یک پسر در لباس عروس

0 views
0%

این ماجر ۳ سال پیش برام اتفاق افتاد من آخر هفترو در خونه دوستم اسکات بودم چون خانوادش برای آخر هفته رفته بودن مسافرت قرار بود ما تمام شب آبجو بخوریم و فوتبال تماشا کنیم یکی از دوستایه قدیمیه اسکات به نام مایکل هم با ما بود ما همه حدود ۱۸ سال بودیم اولش ما فقط آبجو خوردیم و تلویزیون نگاه می کردیم ولی کمکم دیگه خسته شدیم تصمیم گرفتیم که ورق بازی کنیم بازنده باید کاری که برنده میگفتو انجام میداد اولش فقط مسخره بازی بود و برای خنده بود ولی کم کم من داشتم مست میشدم و پیشنهاد دادم که پوکر بازی کنیم و شرطارو جدی ترکنیم اونهاهم تاحدی قبول کردن که پولی نباشه ولی شرطا جدی تر و سخت تر باشه منم از خدا خواسته قبول کردم اول شرطها سر کارایه احمقانه وخنده دار بود ولی دیگه حشرم زده بود بالا و دلم رو به دریا زدم وگفتم که این دسترو جدی ترش کنیم بازنده این دوره کسی که همه ژتونهاش تموم بشه باید لباس عروسی جین خواهر اسکات رو بپوشه آرایش بکنه و باید لاشی بازی در بیاره اونا هم قبول کردن من همیشه علاقه عجیبی به پوشیدن لباس زنونه داشتم به خصوص لباسهای زیر زنانه شرت و پستون بند و جورابای زنونه حتی وقتی فرق بین دختر و پسر رو نمی دونستم دوست داشتم دختر بودم و تو بازیا و دوستام بیشتر با دخترا بودم و بازیهای دخترونه میکردم تا اینکه بعد از چند سال فهمیدم که فرق بین دختر و پسر فقط لباسشون نیست ولی باز هم هر وقت که تنها بودم و مامانم اینا خونه نبودن میرفتم اتاق خاهرم و لباساش رو می پوشیدم و وانمود می کردم که منم دخترم و از این کارا کلا ظاهرم اندامم خیلی برای یه پسر ظریف و قوس دار دخترونه کمر باریک و بود خودم میدونستم که نباید اینجوری باشم ولی تنها وقتی که لباس زنونه تنم بود احساس لذت آرامش و کامل بودن میکردم دیگه من لباس زنونه پوشیدنو دوست داشتم و بهش اعتیاد پیدا کرده بودم بارها خاهرم اینا زود برگشتن خونه و من مجبور شدم لباسای خودمو روی شرت و جوراب نایلونیهایه جوراب بالا زانو نایلونی که بعضی از اونا بالا گیپور دار بود خاهرم بپوشیدم تا اونا نفهمند و تا به امروز هم هیچ جوره سوتی ندادم فقط خاهرم یکی دو بار مچم را سراینکه به کشویه لباسایه زیرش خیره شده بودم گرفته بود و کلی مسخرم می کرد و سر به سرم میزاشت یکی از زیبا ترین و سکسی ترین لباسهای عروسی که تا به حال دیدم لباس عروسی جین بود یه لباس سفید با کلی تور که دامن اون بسیار کوتاه بود و به زور تا دم کش جوراباش که سفید بود تا بالایه زانوش بود و بالاش تور داشت میرسید و کمرش هم از سر شونه هاش باز بود تا دم قوس کمرش اگه ۱ سانتیمتر بازتر بود چاک کونش دیده میشد از این باز تر نمیشد و اون شرته زیباش تقریبا پیدابود با یه تاج بسیار زیبا که به اون هم کلی تور بود که وقتی تور پائین بود به سختی میشد صورت زیبایه جین را دید فقط یه حاله ای از صورتش با لبای سرخ زیبا و چشمهایه آبی وبسیار زیبایه او پیدا بود از اولین باری که اون لباس زیبا رو تن جین دیدم به این فکر میکردم که چجوری میتونم اون رو بپوشم و الان در چند قدمیه این آرزویه دیرینه بودم و از خوشهالی در پوست خودم نمیگنجیدم ولی نمیخاستم که اونها از این ماجرا بويی ببرن چون میدونستم اگه بفهمند حداقل آبرومو میبرند و به خانواده ام میگن بازی شروع شد و ما به دلیل جدی بودن بازی شروع به خوردن ویسکی کردیم یکی دو دست اول من خوب بردم و تقریبا نصف ژتونهای اونارو بردم ولی دستهای بعد را بعداز افزایش شرط به بهونه اینکه منتظر رنگ یا استریت بودم و دست نداده بود جا میرفتم تا اینکه یه دست ۴ تا پیک رو کارت ۵ ام ریور رو شد آس بیبی سرباز پیک ۶ خشت و آخری ۲ پیک رو زمین بود و اول مایکل نصف ژتوناش را که یکم از ژتونایه من کمتر بودو شرط کرد اسکات بدون مکس جا رفت من موندم و مایکل دیگه نهوه بازی اون دستم بود میدونستم احل بلوف نیست و اینکه حتما دستش خیلی خوبه که سر نصف ژتوناش شرط بسته و اونا میدونستن که من اگه پا بده بلوف میزنم و چون دیگه میخاستم اون لباسرو بپوشم و میخاستم بی گناه به نظر بیام و اونا نفهمند که از قصد باختم من شرط رو بالا بردم در حد همه ژتونام من هم دستم بدی نبود ۸ پیک داشتم با۶ دل رنگ بودم ولی خیلی هم قوی نبود ولی می دونستم که می بازم و میخاستم هر چه زود تر اون لباس زیبا رو بپوشم و تن خودم حس کنم و ببینم شروع به کر کری خوندن کردم که دستت میخوره من رنگم و از این حرفا اون هم با اطمینان شرطمو خوند و اومد که من گفتم اگر ببازی با اینکه ژتونات از من بیشتر همه ژتوناتو من میبرم اون یکم فکر کرد و بعد گفت امااگربردم تو باید تا صبح با همون لباس زنونه باشی و تازه باید کلی به خورده ریزایه اینکه زنونه تر باشی اهمیت بدی منم قبول کردم از خدا خواسته دستارو روکردیم و با شک دیدم که رویال فلاش شاه و ۱۰ پیک داشت خیالم خیلی راحت شد تا کم کم با وجود خوشحالیه زیاد از باختنم به خاطر لباسهایه زیبايي که قرار بود بپوشم خیلی بهم بر خورد چون اونا با حقارت و تمسخر حرفهای من و تکرار میکردن و این خیلی خوب بود چون اونا از عصبانیت من اتمینان پیدا کرده بودن که من از این کار لباس زنونه پوشیدن بدم میاد منم شروع به انکار کردم و بهشون گفتم که لباسرو نمیپوشم و اینکه شما ها جر زدین و از این حرفا اونا هم با خیال راحت به من نگاه کردن و گفتن که شرط شرط و بازنده بازندس به هر حال من اون لباسرو باید بپوشم و می پوشم تنها سوأل این که به زور و بعد از کلی کتک این کارو میکنم یا اینکه سر شرط و حرف خودم میمونم و شرط رو با زبون خوش اجرا میکنم منم وانمود کردم که چاره ای ندارم و قبول کردم بچه ها دستمو گرفتن و به طبقه بالا بردن انتهای راهرو اتاق جین بود که چون مادر اسکات خیلی عجیب بود اتاق جین رو درست مثل قدیما که جین در اون بود نگه داشته بود و جین هم که بعد از ازدواج به یه شهر دیگه رفته بود جین تو کار مد و طراحیه لباس بودو از راحت طلبی و از وسواس روی تیپش که لباسش باید لباس فصل باشه و این حرفا تغریبا هیچ یک از وسایلشو با خودش نبرده بود و همه لباساش که اکثرا خیلی سکسی بودند همونجا تو کمداش بودند مایکل دست منو گرفت و منو راهی حمام کرد بعد از اینکه لباسهامو در آورد با پوزخنداشاره ای به کیر کوچولوم کرد و گفت شاید تو لباس زنونه چوچولت خوشگلتر و مناسب تر به نظر بیاد من خیلی بهم بر خورد و احساس حقارت کردم ولی حرفش درست بود کیر من بهتره بگیم چوچول من خیلی کوچولو بود و به همین دلیل تو سن ۱۸ سالگی تا به حال با کسی سکس نداشتم بعد با دقت زیاد همه جایه من را کف مالی کرد و بعد با تیغ همه موهایه بدن منو که خیلی هم زیاد نبود زد بعد شروع کرد به کرم زدن بدنم من میخاستم جلوشو بگیرم چون دیگه زیادی داشت دستمالیم میکرد که منو به دیوار کوبید و گفت که شرط سر ریزکاریا هم بود به علاوه اینکه اگر الان کرم نزنم بعدا پوستم جوش میزنه نمیدونستم راست میگفت یا نه ولی چون خیلی حال میداد قبول کردم و دیگه غرغر نکردم بعد منو خشک کرد و تو بقلش بیرون برد و انداخت رویه تخت جین اسکات هم تو این مدت که ما حمام بودیم لباسهایی که قرار بود بپوشمو آماده کرده بود تغریبا با دیدن اون لباسهای سکسی راست کرده بودم خوشبختانه همگی مست بودیم و فکر نمی کنم بچه ها متوجه چوچول کیر کوچولویه من شده بودند اول یه شرت سفید توریو بعد از اینکه من چوچولم رو به لایه پام به سمت عقب به سمت کونم هل دادم پام کردند شرت دقیقا سایز من بود و اگرکسی از روبرو نگاه میکرد به سختی میتونست بگه لای پایه من چیزی هست و به کل چوچولم زیر فشار شرت به تنم و لایه پام غیب شده بود درست مثل یه دختر بعد یه بند جوراب سفید تنم کردن و بعد نوبت به جورابام رسید که اسکات با پوزخند فریاد زد و گفت پس لاکش چی من تو بهشت بودم ولی نمیخاستم اونا بفهمند باسه همین گفتم دیگه خودتونو لوس نکنید اونا هم اصلا به حرفایه من توجهی نکردند و اسکات یه لاک سفید رنگ به مایکل داد اون هم با دقت شرو به لاک زدن به ناخونای پام کرد و گاهی یه فوت به ناخونایه پام میکرد دیگه داشتم از لذت میمردم لاک ناخونای پام که تموم شد مایکل سرشو بالا آورد و در حالی که تو چشام نگاه میکرد با یه خنده شیطانی بهم گفت امشب تو عروس ما دوتایی بعد رفت سراغ ناخونای دستام تا به اون لحظه به جدی بودن این موقعیت فکر نکرده بودم ولی دیگه اونقدر حشری بودم که هیچی برام مهم نبود و فقط می خاستم خودمو تو اون لباس عروس سکسی و زیبا ببینم بعد که لاک زدن به ناخونای دستم تموم شد مایکل گفت فکر کنم دیگه ناخونهای پایه زنم خشک شده باشه همون موقع اسکات به شوخی زد تو سر مایکل و گفت زنمون لاک ناخونای پایه زنمون خشک شده بعد مایکل رفت سر جورابام و یکی از اونا رو لوله کرد مثل دونات حلقه و جمش کرد و بعد از اینکه انگشتهایه لاک زده پای راستم وارد حلقه جوراب شد اونو از پایه صاف و نرمم بالا کشید و بعد بالایه جورابها را به گیره هایه بند جوراب که تنم کرده بود وصل کرد گیره ها پشت روبانهای سفید که به شکل پاپیون گره خورده بود پنهان شده بودند یکی جلوی پایه راستم یکی پشت و بعد پای چپم به همین صورت وقتی مایکل جورابها را پام میکرد متوجه شدم که اسکات به پای من خیره شده و از من سایز پام را پرسید منم گفتم ۴۰ ۳۹ لب پایینش را گاز گرفت وبا خوشحالی گفت کفشم برات داریم من دیگه داشتم از خوشحالی میمردم کفشهام را آوردند یه جفت کفش بسیار زیبای سفید با حداقل ۶اینچ پاشنه خیلی زیبا بود جلوی کفشها یه سوراخ کوچولو بود که باعث می شد ۲ ۳ تا از انگشتهای لاک خورده پام پیدا باشه اون کفشهای زیبا یک تاب و قوس خیلی زیبا و زنانه به پاهام داده بود باور نکردنی بود وقتی ناخونایه لاک زده پای خودمو که از جلوی کفش و از زیر جورابام دیدم از هیجان زیاد داشتم دیونه می شدم نوبت به سینه بندام رسید یک سینه بند سفید توری بسیار زیبا و رویایی همون موقع اسکات با سرعت از اتاق بیرون رفت و بعد از کلی سر و صدا که از تو انبار میومد در حالی که دستهایشو پشتش پنهان کرده بود به اتاق جین برگشت دیگه تحمل سورپرایز نداشتم و با بی تفاوتی شرتهای جین رو تو فضایه جلوی سینه بند می چپوندم که قلمبه بشن اسکات نزدیک تر آمد و سینه بندو باز کرد من که نگران این بودم که شاید اسکات نظرشو عوض کرده باشه با عصبانیت گفتم بالاخره بگو چی میخای این لباسرو بپوشم یا نه که دهنمو گرفت که چیز نگم بعد سریع شروع به مالدن یک مایع کرم مانند ولی بی رنگ به سینه هام کرد نه فقط به سره سینهام بلکه تا ۲ ۳ سانت پایین تر و ۴ ۵ سانت بالا تر از سینهامو خوب با اون مایع مالید و خیس کرد بعد چیزی که آورده بود را بهم نشون داد باورم نمیشد سینه زنانه واقعی نما از جنس سیلیکن حدودا به سایز ۳۵سی بود شایدم بزرگتر بعد در حالی که اونارو به جلوی سینه هایه من فشار می داد تا بچسبد توضیح داد که این سینه ها رو از بعد از مرگ عمه خاله اش نگه داشتن چون سرطان سینه داشته سینه هاشو برداشته بوده و برای همین از این سینه مصنويي ها استفاده میکرده اون این سینه هارا به دلیل اینکه بسیار واقعی به نظر میامدن خیلی گرون خریده بوده و به همین دلیل پدر و مادرش بعداز مرگ عمه خاله اش اونو نگهش داشته بودن بعد که اسکات دستاشو از روی سینهام برداشت خیلی باور کردن چیزی که تو آیینه قدی در کمد جین می دیدم برام سخت بود یه دختر با موهای بلوند لخت تا دم گردنش با سینه هایی خیلی خوش فرم و بزرگ با اون لباسهای زیر سکسی و اون کفش زیبا بدون سینه بند بهم خیره شده بود بی اختیار دستام بالا آوردم تا روی سینه هامو بپوشونم تا کسی نبینه که با خنده بچه ها به دنیای واقعی برگشتم و یادم اومد کجام و در چه موقعیتی هستم و بعد سینه بندمو بستم باور نکردنی بود انگار واقعا سینه های خودم بودن میتونستم وزنشون و تکون خوردنشونو حس کنم مایکل که از بعد از وصل شدن سینه هام سکوت کرده بود و ملوم بود که اونم از دختری که جلوش می دید خوشش اومده بعد بچه ها کمک ام کردن تا لباسمو بپوشم بعد از پوشیدن اون لباس سکسی یه کلاهگیس بلوند که طولش حدودا تا اواسط کمرم بودسرم کردن و همون تور پشت به آیینه منو آرایش کردند اول از رژ لب و خط لب بعد ریمل و خط چشم و سایه چشم و بعد یکم رژ گونه به صورتم زدن وقتی که تمام شد هر دو تا شون با هم گفتن ووااووووووووو برگشتم که خودم را تو آیینه ببینم که از تعجب از چیزی که تو آیینه میدیدم دهنم باز مونده بود یک عروس زیبا با اندام فوقالعاده پاهایه کشیده که با یه جوراب سفیده خیلی سکسی پوشیده شده بود با سینه هایی بسیار بزرگ زیبا و خوش فرم با سکسی ترین لباس عروسی ممکن و با اون کفشها با پاشنهایه خیلی بلند زیبا و سکسی از تو آیینه به من خیره شده بود یه چند ثانیه ای طول کشید تا دوزاریم بیافته که دارم به خودم نگاه میکنم ولی بازم تو شک بودم ۲ ۳ دقیقه ای گذشت هر ۳ تامون به آیینه خیره شده بودیم و سکوت اتاق جین رو فرا گرفته بود من شیطنت و حشرم زده بود بالا که گفتم بسه دیگه بازی تموم شد شرط این بود که این لباسرو بپوشم که پوشیدم حالا کمک کنید این لباسرو در بیارم مخصوصا دلا شدم قنبل کردم تا کفشامو در بیارم که اونا انگار تازه یادشون افتاده بود که من کیم دستهامو گرفتند و گفتند نه نه خانم کوچولو شرط این بود که تا صبح تو همین وضع با ما باشی و تازه باید لاشی بازی هم در بیاری نقشه ای تو سرم بود خیلی بیشتر حشری بودم و از ظاهر جدیدم بی نهایت لذت می بردم برای همین گفتم باشه حداقل بریم پایین و یکم مشروب بخوریم یا تلویزیون ببینیم مایکل دستشو گذاشت رو کمرم و گفت هم مشروب میخوریم هم تلویزیون میبینیم عزیزم حرفه خاصی نزد ولی حالتی که زد حشرمو ۱۰۰ برابر کرد اولش برام سخت بود که با اون پاشنه ها راه برم ولی بعد از چند قدم عادی شد برام و شاید بهتر از خیلی از دخترها راه میرفتم و بین اسکات و مایکل از پله ها پایین رفتم جلوی تلویزیون روی کاناپه نشستیم اسکات رفت مشروب بیاره در حالی که مایکل مثل دیونه ها کانل هایه تلویزیونو عوض میکرد وقتی دید من متوجه حالتش شدم بهم با حالت خیلی سکسی گفت عزیزم چرا نمیری به اونیکی شوهرت کمک کنی که مشروبا رو زودتر بیاره این شوهرت هم یک کانال خوب میاره تا تو برگردی نگران نباش من رفتم تو آشپزخونه اسکات تا منوا دید سینی گیلاسایه مشروبو با یک بطری داد دستم و گفت ۱ دقیقه دیگه با این ها بیا تو اتاق تلویزیون بعد گونه منو بوسید و دستش هنوز روی گونه من بود یک چشمک بهم زد و رفت پیش مایکل عجیب بود از بوسه اسکات خوشم اومد بهم حس خوبی داد حس عجیب بودن بخاطر لباس زنونه هایی که تنم بود نمیداد حس کردم که واقعا یه دخترم من هم دقیقا ۱ دقیقه اونجا موندم بعد با سینی رفتم پیش شوهرام اصلا به تلویزیون دقت نکردم ولی وقتی مشروبا رو بهشون میدادم دیدم جلوی شلوارشون جلویه کیرشون باد کرده و معلوم بود که راست کردن و برام نقشه هایی کشیدن برگشتم به سمت تلویزیون که دیدم ویدیو گذاشتند و دارن فیلم یک عروسی رو تماشا میکنند جالب بود برام عروسی مجللی نبود در حد عروسی ۴ نفره تو وگاس بود من هم گیلاس خودمو برداشتم و سینی و بطریرو بعد از اینکه یه قنبل حرفه ای کردم گذاشتم رو میز بچه ها به سرعت شات اولو خوردن و به زور به من هم خوروندن دکمه پازو زدند و گفتند که یه شات دیگه بزنیم بد فیلمو ببینیم من میدونستم که اونا توکارمن هستن و وسوسه کردن اونا خیلی بربام لذت بخش بود و دیگه میخاستم که بکارتم و از دست بدم و برای اولین بار تو عمرم با کسی کسانی سکس بکنم و درست مثل یک دختر بچه ای که میخواهد برای اولین بار کس بده دلم شور میزد و می دونستم که میخام که ثانیه به ثانیشو به خاطر بسپارم برای همین گفتم من که دیگه نمیتونم و مست مستم و اگه یه شات دیگه بخورم از حال میرم اونها هم باور کردن که من خیلی مستم خودشون هم شاتشون رو گذاشتن رو میز من بین اون ۲ تا نشسته بودم بد حشری بودم و سرمو گذاشتم رو شونه هایه مایکل مایکل هم کم کم دستشو انداخت دور گردنم وسرمو ناز میکرد سر من دیگه رو شونه مایکل نبود و رسیده بود به سینهاش و حس میکردم که قلبش داره تند تند میزنه کم کم سرمو به سمت کیرش فشار میداد منم که دیگه خودم تحملم تموم شده بود بدون هیچ مقاومتی اجازه دادم که سرمو رو کیرش که دیگه الان مثل سنگ سفت بود بزاره گرما و بزرگیه کیرشو از روی شلوارش شلوار ورزشی تنشون بود حس می کردم بعد بی اختیار از رو شلوار اون کیر گندشو بوسیدم و انگار نه انگار کاری کردم دوباره سرم و گذاشتم رو کیرش و همون تور دراز کشیدم و فیلمو تماشا کردم کم کم پا هامو هم آوردم بالا و گذاشتم رو کیر اسکات اونم کیرش مثل سنگ شده بود و با پاهای پوشیده شده با اون جورابهایه سکسی و نرم گرما و بزرگی کیر اینیکی شوهرم رو هم حس کردم اونها هم شروع کردن به مالیدن صورت و پاهام به کیرهای بزرگشون تو فیلم دیگه عروسی تموم شده بود و ساقدوش زنه رفته بود و فقط ساقدوش مرد مونده بود و اون زن و شوهر مایکل گفت ببین اینا هم مثل ما سه تا هستن پس هر کاری عروس میکنه تو هم باید بکنی من فهمیده بودم داستان چیه به همین دلیل وانمود کردم که نمیدونم و قبول کردم و گفتم پس شما هم باید کارایه مردا رو انجام بدید اونها هم از خدا خواسته قبول کردند بعد یهو مردایه تو فیلم لباساشونو در آوردن و شروع کردن به مالیدن و لب گرفتن از عروس من از خوشحالی که داره شروع میشه داشتم پرواز میکردم ولی همون جور دراز کشیده بودم و وانمود کردم هنوز نمیدونم قضیه چیه که اونا منو بلند کردن و شروع کردن به مالیدن و لب گرفتن از من من هم که خودمو زده بودم به مستی و آه و اوهم بلند شده بود تو فیلم اونا هنوز داشتن لب و لب بازی می کردن و با کس و کون دختره ور می رفتن که مایکل دستشو گذاشت رو سرم و منو هل داد به پایین به طوری که دیگه رو زانو هام بودم و بعد کیرش را دراورد و شروع کرد به مالیدن به سر و صورتم من رفتم عقب میدونستم که کار به اینجا میرسه ولی جا خورده بودم گفتم بچه ها دیگه بسه که مایکل پشت گردنمو گرفت و فشار داد من از درد آه کشیدم تا دهنم باز شد مایکل اون کیر حیولاشو چپوند تو دهنم و شروع کرد به عقب و جلو بردن سرم و گاییدن دهن من همین تور از چشم اشک میومد و گریه میکردم بعد اسکات اومد جلو و قبل از اینکه بفهمم چی شده داشتم نوبتی بینشون عقب جلو مرفتم و براشون ساک میزدم اسکات هم که این و دید دیگه نتونست جلوی خودشو بگیره و رفت پشتم شروع کرد به مالیدن کون باکره من اول از رو شرت میمالید و انگوشت میکرد ولی بعد شرتمو از لای کونم کشید به سمت راست و بعد از ۲ ۳ تا تف که به روی سوراخ کون من کرد یکی از انگشتاشو راهی کون من کرد از درد گریم درومد واقعا انگشتهایه کلفت و بزرگی داشت دیگه فهمیدم که امشب بکارتم و از دست میدم ولی نه مثل رویاهام با عشق و لطافت بلکه مثل یه حیوون با تجاوز و به زور مایکل هنوز داشت دهن منو مثل حیوون میگایید اسکات هم دیگه داشت سومین انگشتشو هم وارد کونم میکرد منم همچنان مثل جنده مکزیکیا که ۱۰ نفر بهشون تجاوز می کنن عر میزدم و زاری میکردم دیگه یکم داشتم آرومتر می شدم چون اسکات انگشتاشو از کونم در اورده بود و فکر کردم دیگه دیده خیلی تنگم و داره دردم میاد دلش به حالم سوخته و بی خیال شده که یهو کیرشو که فکر کنم به قطر کن ردبول بود تا نصفه هاش قارت چپوند تو کونه باکره و تنگ من دوباره فریادام شروع شدن و دوباره گریه و اه و اوه نه اه و اوه سکسی بلکه از درد عرعر می کردم در همین مدت مایکل همچنان دهن من را می گایید و صدای عرعر من رو کیر گنده مایکل خفه میشد کیرش تغریبا نقش صدا خفه کن داشت اونا منو طوری میکردن که انگار فردایی وجود نداره دهن و کون منو دو تایی میگاییدن و اصلا براشون مهم نبود که من درد دارم یا دارم لذت میبرم درست مثل اینکه من یک عروسک گاییدن برای این دو کیر گنده بودم کم کم درد کونم از بین رفت و یواش یواش موجهایی از لذت از تمام تنم عبور میکرد مثل اینکه کیر اسکات به اون نقطه مورد نظر خورده بود و هم زمان با هر فشار اسکات منم خودمو هل میدادم عقب تا بیشتر و بیشتر کیرشو توی خودم احساس کنم مایکل همچنان داشت همون بلایی رو سر دهنم میاورد که اسکات سر کونم آورده بود دیگه خایه های مایکل رو چونم بودن و از اینکه همه کیرش تا خایه تو حلقم بود لذت میبردم قسم میخورم یهو اونا خندیدن و زدن قدش و صدای برخورد دستاشونو با هم شنیدم اولین سکس زندگیم بود ولی من در نقش یه جنده بودم که دو تا کیر گنده داشتن کون و دهنشو در حالت ۴ دست و پا به وحشیانه ترین مدل می گاییدن و عجیب بود چون من داشتم لذت میبردم نه فقط از برخورد کیر اسکات به پروستاتم بلکه بیشتر از اینکه من داشتم نقش یک زنو بازی میکردم و اینا داشتن منو مثل یک زن جنده جر میدادن و دهن و کونمو همزمان میگاییدن لذت میبردم سرعت تلمبه زدناشون بیشتر و بیشتر شده بود و من هم لذتم تا اینکه حس کردم کیر مایکل داره همینتور سفت تر میشه و دیگه تمام رگهای رو کیرشو تو دهنم حس میکردم و فشار رو سر و گردنمو بیشتر کرده بود که یهو نعرش رفت هوا و گفت داارررممممممم میییاااااامممممممممممممم و ته گلوم گرم شد همینطور یکی پس از دیگری آب کیرشو تو اعماق حلقم خالی کرد بعد یواش کیرش رو از دهنم در آورد و اخرین پمپاژ آبش سراسر صورتمو پوشوند از چشم چپم دماقم و تا روی لبم بعد من خودم دوباره کیرشو کردم تو دهنم تا براش ساک بزنم و تا آخرین قطره آبکیرشو از وجودش بکشم بیرون تا کیرش تو دهنم به خاب فرو بره اسکات با دیدن این صحنه که من خودم کیر مایکلو برگردوندم تو دهنم و براش ساک زدم خیلی سفت شده بود و می دونستم که داره آبش میاد و تا اومد کیرشو از کونم در بیاره فکر کنم اونم میخاست آبشو تو دهنم خالی کنه من خودم رو به عقب هل دادم و اونم آبشو در اعماق کون من خالی کرد حتی حس کردم که کمی از آبش در حالی که اون همچنان داشت کون من مزاشت از لای سوراخ کونم اومد بیرون و از رونم سرازیر شد و منم دیگه از خوشی همون موقع آبم تو شرتم اومد بدون اینکه حتی دستی به چوچولم زده باشم بعد ازشون خاستم که یکم تو همون حالت بمونیم و کیرشون و در نیارن تا اینکه کیر اسکات تو کون من به قدری کوچک و نرم شد که خودش از کونم درومد ولی من هنوز داشتم کیر نرم مایکل ساک میزدم و این بهترین حس رو به من میداد اونها تا صبح ۳ ۲ بار دیگه من رو به همین خشونت حتی خشنتر و وحشیانه تر گاییدن و منم از لحظه لحظش لذت بردم و از همون شب یه فصل جدید در زندگی من شروع شد فصلی که زندگی من را لطیفتر و رنگینتر کرد الان ۲ سال میشه که از خانوادم جدا شدم تا راحت تر به بخش سکس زندگیم بپردازم و موفقیت و تجربه های بسیاری بدست آوردم که براتون خاهم گفت البته اگر خاستید ترجمه

Date: July 22, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *