یک صدا

0 views
0%

همه چي از ي اس ساده شروع شد يك اس اشتباهي ي عد اشتباهي زد اس اومد براي من نوشته بود دلم گرفته ج دادم براي چي گفت ببخشيد اشتباهي فرستادم _هركي هستي نميتوني سر به سر من بزاري هيچوقت دنبال دختر بازي نبودم هميشه اقوام دخترها ميخواستندسر به سر من بزارند يه جوري امتحانم ميكردند گفت از كي عقده داري ميخواي سر من خالي كني _از هيچكي _گفتم كه اشتباه شد خب باشه حواست باشه كه ديگه اشتباه نشه باي ديگه اس نداد يه روز گذشت دوباره سلام پشت سرش گفت واي ببخشيد دوباره اشتباه شد ببين هركي هستي خودت معرفي كن سر به سر من نزار ببخشيد بخدا اشتباه شد تو شماره كه زده بود آخر شماره بجاي 7 زده بود4 اينو بعد خودش گفت خب باشه حالا نميگي چرا ديشب دلت گرفته بود ربطي به تو نداره حتما آشنايي كه نميگي نه ديگه جواب نداد هرچي اس دادم ديگه ج نداد بعد از چند روز اس داد ي كار بگم انجام ميدي بگو شماره خودت بگير فقط بجاي 4آخرش بگير7 اگه جواب داد بهش بگو جواب شبنم بده زنگ زدم به يارو گفت تو چكاره هستي ي دوست غلط كردي به نامزد من اس ميدي و زنگ ميزني مودب باش احترام خودتو نگهدار خلاصه باهم بحث كرديم شبنم زنگ زد گفت چي شد بهش ز زدي آره بهش گفتم چي شد گفت دوباره ز بزن بهش بگو چطوري باهات آشنا شدم الان فكر ديگه اي ميكنه بازم ز زدم دوباره همون آش و كاسه بهش اس دادم جريان چيه گفت نامزدمه ولي هنوز قطعي نشده پدرم نميزاره ي جورايي مخالفه دوساله باهاش آشنا شدم عاشقشم شروع كرد به درد دل كردن يارو ازش سير شده بود ميخواست بهم بزنه بعداز اون شب ديگه اس نداد گوشيش خاموش كرد چند ماه گذشت يه شب اس اومد برام سلام عليك شناختي بايد بشناسم شبنم شماره قبلش هم فرستاد بعدازحال و احوال گفتم چه خبر از عشقت ديگه حرفشم نزن نامرد ولم كرد رفت خورد شدم تنهام گذاشت زنگ زدم بهش شروع كرد به گريه كردن دل داريش دادم اينقدر باهاش حرف زدم تا آروم شد از خودش گفت 18 سالش بود تك فرزند بود هرشب به هم اس ميداديم به هم عادت كرده بوديم نميتونستم بيخيالش شم برام مهم شده بود و كم كم عاشقش شدم ميدونم چه فكري ميكنيد درسته من عاشق يه صدا شدم اون هيچ حسي نداشت ميگفت من ديگه هيچ اميدي به زندگي ندارم ديگه عشقي ندارم به تو بدم فقط براي سرگرمي باهات بودم و يه شب اس داد براي هميشه خداحافظ رفت به همين راحتي شكستم له شدم نابود شدم هر شب تو رويام باهاش بودم تا چند ماه افسرده بودم بخاطر همين بعدش شروع كردم به چت كردن يه شب تو نت با يه دختر آشنا شدم به اسم ركسانا گفتم ميخوام باهات درددل كنم شماره بدم بهم اس ميدي گفت بده تا ببينم چه ميشه فرستادم براش از نت خارج شدم نيم ساعت بعدا يه اس اومد برام سلام گفتم شما گفت نشناختي پرسيدم ركسانا گفت محمد اسمم گفتم اشتباه گرفتي فكر كردم آشنا باشه گفت شبنم هستم به همين زودي فراموشم كردي ركسانا كيه خيلي نامردي برو گمشو بدترين شب زندگيم بود تا تونست اس بي وفايي فرستاد تو سراپا ادعائي انكار نكن دوست داشتنت را چشيدم مزه كشك ميداد و زنگ زدم هرچي توضيح دادم قبول نكرد اينقدر التماس كردم تا ساعت 4صبح تا حدودي رازی شد حق داشت ناراحت باشه دوباره روزهاي خوش شروع شد مهربون بود خانم بود نفسم قلبم همه كسم شد دوستش داشتم دوستم داشت شبا باهم سكس تل ميكرديم همش از رو علاقه بود نه شهوت يه شب اس داد محمد تو به من وابسته شدي تا آخرشو خوندم بهش زنگ زدم التماسش كردم دوباره تنهام نذاره محمد بايد برم مجبورم تورو خدا شبنم من بدون تو ميميرم بهت گفتم عاشق يه صدا نشو من از تو صدها كيلومتر دورم اون ايلام بود من كرمان بايد با پسر عموم ازدواج كنم بخاطر اينكه دوباره باهاشون آشتي كنيم از چندسال پيش باهاشون قهريم تنها شرط باهم آشتي كنيم همينه گريه كردم التماس كردم بي فايده بود اينقدر باهام حرف زد تا آروم شدم مجبور بود سخت بود ولي بهش حق ميدادم براش آرزويه خوشبختي كردم بهش قول دادم اگه روزي ازدواج كردم اسم دخترم بزارم شبنم اون شب تا ديروقت با هم حرف زديم خداحافظي نكرديم از گفتم خطت خاموش كن اون رفت درست شب بعداز تحویل سال نو بدترين عيدم امسال بود ببخشيد طولاني شد شرمنده با گوشي تايپ كردم اگه مشكلي داشت ببخشيد با آرزويه شادي براي عشقم شبنم باي

Date: October 10, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *