دانلود

یه سوراخ تنگی دارم که نگو

0 views
0%

کز گرمگاه سینه می آید فیلم سکسی برون ! (به قول اخوان)بارونی رو

برداشتم و زدم بیرون . ماشین استارت و یه آهنگ اصیل ترکیه ای پلی سکسی و حرکت … رفتم جای همیشگی

، شاه کس ماشین پارک کردم و آماده رزم و شروع کردم

به دویدنسعی میکردم قدم ها رو کونی با ریتم موزیک inception تراز کنم . لذت خاصی داشت تنهایی و موسیقی و

تخلیه جنده انرژی از بدنی که مدت ها خام بود1 ساعتی

گذشت ، خیس عرق بودم از پستون ترس چاییدن پریدم تو ماشین ، بارونی رو عوض کردم و بخاری رو زدم

. شیشه کوس بخار کرده بود زدم هوای بیرون بزنه تو

که بوی زهرماری وسوسه م کرد . سیب زمینی سرخ کرده و مرغ سوخارییه پرس سفارش دادم و تو ماشین منتظر که سکس داستان نگاهی نظرم رو

به خودش معطوف کرد . یه دختر حدودا ایران سکس 20 ساله

با وضع نا مناسب و درب و داغون . لاغر ترکه ای و قد حدودا 170 . یه چراغ دادم اومد سمتم . می لرزید … کمی سوال پیچش کردم لا به لای صحبت ها بهش گفتم : چی می کشی ؟ گفت : گشنگی ، تشنگی ، بی کسییه لحظه زیر و رو شدم ! منی که از روی خوشی تو این سرما زده بودم بیرون و دختری که این جواب رو بهم داد … چهرش به دلیل نوری که از پشت سرش می تابید کامل مشخص نبود ، به قول هنری ها سیلوئت بود ! پیاده شدم یه پرس دیگه سفارش دادم ، در و براش باز کردم و نشوندمش تو ماشین و ادامه گفتگو …اسمش لیلا بود ، پدرش کارگر ساختمونی و اوضاع مالی صفر یه روز که لیلا خونه خاله ش بوده بخاری دیوث بازی در آورده و کل خانواده رو خفه کرده ! کل وسایل خونه رو هم صاحب خونه برداشته- داداش سفارشتون حاضره …پیاده شدم غذا رو گرفتم و راه افتادم . گفتم : کجا بریم . گفت فرقی نمیکنهراه افتادم ، همینطور دور دور میکردیم و لا به لای غذا خوردنش ازش سوال که کجا میخوابی چیکار میکنی و …چراغ سقفی رو زدم . خواستم بیشتر ببینمش . متوسط برای یه دختر ولی چشاش ! به قول بزرگ خان علوی ، چشمهایش …یه جورایی سبز عسلی بود و با بور موهاش یه هارمونی قشنگ ساخته بود . یاد شربت گل افتادم ، اون عکس معروف از دختر افغانهمینطور که داشت صحبت میکرد من به چشمهاش خیره بودمآقا آقا … گفتم بله . گفت خیلی ممنون . شما خیلی مهربونید . خجالت کشیدمبی اختیار دستش رو گرفتم و فشردم . سرشو انداخت پایین از خجالت . دستاشو ول کردم داشت ، هیجان داشت طفلیبقیه غذا رو هول هولکی پیچید و گذاشت کوله ش ، داشت زیپ کوله رو می بست که دستش گرفت به نوشابه ی رو کنسول و ریخت رومپریدم هوا . من داشتم شلوار رو از بدنم جدا میکردم اون میخواست پاک کنه کلا رفتیم تو هم . کمی حالت عصبی پیاده شدم خواستم عوضش کنم یادم اومد بارونی هم خیسه دوباره نشستم تو ماشین . رگباری داشت عذرخواهی میکرد اصلا امون نمیداد ، کمی صدامو بلند کردم ساکت شد . گفتم اشکالی نداره فدای چشای قشنگت . گونه هاش سرخ شد گفت تو این مدت خیلی ها سراغم اومدن ولی مث شما خیلی کم بوده . اصلا از من چیزی نخواستی تا حالا . اولش دو زاریم نیافتاد ، گفتم آخه بنده خدا چی داری ازت بخوامهمزمان که مخم راه افتاد دستش رو برد اونجا … دستشو گرفتم ، گفتم چیکار میکنی . گفت میخوام ازت تشکر کنم . با تندی گفتم نیازی نیست و چند تا حرفای پدر به پسری !بغ کرد منم از منبر رفتن خودم خوشم نیومد . می تونستم بهتر بیانش کنم . دستم رو انداختم دور گردنش و گفتم ما دوستیم . باشه ؟ کمی از اون حالت خارج شد . گفت باشهتقریبا سمت محله خودمون بودیم ، سر کوچه پیادش کردم گفتم منتظر بمون ، رفتم خونه و انباری هر چی لباس بلا استفاده بود رو کردم تو کوله و کلی خرت و پرت همراهشدوباره سوارش کردم و وسایل رو دادم بهش . نمی گرفت کلی اصرار کردم . یه موبایل داغون داشتم یه و یه خط قدیمی یه طرفه . شارژ کردم و دادم بهش . گفتم برای اینکه بعدا پیدات کنم . گفتم مدارکت همراهته ، گفت آره . ازش گرفتم به یه بهانه کمی بهش پول دادم و کنار یه پارک وایستادم . خواستم پیادش کنم اون چشمهاش نمی گذاشت گفتم بهش بیا ببرمت از این سرپناه شبانه ها . پول یه ماهتم میدم قبول نکرد . گفت شبا میان سراغ آدم !گفتم طفلی پس چیکار میکنی . گفت من میرم تو بیمارستان ها رو نیمکت اورژانس میخوابم هر شب . راهی یکی از بیمارستان ها شدم تو مسیر دستش رو گذاشت رو پام گفت ، ببین دفه پیش خواستم تشکر کنم گفتی دوستیم الان میخوام به دوستم حال بدم . خودمم دلم میخواد ازت خوشم اومدهگفتم دختر جان من هنوز تو رو نمی شناسم اصلا منطقی نیست باهات بخوابم . گفت همینجا تو ماشین یه حال کوچولو و سادهتسلیمش شدم اینبارفرداش مدارک رو بردم پیش دوستم با یه سرچ ساده متوجه شدیم که بنده خدا همه حرفاش درسته . مصمم شدم کمکش کنم . با چند تا از این انجمن ها مشورت گرفتم و بالاخره ، یه سرپناه و یه کار تو فرشبافی چند روز پیش بهش گفتم حالا وقت تشکره ها ! زد پشتمو گفت تو مگه برای تشکر من این کار ها رو کردی ! خخخخودشم می دونست شوخی میکنم باهاش چون قراره نامزد کنه …

Date: May 3, 2019

2 thoughts on “یه سوراخ تنگی دارم که نگو

  1. یه خانم حشری از اردبیل 35 به بالا سکس بدون پول می خوام بیاد تلگرامم @ naminiran42

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *