم بکن شلوارشو در اورد کیرش نیم خیز بود یکم ک بازی کردم گفت بخور وقتی نشستم ک واسش بخورم دیدم یه کیر بزرگ ولی زیاد کلفت نبود یکم مو هم داشت ک واسش چند دقیقه خوردم گفت بسه برگرد تا بکنم دستمو زدم به دیوار برجک واسش قمبل کردم چون با خودم ور رفته بودم باز بودم رضا هم یکم با سوراخم بازی کرد دیگه باز باز بود گفت کیرمو خیس کن ک واسش خوردم کلا خیسش کردم یکم اب دهن زد به سوراخم و سر کیرشو گذاشت دستاشو گذاشتم به پهلومو اروم فشار داد تو یکم درد داشت از بالا هم اب دهن مینداخت یکم بعد پاهاش کامل چسبید به پاهام ک متوجه شدم تا ته کیرشو کرده تو کونم شروع کرد تلمبه زدن ک تخماش میخورد زیر کونم در حال کردن همش قربون صدقم میرفت و بوسم میکرد وسطهای کردن وایمیساد بعد دوباره شروع میکرد تلمبه زدن ک ابش دیرتر بیاد یکم ک کرد تلمبه هاش محکم شد خودشو محکم فشار داد بهم ک گرمی ابشو حس کردم کیرش تو کونم بود ک چنتا بوس از کردم کیرش ک خوابید خودش در اومد لباساشو مرتب کرد و تشکر کرد رفت سر پستش منم رفتم بیرون برجک نشتم ابشو با فشار به خودم ریختم بیرون پست ک تموم شد رفتیم پاسدارخونه ک اومد بغل گفت مرسی بابت امشب منم گفتم کاری نکردم خودت همه زحمتها کشیدی ک خندید موقع استراحت ما ک شد تو اسایشگاه گفت بریم حموم لباسامو جمع کردیم رفتیم حموم ک تو راه قرار شد موهای کونمو بزنم اونم موهای کیرشو تو حموم هم یه بار دیگه کردم از اون روز به بعد تو پادگان هر موقع ک هوس میکردیم کونم در اختیارش بود اونم تو کونم تلمبه میزد ولی چون تو پادگان بودیم ترس داشتیم یه بار باهم مرخصی ۲ روزه گرفتیم ک تو یکی از مسافر خونه های کاشان اتاق گرفتیم این دو روز من شده بودم زیر خواب کامل رضا ک خیلی حال میداد شب قبلش ک قرار بود صبح بریم پادگان رضا تا صبح دوبار منو کرد و لخت تو بغل هم بودیم خدمت رضا ک تموم شد من خیلی بهم ریختم ک بعد از چند وقت چهارشنبه رضا زنگ زد پادگان گفت فردا مرخصی بگیر بیا فلان مسافرخونه خیلی خوشحال شدم رفتم حموم خودمو تمیز کردم و رفتم مسافر خونه باز با رضا تنها بودم شب اول تا صبح یه شب جمعه گرفتیم جمعه هم تا ظهر خواب بودیم ک بعد از ظهر یه بار دیگه منو کرد شبش هم دوباره کردم ک موقع برگشت من زودتر اومدم بیرون ک برم پادگان ک پسر مسافر خونه چیه گفت خیلی حال کردین ها کارتشو داد گفت به ما هم افتخار بده رضا دیگه نیومد منم ک یه بار خیلی هوس کرده بودم زنگ زدم به پسره جا رضا رو اون پسر پر کرد واسم هر وقت کیر میخواستم زنگ میزدم هماهنگ میکردیم تو همون مسافر خونه کونم میذاشت ولی با این تفاوت ک کیرش بهتر از رضا بود خدمتم تموم شد اومدم اراک ک رضا واسه کار رفته بود عسلویه واسه کار دیگه هم ندیدمش اینم از خدمت من ک همش با کون دادن گذشت ولی بجز رضا هیچکس تو پادگان نمیدونست ک من گی هستم اهل حال ببخشید اگر طولانی شد نوشته
0 views
Date: August 23, 2018