تحميل

آفا جنده مثل أم وقد مارس أحدهم الجنس

0 الرؤى
0%

لا أريد أن أطلق على اسمي فيلمًا مثيرًا لأنه إذا كان هناك شخص من

قرأ معارفنا هذا ، أنا ذاهب .. لا أقول من أنا ، أنا فقط عن وجهي المثير ، سأقول الخطوة 1.65

وشاه ، الذي يزن 60 كيلوغراما ، كما تعلم ، هو ابن أخ حسن المظهر

قل لي ، أنا ... لدي ابنة عمي ، كوني ، أحبها كثيرًا.

Barffffff Jundeh يبلغ طوله حوالي 60 ويزن 54 ربما خی

لقد فقدت ثديي عندما أراها ، وأصاب بالتبول ، ولا أستطيع التحدث ، لأكون صادقًا.

أنا 19 من أبناء عمومتي بصحة جيدة وعمري أكبر مني بعامين بعامين

تره ... .. دائما عندما يأتي إلى منزلنا ، أشعر بالحيرة أولا ، ثم أعتاد على ذلك ، وباختصار ، يمكنني أن أكون مرتاحا في ذلك كل عيد.

نذهب أيضًا إلى منزلهم ، وباختصار ، تمارس العديد من عائلاتنا الجنس في إيران

هستند یه روز عید با داداش بزرگش و زند داداشش اومد خونه ما عید من خونه دوستم بودم اومدم دیدم خونه مهمونه رفتم تو حموم موهامو درست کردم یه کم ژل زدم اومد دیدم به به ببین کی اومده نزدیک بود دست پامو گم کنم رفتم با داداش دست دادم احوال پرسی کردیم با زن داداشش هم دست دادم رسیدم به خانوووم دست دادم داشتم از خجلات میر فتم تو زمین اون وقتی دید من خجلات میکشم خندید و من داشتم میممردممممم صورتم قرمزززز شده بود داشتم اینو اجساس میکردم خلاصه رفتم یه گوشه نسشتم بابام داشت با داداش حرف میزد و منم یه استکان چایی ریختم اونو که یواش یواش خوردم یه کم راحت شدم و به حالت عادی برگشتم مبایلمو در اوردم الکی مشغول شدم مامانم داشت با زن داداشش حرف میزد به خواهرام گفت برین برا نهار یه چیزی درست کنین رفتن بیرونننن خلاصه خانوووم بیکار مونده بود داشت در و دیوار رو نگاه میکرد دیدم بیکاره نگاه کردم تا چشم به چشمش خورد خندید منم خندم گرفت چون ما تو خواده ما خیلی به هم اعتماد داشتن بهم گفت رامین پاشو با هم بریم میخام از انترینت برام یه موضوع بگیری آخه دانشگاه میرفت منم گفتم باشه با هم رفتیم اتاقم خیلی نامرتب بود هه هه خجالت کشیدم رفتم سراغ کامپیوتر خلاصه کامپیوتر رو روشن کردم گفتم بیا بشین اومد نشت رو صندلی من منم نشستم پهلوشش داشتم براش در مورد استاد خوب تو اینترنت سرج میکردم هر چند ثانیه بهم نگاه میکردم و میخنید گفتم چته داشتم عصبی میشدم اینم بگم شهوتتت داشت از صورتم میریخت که یه هوووو خیلی اروووم اومد جلو دستشو گذاشت رو رونم گفت به چی فکر میکنی داشتم از شق در میمرمدممممممممممممم که گفتم به هچی دستشو خیلی اروم اورددد بالا اروم از رو شلوار کیرمو لمس کردم وایییییییییییییییییییییییییی بلهههه خانوم هم خیلی تو کف ما بود و ماهم خبر نداشتیم خلاصه اون نیم ساعت کلی براش موضوع گرفتم و پرینت کردم که اومدیم تو حال همه نشسته بودن مامانم صدا زد رامین برو با خواهرات کمک کن غذا رو بیارین دیگه خجلات نمیکشیدم راحت بودم بعد اوون لحضه نهار و خوردیم خلاصه شب شد میخاستن برن بابام نزاشت خیلی اسرار کرد خلاصه شام خوردیم و هر کی رفت بخابه داداشش با زن دادشش رفتن تو اتاق داداش بزرگم داداشم با زنش اینجان نیست لندنه واسه همین اونا رو اون شب راه دادیم مامان بابا رفتن اوتاقشوونن خواهرام هم رفتن بخابن خانوووم هم باهشوون رفت من هم رفتم تو اتاقم خابیدم صبح زووود داداشش با زن داداشش میخاستن برن به خانوم گفتن بیا بریم خواهرم خیلی اسرار کردن گفتن تو بمون فرادا رامین میرسوند….خلاصه موندنی شد و اونروز هم دانشگاه نرفت….خواهرام هم رفتن دانشگاه شووون بابا هم رفت سر کار من موند مامنم خانوممم…اون بهم گفت من اینجا حوصلم سر میره میشه بریم عکسای تو کامپیوتر و نگاه کنیم مامانم داشت با تلفن حرف میزد……………رفتیم دوباره نشست همون جا خییلی سریع کامپیوتر رو روشن کردم دیدم خیلی فرق کرده یه جوری شده شهوتی شده بوددد میدونست دیگه به جز مامان من دیگه هیچ کی نیست تو خونه یه هووو مامانم داد زد رامیییییییییییینن من دارم میرم خونه عموت برا دختر عموت خاستگار اومده میرم ببینم چی خبره منم گفتم باشه مامان جان خدااااااااااا از مادری کمت نمکنههه مامانم رفت درووو هم محکم پشت سرش بست و من موندم خانوووم خونههههههههههه….اومدم خیلی سریع نشتستم کنارش قلب به سرعت داشت میزد شق کرد بودم اومد دوباره دستشوو گذاشت رو کیرم گفت ببینمش چی به روز این زبون بسته آوردی……….وای دیگه داشت خاب میدیدم تو حال خودم نبودم دستشو گرفتم اوردم حولش دادم رو تختم خودم هم پیردم روشششش خیلی داغ بودیم همین جور داشتم میخوررردمش لب میگرفتیم و حال میکردم پایین اودم گردننننننن داشتم خواب میدیدم اصلآ باورم نمیشد خقیقت داشته باشه نمیدونستم این غت حشری باشه من همین جور که روش بودم داشتم ماچش میکردم یه یه هوووو کف پاشووو گذاشت رو سینم حولم داد انورررررر نگران شدم داره چی کار میکنم که عین دیووننه ها لباساشو در آورد و یه کرست سفید با یه شرت سفید عین سگ بهم حمله کرد منم با زانو رو تخت نشسته بودم و اومد نزدیکم پیرهنمووو در آورد و رفت سراغ کمر بندم اونم بازش کردم منم شلوارمووو کشیدم پاینن و شرتم داشت پاره میشد که خودشو عین قلاب حلقه کرد دور گردنم خیلی داغغغ بود شرتش خیس شده بود داشت حال میکرد پاهاشو دور کمر حلق کرده بود و دستاشو هم دور گردنم منم با زوووور هر چی تمام تر باندش کردم و محمکم کوبیدمش رو تخت تخت هم خیلی نرم بوددددددددددددد صدای ملچ ملچ بلند شد حدود 13 دقیقه همیدگه رو خوردیم میگفت میخاممتتتتتتتتت کیر گنده هی داشت بهم میگفت کیر گنده داشت خندم میگرفت خیلی خیلی خوش بو هم بود لامذهب خلاصه جدا شدیم و رفتم سراغ سینه هاشش سفییییییییییییییییییییییید عین برف و نوکش هم صورتی سیخ شده بود و منم نخور که بخوررر خیس خیس شده بود سینه هاش اومدم پایننن نافشو هم لیس زدم رسیدم یه کوس شورتشو کشیدم پاین یه کس مثل هلوووووووووووووووووو سفییییییییددددد عین برف بدون حتی یه تار مووووو یه خط زیبا که وصل میشد به کوونش و خلاصه هر چی بگم کم گفتم من انتهای تخت بودم اوننن وسط بوددد دوباره حولم دا پشتم چسید به آهن عقبیه تخت من با زانو نشسته بودم همین که به پشت خابیده بود باسنش رو رونهای من بود که شورت تنش نبود کوسی که همیشه تو خاب میدیم الان جلو چشمام بود که از قسمت باسن خودشوووو بالا کرد گفتت بخووووووووووووووووووووووووو
وضع Verrrrrrrr يده اليمنى في فمه وتبلل قليلاً ، ومرة ​​أخرى تبللت يده اليسرى في فمه في كل مرة كان يبتل فيها قليلاً. من حشرة. لقد لعقتها أيضًا. خلعتها ووضعت طبقة من ثدييها الأبيضين. رميتها من جزء السرة في وجهها. بشكل غير متوقع ، ذهبنا إلى كولونيا في حالة من الفوضى في البداية. استحم أولاً كنت أجلس عارياً في الحمام وخرجت السيدة بياض ورأيت جلطة. رائع ، لقد وضعته بالقرب من زاوية الزاوية ، ونزلت في الطابق السفلي لمدة دقيقة واحدة ، وبمجرد أن أصبح مائيًا ، دخلت الحمام واستحممت. وعندما خرج ، رأيت أن الغرفة كانت مرتبة لقد أحببته كثيرًا ، لقد تناولنا الطعام ، وقال إنني أريد أن أذهب ، وركبت السيارة وأخذته إلى المنزل

تاريخ: ديسمبر 14، 2019
سوبر فيلم أجنبي المعارف جلبت اخخخخخخخخخخخ ارفوم من القصص زجاج ثقة سقطت أرضا سقط آمل إنترنت نهاية إسقاط رميت أنورررررررر رفقاء السكن أتى لقد اتى أتوا جئنا ذلك اليوم إنترنت هنا حظا طيبا وفقك الله لرؤيته خووررر خوورررر بيكس ووووووووووووووووووووووووووورورررررررر أخذت الثلج لقد عدت نعم انا اكتب بوددددددددددددددد يتذكر احضرها الخارج الخارج الخارج عاطلين عن العمل اشووو اهاشو پاننن جانبه البالية بيانان رجل عجوز إنه مرير دائمًا أنت لقد نمت. نائم المنشئ سيدتي السّيدة .زوجتي أختى خداااااااااا أخوات أختى أختى خودوووو أكلنا تحب مسكن خونههههههههههاومدم أسرة أخه اخي قصة جامعة يده اغسل يديك دهشنننن فم ثانية حائط مجنون هل حقا رامییییییییینن رهفههههههههیییییدشت الطريقة السادسة أثار Zooooo سفیییییییدیددددد سفیییییییییییییییییید Sîn های سروالي أنت شهواني السراويل القصيرة هم رائعون قرمزي حاسوب لقد ضربته کوسییییییییی كيرموف أغادر گردنننننن انا ألتفت غير دينية ثيابه أمي التليفون المحمول الأهمية البقاء شعري مووووووو رأيته أنا استطيع أردت أن ميخاممتتتتتتتت أريد أن كان يضحك أنت تضحك أنا آكله هو يعرف كنت ارى میرسوندخلاسه سوف يحدث ذلك كان يسكب ذهبنا إلى الطاولة كنت أفعل استغرق كنا نأخذ ممممممممممممممم ممممممممم يأتي غير عادي غير عادي لم يكن لدينا نرفتخخشرام أغلقه انا قريب لم أجلس مالح لا استطيع لا اريد انا لم اعرف أنا لم أدخن هاااااااااااههههههههههههه انا هلووووووووووووووووووو نفس وایییییییییییییییییییی

XNUMX تعليق على "آفا جنده مثل أم وقد مارس أحدهم الجنس"

  1. صلصة:
    مرحبًا ، يبلغ سمك قضيبي عشرين سنتيمتراً ويقذف متأخراً لمدة ساعتين تقريباً. في ممارسة الجنس الاحترافي والإبداعي. أعيش في طهران. أرامل ونساء عازبات لتدليك خاص ومخصص. نیاد.با تشکر
    موصل XNUMX
    يحتوي هذا الرقم أيضًا على WhatsApp.

اترك ردا ل هادي إلغاء الرد

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *