تحميل

ممارسة الجنس مع الشيطان

0 الرؤى
0%

انظر لقد أحببت دائمًا مثيرًا قبل ممارسة الجنس

- من يجب أن أشاهد المزيد من أفلام الإثارة الإباحية -

خاصة مع شريكي الجنسي - (سواء كانت زوجتي أو صديقتي) لكن زوجتي لم ترافقني أبدًا وهكذا

تظاهر بأنه من الجنس الديني والعرفي على الإطلاق

إنه ليس سعيدًا جدًا بزوجته وفقط بسببي وربما القيام بأعمال زوجية.

ممارسة الجنس مع ابن عمي ، وبهذه الطريقة نادرًا جدًا و

عندما كنت حشرة قليلاً ، شاهد معي فيلمًا رائعًا ، لكن الجنس الطبيعي فقط. هذا هو ، إذا كانت قصة الجنس مثلي الجنس

كانت النساء يأتون إلى موقع "ياهو" ويخرجون من الجنس

این كثافت كاریها رو بزن بره منم كه حقیقتا یكی از فانتزیهای ذهنیم و ایده آل هام دیدن همجنس بازی دو تا زن از نزدیك بود – حتی تو فیلمهای سوپر از دیدن لزبین ها بیش از سكس های معمولی تحریك میشدم- الهه همیشه تو این جور موارد ضد حال بود میدونین واسه امتحان الهه یه بار بهش گفتم الهه دیشب خواب دیدم با سارا (دختر دایی زیبا و لوند همسرم) داری همجنس بازی میكنی یهو خیلی آشفته شد – و منی كه بعضی وقتها با خیال همجنس بازی همسرم با زیبا روی دیگر خودم رو تحریك میكردم – از این آشفتگی برام مسجل شد بی نهایت از همجنس بازی بدش میادو منزجره تا روزی كه گفت دوست جدیدی به نام تینا پیدا كرده كه از مشتری های آرایشگاهشه و وقتی عكسهای عروسی ما رو دیده به همسرم گفته حیف تو كه با این (منو گفته) ازدواج كردی و شوهرت اصلا بهت نمیاد و تو خیلی ازش سر تری ( البته همه اینها رو الهه به من گفت) – و الهه هم گفت ساسان منم جوابشو دادم ولی راستشو بخواین حس كردم یه جورایی دچار غرور شده و خودش رو گرفته – از تعریف تینا خودش رو گم كرده – مثلا همیشه تو سكس هامون واسم ساك میزد دیگه بازی در میاره و به نوعی مثل قبل به من حال نمیده حدس زدم همه این آتیشا داره از تو کوره تینا بلند میشه – شروع كردم به صورت غیر مستقیم از تینا پرسیم – فهمیدم از همسرش طلاق گرفته و 29 سالشه و تو باشگاه محلمون مربی آیربیكه و خانواده درست و حسابی هم نداره – مادر ناتنی و اینكه تینا رو تو 15 سالگی مجبور به ازدواج كردن – و تنها داره زندگی میكنه و خونه مجردی داره یه حسی به من گفت شیرازه زندگیم در خطره و باید بیشتر حواسم رو جمع كنم تا اینكه یه روزی كه من وقت دندونپزشكی داشتم و قرار بود دیرتر سر كارم (كه پیش پدرم تو كارخونش – تولیدی گرده های آْلومینیومی برای ظرفهای تفلون- هستم) برم – الهه از من خواهش كرد زودتر برم از خونه بیرون – تعجب كردم گفتن چرا؟گفت تینا قرار بیاد آرایشگاه (در ضمن یكی از اتاق خواب ها رو الهه كرده آرایشگاه) گفتم خوب بیاد – گفت میخواد اپیلاسیون كنه – منم با شیطنت پرسیدم همه تنش رو؟ (البته چون میدونستم الهه از این كارا نمیكنه نهایت فقط دست و پا روانجام میده)الهه هم گفت آره همه تنش رو – چون با هم صمیمی هستیم و اونم خواهش كرده – منم قبول كردم حالا زودتر برو كه تو رو ببینه معذب میشه – منم با بیمیلی و یه طوری كه سرش منت بذارم (چون منو از نعمت ساك زدن كیرم توسط همسرم محروم كرده بود) گفتم باشه ولی این جور مشتری ها و رفیق ها رو آدم نداشته باشه به نفعشه – الهه هم با شیطنت گفت چیه چون گفته خوش قیافه نیستی ازش دلخوری؟منم بهش گفتم : منم صد تا رفیق دارم كه میگن من از تو سر ترم- حالا منم بیام واسه تو قیافه بگیرم؟ یا اصلا چه دلیلی داره كه بخوای این حرفا رو مطرح كنی؟ تو همین حین آیفون زنگ زد – گفتم بیا اینم همونیه كه ریده به زندگی مون- اومدم بیرون در محكم پشتم كوبیدم – موقع پایین اومدن دیدم تینا داره میاد بالا – یه نگاه كشداری به هم كردیم و سلام كرد – منم بدون جواب از كنارش رد شدم – ولی نگاهش آنچنان گیرا بود كه من تو یه لحظه تو ذهنم باهاش تا تو رختخواب هم رفتم – تو یه لحظه فكر اینكه تینا اومده كس شو مومك بندازه- كلافم كرد- تصور كس مو دارش یا كس بی موش یه لحظه رهام نمیكرد تو همین فكرا بودم كه الهه در و باز كرد و از بالای راه پله ها پایین نگاه كرد ببینه من اونجا هستم یا نه؟ احتمالا زاغ سیاه منو چوب زده بود و دیده بود كه من از در ساختمون بیرون نرفتم – بعدا به من گفت فكر كردم واستادی بیای بالا جلوی تینا به من چیزی بگی من ضایع شم- به تینا هم بر بخوره و بره پی كارش-ولی تو یه لحظه دیدن اپیلاسیون كس تینا بزرگترین هدف زندگی من تو اون لحظه شده بود – و این فكر سمج ولم نمیكرد كه صورت به این زیبایی و گیرایی ببین عورتش چیه؟ و دائم این آیه شریفه رو زمزمه میكردم كه: كس كسه بی مو ، با آب لیمو گفتم تا كار و شروع نكرده به بهانه ای برم بالا و كلید رو ذره ای از تو مغزی خارج كنم تا بتونم از بیرون با كلید خودم در و باز كنم شاید بتونم به آرزوی بزرگ اون لحظم جامه عمل بپوشونم دویدم بالا در زدم الهه در و با اخم و سردی باز كرد- گفت چیه؟(با حالت عصبانی)منم خودم رو زدم به غد بازی گفتم اگه دوست محترمتون تو هال نیستن میخوام برم از تو كشو پول بردارم – پول تو جیبم كمه-اونم با سردی گفت واسا الان خودم میارم – همینكه رفت آروم كلید رو به اندازه دو سه میلیمتر از مغزی خارج كردم – به امید اینكه شاید بتونم صحنه نابی از كس تینا رو شكار كنم – و به آرزوی بزرگ اون لحظم برسم(میدونین آدمها در موقع عصبانیت و شهوت تصمیماتی میگیرن كه تو حالت عادی به قدری ملاحظات هست كه انسان حتی بهشون فكر نمیكنه- حالا یكی نیست به من بگه بابا كس كسه دیگه چه كسه الهه كه هر روز زیارتش میكنی چه كسه تینا كه اینطوری در حسرت دیدارش میسوزی از خود بیخود شدی!الهه با یه دسته پونصدی برگشت – منم گرفتم و از پله ها پایین اومدم و از درب حیاط هم خارج شدم و متوجه بودم انگار الهه داره از پشت پنجره رفتن منو چك میكنهیه چند دقیقه ای صبر كردم تا الهه خیالش از رفتن من راحت شه – دیگه دندونپزشكی تخمم هم نبود – فقط فكر كس تینا بود كه برام آروم و قرار نذاشته بود – با سلام و صلوات اومدم و در حیاط رو باز كردم – و اومدم بالا پشت درب منزل – گوشام رو تیز كردم – دیدم صدای موهومی از داخل به گوش میرسه – ولی قابل فهم نبود – منم مستاصل نشستم رو پله ها – با خودم گفتم چی كار كنم؟ فكر كسه تینا( در حین اپیلاسیون) دیوونم كرده !
ماذا يمكنني أن أفعل؟ - باختصار ، بأغلبية الأصوات ، توصلت إلى استنتاج مفاده أن العودة إلى منزل الغباء المطلق وربما لن أحصل على أي شيء - على حد تعبير الشاعر: لأننا في الطابق العلوي ، اعتقدت أنه سيكون من السهل على شخص ما رؤيتي. الآلهة من لمس جسد تينا وتينا من لمس جسدها من قبل الإلهة - بمجرد أن أتت لرؤيتي - فتحت تينا حزامي - لقد وضعت الدودة في فمها وأكلتها - لأن لدي القليل من الوقت ، أردت التفكير في الأمر قريبًا. ذهبت إلى طبيب الأسنان - (كما تعلمون ، الأفكار المثيرة للاستمناء غبية جدًا لدرجة أن بعضها يؤذي راحة اليد فقط من اليد ، وهذا يكفي) أمام تينا ، كنت أقول ذلك ... ..- ياهو ، سمعت صرخات قصيرة مؤذية من داخل دمائنا - شعرت أنها تلاحقها - أنا ، الذي كنت أفكر في من ومن كان يمارس الجنس ، لم يفكر في أي شيء سوى هذه قضية جنسك ، قلت ، "جوووووون ، لقد سجدت في الشكر هناك - كما لو كنت أحقق حلمي." لقد حدث - كنت ما زلت أتجادل - ماذا أفعل يا الله؟ - هل أذهب إليك؟ - أليس هذا ما اعتقدته؟ - لكن الحشرة كانت مصبوبة لدرجة أنني إذا لم أذهب إليك ، كنت متأكدًا من أنني سأندم عليها لبقية حياتي - مع كل الحشرة التي خلقتها تينا لي ، لن أكون متهورًا - إذا كنت ذهبت أنت والإلهة المجنونة تلعب؟ ماذا لو كانت تينا تصرخ؟ والعديد من حالات ifs الأخرى ولكن …… .. - لكنني كنت على يقين من أنه كان في الأخبار - لكن كان من الممكن أن يدمر حياتي - ألقيت بقلبي في البحر …… ..
دعني أخبرك ألا ترتكب هذه الأخطاء مرة أخرى - هل تقوم بتشغيل فيلم من أجلي الآن؟ أطفئ الشذوذ الجنسي أو اضربه؟ لقد صُدم يهو - لقد ترك نفسه قليلاً - أخرجت أيضًا كريمتي بوحشية ووضعتها في الحفرة - دخلت قليلاً - حاولت تركها مع الضغط من وزني - بدا أن Yehu قد فتح زقاقًا مسدودًا - قفز وذهب إلى الحفرة - صرخ كثيرًا…. أمي أمي أمي - أوه ، أنت لا تعرفين كيف فعلت ذلك - لقد ذهبت دوديتي إلى الإلهة بين ذراعيك وتحققت أمنيتي التي طال انتظارها - كانت الإلهة الصغيرة قد أمسكت السرير بيدها بالكامل وكسرته - كانت تذرف الدموع ببطء - حان الوقت الآن لأضخ ببطء في الزاوية - لا يمكنك تصديق أنني عندما أخرجت الدودة ، كان الأمر كما لو تم سحب الحفرة بضعة مليمترات - لأنني لم أشعر بالضخ - فقط تم سحب الحفرة وعاد إلى رأس الطفل جوش متوسلًا كان - أنت يا الله - أنت يا الله - الناس - كنت ممزقة - كنت ممزقة - كفى ………. ظل يقول - أعتقد أن الطفل كان يتألم ، كان يعض الأرض ، لكن ... لكن في النهاية كان يجب أن يعاقب - على أي حال ، من وجهة نظر دينية - معاقبة المرأة ضرورية في بعض الأحيان - لقد فكرت الآن في هذه العقوبة - بالطبع أنا متأكد من أنك على حق أيضًا - أليس كذلك؟ باختصار ، لقد كان عاجزًا للغاية ويئن لدرجة أنني وصلت إلى ذروة المتعة الجنسية في وقت أقرب من أي وقت مضى ، وخرجت المياه بسرعة - سكبتها في حفرة مؤخرته - كان سعيدًا جدًا - جدًا ........ بمجرد أن أخرجته - قبلت والدته - رأيت أن رأسي كان مخدرًا - كان بنيًا - قلت إنني أدفع ريد - بدأ في البكاء بصوت عالٍ ... (شعرت بالحزن) ولكن بمجرد أن نظرت إلى اشتكى كير مرة أخرى. أردت أن أجبر كريمي على امتصاص فمه - لكن ......... لكن قلت إنه لا يحب الله وذهبت إلى الحمام من مسلم للتنظيف والاستحمام ..

التاريخ: يونيو شنومكس، شنومكس
سوبر فيلم أجنبي وتصفيف الشعر محل الحلاقة اضطراب الألومنيوم لذا Airbnb الصبح محتمل الحذر غبي زواج زواجنا عظم استشهاد سقطت أرضا سقط الأغلبية إفترض جدلا الاحتياجات امتحان رميت مقاس هذا هو من هنا في هذا الطريق باشگاه أخيراً معك صدق او لا تصدق أرك لاحقًا بحث لتغطية اقرأ أسوأ مدين استيفاء خذها أنت تعرف لكي ترجع لقد عدت الأكبر بعض أفضل ممانعة وقاحة انا سألت خمسمائة قرارات التخيلات عن إنتاج أستطع تفاصيل إجابه نوعا ما جووووووون هگفت استدرت سبوندم جذور الشمندر لما؟ ابن حرام هل حقا خركسده عائلة Xew مون نائم أنا أردت بهدوء دموي عندك عرضت عليه يخرج انا منزعج تسلسل طب الأسنان ثانية سنتان مزدوج قابله لم ارى انا عجوز انا مجنون مجنون هل حقا سرير تم الاستلام علم النفس الزوجية حياتي حجّه جمال مبنى الخاص بك مثير الوقود فتحة انها مجنونة استشهاد شيراز مستلق حاويات غاضب أنا غاضب صورة عملیات خيال أفكارنا فهمت أفلام کارخونش يعمل کردندلم مسحوب كلانجار حزام طرقت جيدام برغي أغادر وضع امسكته امساك غير مكتمل ثيابه أمه فركت محترم محمون خصوصاً مصطفى مباشر مسلم أنا متأكد عادي ملاحظات الاعتبارات مقزز خيالي يريد أردت أن اريد يأكل ديدين الهه Dide به كنت أعلم أنت تعرف أنا اغادر انا ذاهب للاستماع ستصل كنت ذاهبا میسوزي أنا استطيع كنت أفعل كنت تفعل كنت أسحب نعم هو كذلك انا قلت استغرق يأخذون مم مم فاقد الوعي فجأة لم يكن لدي نذسته لا استطيع انا ليس عندي أنت لا تعرف لم يرحل لم لم أفعل لا الشذوذ الجنسي مصاحب هناك مباشرة نفس أيضًا في أقرب وقت رئيس تظاهر متوحش أحيانا

XNUMX تعليق على "ممارسة الجنس مع الشيطان"

اترك ردا ل مجهول إلغاء الرد

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *