سلام خدمت تمام دوستان گل از خودم بگم اسمم اصغر مستعار و بچه یکی از پایین شهرهای مشهد 28 سالمه و مغازه دارم وضعیت مالیم بد نیست من عشق ماشین بازی هستم روی همین حساب دور برم دختر زیاده داستان از اونجایی شروع میشه که من به طور اتفاقی با فایزه رفیق شدم وقتی سوار ماشینم شد ازم خواست برسونمش خانه مادر بزرگش و منم همین کار کردم تو مسیر یک مقدار حرف زدیم شماره رد بدل کردیم اون شب امد تلگرام با هم چت کردیم و فردا اون روز قرار شد برم دنبالش بریم دور بزنیم خلاصه همان شب جرقه سکس خورد و من با فایزه سکس کردم فایزه یک دختر 23 ساله نسبن تو پر و خوش هیکل و سبزه خیلی داغ و حدود پنج ماهی هم هست از شوهرش جدا شده خلاصه ما با هم خیلی راحت بودیم تا گذشت چند شب پیش بهم زنگ زد گفت برم خانه رفیقش و مشروب جور کنم قرارمون شد برای ساعت هفت شب که برم در خانه دنبالش فایزه خیلی منو دوست داره نمیدونم ولی خودش میگه چون خیلی باحالم از این حرفها گوشیم بعد چند دقیقه زنگ خورد دیدم فایزه هست جواب دادم که تو حرفاش بهم گفت اگر میشه یکی از رفیقام هماهنگ کنم برای رفیقش منم گفتم باشه قط کردم هر چی فکر کردم نمی تونستم از این جور کس مفته ها بگذرم اینم بگم فایزه رفیقای دور برم کمو بیش میشناخت و میدونست من فقط چند تا رفیق جینگ دارم هر جور با خودم کلنجار رفتم که به کی بگم دیدم فایزه زنگ زد گفت چکار کردی منم بهانه اوردم یه کی بگم روم نمیشه وسط حرفهام بهش گفتم بیل که به کمر خودم نخورده که دیدم با لحن جدی گفت تو یعنی همچین کاری میکنی منم گفتم اره چند بار این حرف تکرار کرد منم همین جواب دادم و گفت اگر من بخوام این کار میکنه و فقط هم همین یک بار قرار شد به دوستش که منا بود بگه تا ببینه جواب اون ساعت نزدیکای شیش بود که زنگ زد خبر اوکی داد سرتون درد نیارم عرق گرفتم حدودن ساعت هفت نزدیک خانه فایزه شدم زنگ زدم امد پایین تو مسیر چند باری وایستادم مزه و خرت پرت بگیرم برای شب که رفیقش بهش زنگ زد گفت زود بیاین از این جور حرفها تا این که رسیدیم زنگ ایفون زد در باز خانه فایزه اپارتمانی بود طبقه اول در اپارتمانش باز بود اول فایزه وارد شد بعد من دل تو دلم نبود میخواستم فقط ببینمش بوی روغن دنبه زد تو صورتم و تا کفش در بیارم داخل بشم دیدم منا امد استقبال ما به فایزه رسید هم دیگه رو بقل کردن همو بوسیدن چند تا لب از هم گرفتن منم وسایل ها دستم بود جلوی در خوشکم زده بود منا یک زن خوش اندام لاغر به قول بچه ها سینه کفتری کون عقب امد جلو بهم دست داد خوش امد گوی کرد منم رفتم به سمت اپن اشپزخانه وسایل گذاشتم روی اپن رفتم رو مبل نشستم برام چا اورد دیدم داره سیب زمینی با قارچ سرخ میکنه که ته بندی کنیم برای عرق فایزه ام امده بود بقل من و داشت همزمان لبام میخورد مانتوشو در میاورد خلاصه نشستیم پای عرق خوری ووووو فایزه پا به پای من عرق میخورد منا هم کم کم میرفت بالا ولی خیلی کند بود تا حدودن یک ساعتی نشسته بودیم که فایزه بلند شد قلیون بزاره مشروب خوبی بود و حسابی خط انداخته بود فایزه که مشغول زغال گذاشتن بود منم به منا کمک کردم که بساط جمع کنیم همه به اندازه کافی خورده بودیم و تکمیل بودیم منم فرست قریمت شمردمو رفتم دستشویی که قرص تخیری بخورم پاور دول یکی جواب میده خخخ امدم نشستمو فایزه قلیون اورد شروع کردیم قلیون کشیدن منم منتظر بودم قرص اوکی بشه تو معدم پشت سر هم ابمیوه میخوردم که زود اثر کنه نیم ساعتی از قلیون گذشت که دیدم حال فایزه خوب نیست میخواد بالا بیاره که بلند شد رفت به سمت حمام یک مقدار اب به صورتش بزنه منا هم پضت سرش که هواشو داشته باشه تو همین هین دیدم منا داره نق میزنه کمتر میخوردی ووو داره لباسهای فایزه در میاره تیشرتش و شلوارش فایزه هم که دست خودش نبود هی میخندیدو مسخره بازی در میاورد بعد این که از حمام امدن بیرون از من کمک خواست که فایزه ببرم سمت اتاق اخه منا جستش از فایزه کوچیک تر بود و یک چیز باربی و خوش هیکل با هزار مسخره بازی فایزه بردم تو اتاقو درازش دادم رو تخت فایزه هم هی منو بقل کرده بود میخندید منم همراهیش میکردم که دیدم منا امد تو اتاق شروع کرد شمع های دور تخت روشن کردن پضتش به ما بود به حساب خودش هواسش نیست منم شروع کردم سینهای فایزه رو خوردن که امد بره به فایزه گفت با من کاری نداری که دیدم فایزه بلند شد دستش گرفت کشید به سمت تخت گفت کجا و انداختش رو تخت شروع کرد به در اوردن تیشرت منا دیدم منا داد زد گفت بزار برق خاموض کنم که من اجازه ندادم حرفش تمام بشو بلند شدم برق اتاق خاموضکردم در بستم و فایزه هم مثل این وحشی ها دیدم افتاده به جون سینه های خوش فرم منا و توی اون نور لایت و رویایی منا نگاهش به من خیره کرد گفت اضغر فایزه داره چکار میکنه منم لبام درگیرش کردمو شروع کردم به لب گرفتن با منا فایزه حسابی داغ کرده بودو شلوار منا رو به در اوردن و کس منا رو خوردن منا هم صداض در امده بود و هی ناله میکرد منم شروع کردم به لخت شدن کامل که لخت شدم کیرمو به صورت منا نزدیک کردمو اونم شروع کرد به ساک زدن با یک حس حالی کیرم میخورد که وجودم به حال میومد فایزه هم که دید صدای من در دست از کس منا دست کشید امد برای همرای با منا و شروع کردن دو نفری ساک زدن نمیدونم چقدر گذشت ولی خیلی برام جذاب بود که با دو نفر برای اولین بار سکس کنم قرص که خورده بودم کار خودشو کرده بودو از همه لحاظ اوکی بودم چون با فایزه سکس داشتم زیاد مشتاق نبودم که اول از اون شروع کنم دراز کشیدمو منا رو همراهیش کردم که بیاد بالا و رو کیرم بشینه بیشتر از این جلو نمیرم فقط میخواستم اولین تجربه سکس دو نفرمو براتون تعریف کنم الان چند روزی میگذره و من خیلی بیشتر از قبل به فایزه نزدیک شدم و از همه لحاظ با هم راحتیم ولی خیلی دلم میخواد بار دیگه هم تجربش کنم ولی روم نمیشه به فایزه بگم چون اون قلبن منو دوست داره و بخاطر دوست داشتن زیادش نسبت بهم این کار کرد اینو چند باری بهم گفته امید وارم لذت برده باشید ممنون میشم اگر نظر داشتید بگید نوشته
0 views
Date: August 14, 2019