گی و بعد عشق ۲

0 views
0%

قسمت قبل سلام دوستان تو داستان تا اونجا گفتم که رفتیم بولینگ بعد بولینگ بچه ها رو پیچوندیم و دوتایی رفتیم یه رستوران خیلی شیک بعد از رستوران دوباره رفتیم دنبال یه جنده تویه مشتاق پیدا کردیم ولی از بس پیر بود من گفتم بیخیالش اومدیم خونه علی خیلی شهوتی بود مخصوصا که عصر ابشم نیومده بود همین که اومدیم بهم گفت لخت شو منم لخت کردم اون داشت لباساشو درمیورد من رفتم توالت خودمو خالی کردم برگشتم یکم براش ساک زدم ولی هنوز سوراخم درد میکرد گفت به شکم بخواب منم خوابیدم تا میومد کیرشو تا وسط بکنه انچنان دردی میگرفت فک میکردم اتیش میریزن تو کونم اینقد وول خوردم تا بیخیال شد رفت یه گوشه نشست از قیافش معلوم بود ناراحت شده منم چون ازش خیلی خوشم اومده بود دوس نداشتم ناراحت بشه بهش گفتم ناراحت شدی گفت نه عزیزم بگیر بخواب ناراحت نشدم من گفتم برم پیشش تو بغلش بخوابم رفتم پیشش با سینش ور میرفتم اونم فک کرد من میخوام ابم بیاد برا همین گیر دادم بهش گفت بخواب برات ساک بزنم منم بدم نمیومد گفتم باشه شروع کرد ساک زدن بعد 10دقیقه وررفتن باهام ابم اومد بعد بلند شد گفت همین ساک زدنو تو زندگی کم داشتم که به لطف تو جور شد از خودم خیلی عصبانی شدم گفتم شاید با ساک زدن ابش بیاد اینقد اصرار کردم تا اجازه داد ساک بزنم براش همینجور شروع کردم سر کیرشو مک زدن از بالا تا پایینشو لیس میزدم تا ته میکردم تو دهنم تو حلقم تلمبه میزد که گفت بخواب بکنمت من که هنوز درد داشتم یکم خواهش کردم ولی اون شهوتی شده بود دوباره خوابیدم تا کیرشو کرد دوباره وول خوردنا من شروع شد اینقد وول خوردم که عصبی شد بلند شد گفت دیگه خفه و حرف زدی انچنان میزنمت که به گه خوردن بیفتی منم گفتم بذار عصبانیتش فروکش کنه بعد باهاش حرف میزنم ولی زهی خیال باطل اونشب هر کاری کردم حاضر نشد ببخشتم با اعصابی داغون خوابیدم من اومده بودم که شب تو بغلش بخوابم ولی حالا تنها خوابیده بودم صب بلند شدم رفتم نون گرفتم که صبحانه بخوریم ولی اون تا 10خوابید بیدار که شد همونجور اخمو بود منم گفتم منو برسونه خونه خودمون وسایلمو جمع کردم منو رسوند خونمون منم تنها بودم زنگ زدم به یکی از دوستام تا بریم یه کبابی هم بخوریم دوستم اومد رفتیم چن سیخ کوبیده و جوجه جیگرو برگ زدیم که دیدیم بارون نم نم میباره بهش گفتم بیا یکم قدم بزنیم تو قدم زدن یه فکر به ذهنم رسید و به علی پیام دادم که از شرح پیام معذورم بعد از اینکه رفتم خونه علی پیام داد گفت راس میگی منم گفتم تو بیا هر کار بگی میکنم واقعا یه حس بهش پیدا کردم حس دوس داشتن چون وابستگی یه عصر پیدا نمیشه اومد دنبالم رفتیم خونش دوستشم بود سرما خورده بود خواب بود علی گفت بیا بریم داخل اتاق هر چی گفتم دوستت هسته گفت اون خواب بیخیالش ما رفتیم داخل اتاق درو قفل کرد اومد جلو بغلم کرد واقعا وقتی بغلم کرد تمام غمام یادم رفت دوس داشتم تا اخر همر همونجا بمونم وقتی لباشو گذاشت رو لبام وارد یه خلصه شیرین شدم بعد گوشمو شروع کرد خوردن واقعا تو پوست خودم نمیگنجیدم حس خیلی خوبی داشتم شهوت عشق لذت تصمیم گرفتم اگه از درد مردمم جیک نزنم وقتی به شکم خوابیدم بهش گفتم تلافی دیشبو سرم در نیاری ها خندید گفت بخواب حالا حدود یه دقیقه طول کشید تا کیرشو کرد داخل ولی خوب نمیتونستم بذارم تکون بخوره دیدم اینجوری نمیشه گفتم بذار هفتی بکن اونم در اورد زیرم یه بالش گذاشت تت بیام بالاتر بعد سر کیرشو کرد داخل و اومد طرف من لبشو که رو لبم گذاشت دیگه دوس داشتم بذارم فقط لذت ببره شروع کرد به تلمبه زدن خیلی محکم میزد واقعا داشت تلافی شب قبلو در میورد کونم داشت جر میخورد اشک تو چشم حلقه زده بود ولی حرف نمیزدم که ناراحت نشه واقعا دادن اون لحظه فقط درد داشت و کل لذت من از عشق بود از هم اغوش شدن با کسی که بهش علاقه پیدا کردم از اینکه تو بغل یه مردم خیلی بیشتر از دادن لذت میبرم اینقد تلمبه زد که خسته شد گفت برگرد به شکم بخواب منم خوابیدم دوباره شروع کرد به تلمبه زدن میکشد تا سرش بعد دوباره میکرد داخل این حرکتو با سرعتو قدرت انجام میداد تا خسته شد افتاد روم گفت ابم اومد منم خوشحال که ابش بلاخره اومد نگاه ساعت کردم دیدم یک ساعت و بیست دقیقه ما تو اتاق بودیم مطمعن بودم دوستش فهمید ولی به رومون نیورد اصلا شبش رفتیم دور زدیم دوباره شب یکم سکس کردیم من خیلی درد داشتم خودش عقب کشید گفت بقیش صب صبش که بیدار شدیم ازم لب گرفت گفت صب بخیر عزیزم شبش من تو بغلش خوابیدم اونم لخت واقعا بهترین شب زندگیم و بهترین خوابم بود بعد از شستن صورتم و خوردن صبحانه دوبار افتاد روم لب گرفتیم گوش و گردنو سینه هامو خورد و همینجور که رو من بود کیرشو تنظیم میکرد و کم کم فرستاد داخل شروع کرد به تلمبه زدن بهش گفتم بخواب خودم بالا پایین میشم خوابید یکم بالا پایین شدم خیلی درد داشت واقعا نمیتونستم دوباره هفتی خوابیدم کرد داخل شروع کرد به تلمبه زدن که اب من با فشار خالی شد چون کیرم بین بدن دوتا مون بود و بدنش کشیده میشد رو کیر من بهش گفتم صبر کنه ولی گفت ابم داره میاد تو کونم ریخت جهششو حس کردم و نبض کیرشو یه دفعه کیرشو کشید بیرون بهم یه دسمال داد رفتم توالت خودمو تمیز کردم برگشتم گفتم چی شد این دفعه اینقد زود اومد گفت دیروز ابم نیومده بود دیدم تو خیلی خسته شدی دلم سوخت تمومش کردم واقعا اون صب خیلی سکس بهم حال داد علی جون عاشقتم عزیزم نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *