تحميل

كم هو مريح ينام تحت الصبي الوسيم

0 الرؤى
0%

لديّ خالة تبلغ من العمر 63 عامًا لم تنجب أطفالًا

نظرًا لأنها لم تلد أبدًا ، فإنها لا تزال تحتفظ بشخصية رشاقة ومثيرة ، تمامًا مثل زوجها

حتى الملك الذي يتمتع بوضع مالي جيد يمكنه تحمل ذلك

عمتي ، واسمها توبي ، كوني من بين أبناء إخوتها ، مغرمة جدًا بي وتحاول باستمرار

تمسك بجسدي وخذني بعيدًا

فقط بضع مرات كل أسبوع ، أذهب إليه لتناول العشاء والغداء ، ونحن قريبون ... منذ عامين ، زوج ابن عمي

ذهب إلى المدينة لرؤية شقيقه كوس الذي أصيب بجلطة دماغية

وأنا ، الذي كان له مكانة ابنهما ، اعتدت أن أذهب إلى العمة توبي ليلاً حتى لا تكون وحيدة ، كنت أفكر في هذه القصة الجنسية لبعض الوقت.

سأفعل ذلك لأرى كيف تكون ممارسة الجنس مع امرأة إيرانية عجوز

يشبه حسنًا ، أتيحت لي الآن فرصة جيدة للحصول على هذه التجربة الخاصة. في الليلة الثانية عندما كنت هناك ، أعدت عمتي بعض الطعام اللذيذ لي وكانت أنيقة وأنيقة كالمعتاد. بعد تناول الطعام ، جلسنا معًا لمشاهدة فيلم ، عمة بجواري. كانت تجلس وتقشر الفاكهة من أجلي وتعطيني المكسرات وباختصار كانت تقدم لي خدمة غير مثيرة. لم أكن أشاهد الفيلم على الإطلاق وكنت أفكر فقط في خالتي. أخذت الأريكة ووضعت قدمي عليها. باختصار ، كنت قلقة من أنني إذا فعلت شيئًا وستنزعج عمتي ، ماذا سأقول لنفسي ، يا أبي ، أنا فتى صغير ، والفتيات دائمًا بجواري هل من الممكن أن هذه المرأة العجوز لا تريد تذوق طعم الديك الشاب باختصار قررت أن أختبر ببطء لأرى رد فعلها. قالت ، خالتي جون ، أنت ابني ، أنا أموت ، فسرعان ما ضغطت عليها وقبّلت وجهها بإحكام ، وقبّلت وجهي ، وكان كريم يخترق وسادتها ، ولم أعرف ماذا أفعل بعد ذلك. عمة ، قشر برتقالة من أجلي. قلت لها أن تعطيني برتقالة واحدة وأن تأكلها. مثل أم كاملة تطعم طفلها البالغ من العمر عامين ، وضعت البرتقال في فمي واحدًا تلو الآخر. برتقالة وضعتها في فمي ولحستهم وأخبرتها مازحة أن هذه الأيدي ألذ من البرتقال. اشرب ، أنت مثير للغاية ، لقد عضت أصابعها ، قرأت في عينيها أنها فهمت ما كنت أبحث عنه ، قالت ، قلت: "حسنًا ، يا عزيزتي ، دعنا نذهب إلى الفراش ، لقد تأخر الوقت ، أين تريدني أن أضعك؟" في الغرفة الأخرى ، قلت ، "حسنًا ، إذا كان الأمر سيئًا ، فأنت تنام على السرير أيضًا ، نحن حميمون مع بعضنا البعض ، ألا تقول إنني أمي ، ربما أريد الحليب في منتصف فقال: هل ما زالت والدتك تعطيك الحليب؟ لم يكن غريبًا جدًا بالنسبة لها ، لأكون صريحًا ، كان قضيبي نصف مستيقظ ويمكن لأي امرأة أن تفهم ما كان يحدث من خلال النظر إلى سروالي ، ورأيت بضع نظرات خفية من عمتي ، وكان من الواضح أنه كان كذلك أيضا في حالة من الشك والشك والشهوة.ذهبت للنوم بجانبه ، وضعت يدي حول رقبته وقبلته ، قبلني وقال ليلة سعيدة ، وفجأة خطرت على بالي فكرة ، بعد بضع دقائق قلت: آه يا ​​عمتي ، ماذا حدث؟ بدأت في فرك ظهري بدقة.
ده بود انگشتامو لای چاک کونش کرده بودم تقلا میکرد از زیر دست و پام بیرون بیاد ولی بی فایده بود گفت الان جیغ میزنم و آبروریزی راه میندازم بهش گفتم اول از همه آبروی خودت میره بعدم شوهرت دیگه نمیذاره با برادرات رفت و آمد کنی به ضرر خودت تموم میشه تهدیداش حالت التماس گرفت گفت تو رو خدا اینکارو نکن بهش گفتم نمیتونم بد جوری تحریک شدم باید ارضا بشم به پشت خوابوندمش دستمو از تو کردم تو شرتش و کسشو گرفتم اونم زده بود زیر گریه و سعی میکرد در بره انگشتمو به زور تو کسش کردم گفت هر کاری بخوای میکنم فقط دستتو در بیار بهش گفتم عمه دست خودم نیست شهوتم زده بالا گفت من ارضات میکنم تو کاری نداشته باش دستتو در بیار منم دستمو در آوردم شلوار و شورتمو در آوردم و بهش گفتم خوب بیا ارضام کن.گفت باشه بگیر بخواب خوابیدم اونم با دستش شروع به مالیدن کیرم کرد و اصلا بهم نگاه نمیکرد بهش گفتم طوبی جون این کارو که خودمم بلدم نمیخوام جلق بزنی گفت پس چکار کنم بهش گفتم لااقل یکم بخورش گفت نمیتونم بهش گفتم پس باید بکنمت و از جام بلند شدم گفت خیلی خوب بخواب میخورم شروع کرد کیرمو تو دهنش مالوندن باز از جام بلند شدم بهش گفتم میخام سینه هاتو بخورم خلاصه بعد ار کلی جر وبحث سینه هاشو لخت کرد و منم افتادم به جون سینه هاش دوباره دستمو کردم تو شرتش اونم هی غر میزد که دستتو در بیار ولی بیچاره هیچ کاری نمیتونست بکنه از طرفی کسش نمناک شده بود و معلوم بود تحریک شده دیگه داشت همراهی میکرد و با خوردن سینه هاش نفسهای عمیقی میکشید دو تا انگشتمو همزمان تو کسش کردم که یک آخ ناز گفت سینه هاشو ول کردم شرت و شلوارو از پاش در آوردم گفت قول بده فقط باهاش بازی کنی کیرتو نباید اون تو بکنی گفتم خیلی فیلمی عمه الان تو دلت داری واسه این کیر جوون و سرحال قند آب میکنی با عشوه و لبخند گفت نه به خدا آخه گناه داره بهش گفتم گناهش با من نترس .با انگشتام کسشو میمالیدم برام جالب بود که زنی تو این سن و سال هم کس نسبتا تنگ و شادابی داشت و هم حسابی شهوتی شده بود دولا شدم بوسیدمش و گفتم عمه میخوام کیرمو بفرستم تو کست اجازه هست گفت فقط همین یه باره اونم چون مجبورم بهش گفتم بزار یه بار بکنم خودت مشتری میشی.کیرمو به آرامی هل دادم تو آره کسش تنگ بود و به تنگی کس یه زن 30 ساله بود دلیلش هم این بود که تا حالا زایمان نکرده بود ، سرعت حرکتمو بیشتر کردم و با شدت بهش ضربه میزدم اون زیر کیرم هی غر وغمیش میومد چند بار با حالالت مختلف کسشو کردم بهش گفتم میخام از عقب بکنمت با کلی ادا اطوار راضی شد از کون بده با تف کیرمو به زور کردم تو کونش تنگ بود و اونم حسابی دردش میومد نه انگار که 50 ساله داره میده جاتون خالی بی توجه به التماساش تا تونستم کونشو کردم،کمرشو بلند کردم و از عقب تو کسش کردم با چند بار تلمبه دیدم آبم داره میاد خودمو محکم به بدنش قفل کردم و همه وجودمو تو کسش خالی کردم روش افتادم و کلی بوسیدمش و ازش تشکر کردم اونم که حالا بعد از ارضا شدن انگار حسابی پشیمون شده بود ازم قول گرفت که دیگه باهاش کاری نداشته باشم بعد پاشد و رفت حموم منم خوابیدم .نیمه های شب از خواب پا شدم دیدم کنارم نیست بیرون رفتم دیدم تو حال رو زمین خوابیده دوباره کیرم راست شده بود و هوس عمه طوبی رو کرده بود رفتم کنارش خوانیدم و از پشت بغلش کردم از خواب بیدار شد میگفت تو قول دادی و از این حرفا ولی کو گوش شنوا جاتون خالی دوباره کردمش و دیگه مثل جنازه بی حال شده بود و زیر کیرم عین جنازه بود وقتی کارم تموم شد سحر شده بود و هوا یه حال رمانتیک داشت عمه پاشد رفت حموم غسل کنه که بیاد نماز بخونه منم پاشدم صبحونه درست کنم تصمیم گرفته بودم امروز سر کار نرم و تا 24 ساعت آینده عمه رو چند بار دیگه بکنم.عمه اومد و واستاد به نماز موقع سجده هی انگشتش میکردم بعد از نماز گفت شهرام من الان به خدا قول دادم دیگه با هم این کارارو نکنیم بهش گفتم ولی من به خدا قول دادم امروز اینقدر بکنمت که 30 سال جوون بشی.خلاصه دوستان اون روز سر کار نرفتم و تا فرداش 3 بار دیگه کردمش اونم دیگه خجالتش ریخته بود و حسابی همراهی میکرد.بعد از اون ما همچنان به این کار خیر مشغولیم و عمه خانم مدام زنگ میزنه که بیا پیشم و من واقعا از جواب دادن به شهوتش درموندم.دوستان عزیز تنوع یکی از جاذبه های سکس هست و باید بگم سکس با زنهای مختلف در سنین مختلف لذایذ خاص خودشو داره .این دومین داستان من در این سایت هست داستان دیگر من با نام ” سکس با زن کارگرم” رو در لیست داستانهای همین سایت میتونید پیدا کنید .امیدوارم همتون لذت برده باشید و لطفا جهت بهتر شدن داستانها و دلگرم کردن نویسندگان این داستانها حتما نظر بدید.

تاريخ: ديسمبر 9، 2019
الجهات الفاعلة: اناستازيا موريست
سوبر فيلم أجنبي عار تزين الحذر سقطت أرضا إفترض جدلا المتاساش آمل رميت أصابع أصابع أصابعنا إصبعه اصبعنا رائع من ثم من هنا بكثير إنكارو دعونا نرى الصقها نايم نايم أكلهم لك إخوتك ابن أخ شقيقها أخذت باختصار لترسل افعلها قلت اسكت أنا قبلت قبلته قبلة يتذكر أحضرها الليلة الفقير أكثر البرتقالي البرتقال آسف قميص مفزوع مهددة أستطع زوجنا عالق مزاجك حركتي عار غطت فى النوم لقد نمت. للنوم نائم قرأت أنفسهم هل تحب لذيذ انا ذهبت قصة قصص قصص أخرجته أنا في حالة حب مع أصدقائي وسيم ثانية اصحاب انا مجنون رومانسي أمام ال روبهلوي تولد نضارة سروالي بنطال مدينة حسي السراويل القصيرة صباح روششو وجهنا غاضب الأطعمة يفهم كارارو کردکمرشو آلام الظهر أغادر أنا تلحس رسالة ليرتدي فرك والدتك على أن نحن سريون نحن مشغولون العطف يستطع تستطيع سأنام اريد هل تريد أريد أن هى تأكل سوف اكل ميدادكير أعطيت هو يعرف علمنا انت تعرف أنا اغادر لقد غادر كنت ذاهبا ميشكيرمو ستفعله لاحقًا كنت أفعل لقد قتلت كنت أقول: يأخذ أنا أحب كنت أفرك انا اموت أرمي انا منزعج حزين فجأة لا تكن لا يمكن لم يكن لدي أقرب جلسنا عمليه التنفس عمليه التنفس ينظرون إلينا تبدو لا يمكن لا استطيع لا اريد ذلك انا لم اعرف لا تترك أنا لم افهم لم لم أفعل الكتاب كلانا نحن اثنان ما يزال مصاحب متزامنة رئيس رد فعله وتردد وجود يؤكل

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *