من الصداقة Neti للعبور

0 الرؤى
0%

سلام به همه دوستان داستانی که میخوام بگم عین واقعیته من امیرم 33سالمه و خانومم مینا29سالشه و یه دختر هفت ساله هم داریم من تو شهوانی و سایتای دیگه با سکس ضربدری آشنا شدم و به اینکار علاقه مند شدم و با مینا در میون گذاشتم و مخالفت کرد و منم دیگه پیگیر نشدم اما در خفا همیشه داستان میخوندم و فیلم می دیدم و تا اینکه دوسال پیش تو اینستا توی یه پیج دوستیابی ضربدری پیام گذاشتم و یه خانوم از مشهد به اسم سمانه اومد خصوصی چت کردیم و گفت که فقط میخواسته اطلاعاتی داشته باشه و من بهش پیشنهاد دادم دوست شیم باهم که گفت شوهر داره و منم بیخیال شدم و گفتم اهل دوستی با زن شوهر دار نیستم و خداحافظی کردیم چند روزی گذشت و سمانه بازم پیام داد و گفت چون عین مرد گفتی اهل دوستی با زن شوهر دار نیستی و واقعا هم دیگه مزاحم نشدی میخوام شوهرم و راه بیارم برای سکس ضربدری و ازم خواست کمکش کنم و باور کنید که دوروز هم نکشید که بهم پیام داد که شوهرش که اسمش وحید باشه رضایت داده بعد من هم به سمانه گفتم که خانومم من هم راضی نیست و گفتش اون با من و ایدی خانومم و گرفت و رقت پی وی تلگرام خانومم و شروع کرد دوستی با خانومم و یک ماه نشده شدن دوستای صمیمیو و سمانه هم به شوهرش گفت تو کرج یه دوستی دارم به اسم مینا که اونا هم پایه ان و به زودی میبینیمشون این وسطا منو سمانه هم حسابی عکس و فیلم از خودمون میدادیم به هم و حال میکردیم کلی فیلم سکسی از خودش و و حتی با وحید میداد و میدیم که چطور وحیداز کس و کون میکردش یه روز سر کار بودم که مینا پیام داد و گفت نظرت چیه بریم شمال و منم گفتم بریم و مینا گفت که یه دوست مشهدی پیدا کردم میخوام بگم بیان شمال همدیگرو ببینیم و منم گفتم باشه و مرداد ماه بود که راه افتادیم به سمت ساری و تو راه دیدم تا هواس دخترم پرت میشه مینا کیرم و میگیره و بازی میکنه و خیلی حشریه تا اینکه دخترم تو صندلی عقب خوابش برد و مینا کیرم و در اورد و شروع کرد ساک زدن در حالی که تا اون روز خیلی کم برام ساک میزد بعدا فهمیدم که سمانه خانوم از ساک زدنش و کس دادنش به مینا فیلم میداده و حشریش میکرده خلاصه انقدری برام ساک زد که تا هوا تاریک شد زدم بغل و همون بغل ماشین از پشت کیرم کردم تو کس مینا و تو جاده کردمش و حسابی نالش دراومده بود و وسطای تلمبه زدنم بهم گفت که خونه ای اجاره کنین که اتاق خواب داشته باشه و میخوام حسابی منو بکنی و منم فرصت و غنیمت شمردم و گفتم اگه اتاقم نداشته باشه من میکنمت و سمانه و وحیدم اگه دوست داشتن سکس کنن و دوست نداشتن هم بشینن کس دادن زن ناز منو ببینن اینو که گفتم داد مینا دراومد و کسش پر آب شد وو ارضا شد و منم آبم و ریختم رو زمین و سوار شدیم و راه افتادیم و تو راه همش با سمانه پیام بازی میکرد و به سمانه می گفت جات خالی حسابی امیر منو کرد و سمانه هم هی به شوخی میگفت که امیر و بپا امشب که داغ نکنه جفتمون و بکنه و مینا هم میگفت اره از همین میترسم و جالب اینکه تمام پیاما رو هم مینا نشونم میدادو بالاخره رسیدیم ساری و قرار گزاشتیم و همدیگرو دیدیم وحید هم عین خود من نسبتا قد کوتاه بود و سبزه بود و سمانه هم اون سینه های نازش خیلی تو چشم بود سینه های بزرگ و گوشتی در کل خیلی خانواده ساده و روراستی بودن عین خود ما و یه دخترم داشتن که همسن دختر ما بود و دخترا هم با هم سریع دوست شدن و خیالمون از بابت بچه راحت شد رفتیم سمت فرح آباد و خونه گرفتیم و با اینکه دیر وقت بود با اصرار بچه ها رفتیم لب دریا و منو سمانه همش همدیگر و نگاه میکردیم زیر چشمی و تا هواس مینا و وحید پرت میشد دست همو میگرفتیم و یه کرمی میریختی بالاخره برگشتیم خونه و بچه ها تا رسیدن خوابیدن و وحید گفت ما که بیداریم سرو صدامون بیدارشون میکنه ببرینشون تو اتاق و بچه ها رو بردیم تو اتاق تا بچه ها رفتن تو اتاق دیدم سمانه لباسش و کند و یه تیشرت فقط تنش بود و یه آخیش خفه شدم گفت و به مینا هم گفت بکن لباست و خفه نشدی تو دختر برام باور کردنش مشکل بود ولی مینا رفت تو اتاق و با یه ساپورت و تیشرت که خط سینش معلوم بود اومد بیرون کیرم داشت میترکید که دیدم یه اس اومد باز کردم دیدم سمانه روبروم نشسته و بهم پیام داده و نوشته بود که امشب کیرت و اماده کن که اگه مینا هم نخواست باید وقتی خوابیدن منو بکنی و یهو وحیدگفت اهل مشروب هستین که مینا مخالفت کرد ولی وحید اهمیت نداد و رفت و از تو ماشین یه شیشه پلم اورد که من اشنایی ندارم با اسمش و لیوان یکبار مصرف گذاشت و نشست با سمانه و سمانه دست منو مینا رو گرفت و نشوند و سعید چهارتا پیک ریخت و جالب که فکر چیپس و ماست و خیار و اینارم کرده بودن و همراهشون بود مینا گفت من نمیخورم و پس داد و من به سمانه اشاره کردم که اگه نمیخوره سخت نگیرن بهش و بزارن راحت باشهما سه چهار پیک خوردیم و این وسطا هم که منو وحید حسابی چشم چرونی کردیم و کس قلمبه سمانه رو انقدری نگاه کردم که مینا به شوخی گفت میخوای جات و عوضش کن اذیت نشی که سمانه گفت من بسمه و کنار کشید و وحید گفت ما هم پیک اخر و بخوریم و جمع کنیم که مینا گفت اینا چیه میخورین و وحید هم شوخیش گل کرد و شروع کرد یه پیک و به شوخی دادن به مینا مینا میخواست در بره که سعید خوابید روش و هی میگفت دهنت و باز کن و از پشت هی میمالید خودش و به مینا و قشنگ معلوم بود که کیرش راست شده و ما هم می خندیدیم و هر جوری بود مینا فرار کرد و گفت بسه بگیرین بخوابیم دیگه و سمانه گفت اتاق کوچیکه برای اینکه سه نفره بخوابیم بچه ها بزار همونجا بخوابن و ما هم چهارتا اینجا میخوابیم و با فاصله دوتا جا انداختیم و رفتیم تو رخت خواب که وحید خان شروع کرد به جووون جووون گفتن و خوردن سمانه که مینا گفت چقدر زود میزاشتی ما مبخوابیدیم بعد که وحید هم گفت لذتش به اینه که یه سوپر زنده ببینی مینا جوووووون مینا جون و یجوری گفت که هرکسی میفهمید چشش دنبال کس و کون میناست منو مینا هم به بغل خوابیدیم و از پشت کیرم و گذاشتم وسط کون مینا و اونارو نگاه کردیم و وحید بی معطلی سینه های سمانه رو دراورد و شروع کرد خوردن عجب سینه های بزرگی داشت نوک سینه هاش هم سیاه سیاه بود و من آب از لب و لوچم راه افتاده بود که مینا دستم و گرفت و گذاشت روی سینش و بهم فهموند که منم میتونم شروع کنم و با ولع داشتم سینه های سایز 80 مینام و میخوردم اما مینا هنوز خجالت میکشید و پتو رو همش میکشید روش بعد چند دقیقه دیدم وحید نشسته و کیرش تو دهن سمانه است و سمانه داره تخما و تمام کیروحید و میخوره کیر وحید چهارده سانتی میشد اما کلفت و مشتی بود و کیر منم شونزده سانت و یه زره تازکتر و خوشتراشه کلا کیرم و منم سریع دراوردم و دادم دست مینا مینا هم شروع کرد به ساک زدن اونا یه قدم از ما جلو بودن و یکجورهایی ما تقلید میکردیم وحید سمانه رو سگی نشوند و از پشت کیرش و کرد تو کس سمانه و شروع کرد کردن و کون سمانه عین ژله تکون میخورد و مینا هم داشت نگاه میکرد و همزمان با دستش برام جق میزد منم مینارو برگردوندم و با دستم یزره تف زدم دم کسش و کیرم و از پشت کردم تو کسش مینا و سمانه روبه روی هم بود صورتشون و ما هم تلمبه میزدیم دو سع دقیقه نشده بود که یهو وحید کیرش و دراورد و سریع دستمال کاغذی گرفت دستش و آبش و ریخت تو دستمال کاغذی و از پشت سمانه رو بغل کرد و یه بوس کرد و گفت من میرم حموم شما خوش باشین وحید لخت از جلومون رد شد و رفت حموم حموم هم همون دم در ورودی بود و کاملا دیده میشد در حموم از اونجایی که ما سکس میکردیم من مقداری کمرم سفته و یجورهایی میتونم اومدن یا نیومدن آبم و کنترل کنم به هر حال ما باز شروع کردیم و مینا رو به کمر خوابوندم و پاش و بالا گرفتم و شروع کردم تلمبه زدن که سمانه اومد جلو و شروع کرد با سینه های مینا ور رفتن و بعدم با زبون نوک سینه های مینارو میک میزد و زبون میکشید مینا کاملا تو فضا بود و بلند جیغ میزد و آه میکشید سمانه کارش و بلد بود و رفت سراغ گوشهای مینا و گوشهاش و خورد که مینا یه نههههههه گفت و ارضا شد و محکم چنگ زد بهم یهو سمانه بی رودربایستی و رک به مینا گفت میتونم کیر امیر و بخورم مینا هم خودش و عقب کشید و سر سمانه رو هل داد سمت کیرم و اگه نخوام بزرگ نمایی کنم واقعا خوب ساک میزد سمانه و کیرم و تا ته میکرد تو حلقش و تف میکرد روش و دوباره میخورد و تخمام و لیس میزد و منم با دستم سینه هاش و میمالیدم و واقعا بذام جالب بود نرم بودن بدن سمانه واقعا نرم بود سمانه داشت کیرم و میخورد که وحید سرش و از حموم دراورد و داد زد مینا اماده باش که بیام نوبت توعه و چند دقیقه دیگه سریع دراومد و خیس خیس اومد و کیرش و گرفت جلو صورت مینا و مینا هم به من نگاه کرد و منم اشاره کردم بخور و شروع کرد قشنگ مشخص بود که مینا تو ساک زدن اوستا نیست و از نوع خوردنش میشد فهمید چند لحظه گذشت و مینا گفت بسه و اومد و جلوم زانو زد و مدل سگی شد و بهم گفت بکن خیلی این مدلی دادن رو دوست داره منم شروع کردم و وحید و سمانه هم شروع کردن باز تا آب من اومد و چند دقیقه بعد هم وحید آبش اومد و به اصرار سمانه چهار نفره رفتیم حموم و اومدیم و خوابیدیم من بعد چند ماه چت و دوستی نتی با سمانه بالاخره به مراد دلم رسیدم و سکس توپی داشتیم دور هم و از کنار سمانه بودن واقعا لذت بردم و فردا شبش سکس ضربدری کردیم و اخرش هم منو وحید دوتایی سمانه رو کردیم الان روزی نیست با سمانه پیام رد و بدل نکنیم و از سکس نگیم اگه دوست داشتین زیر همین داستان بگین تا اونم بنویسم که رفتیم دریا آب بازی و شبش هم سکس الان بعد سه بار ضرب با اونا خانومم دیگه راضی نیست و میگه اشتباه کردیم اما من هنوز پایه ام و دوست دارم داستانم کاملا واقعی بود مرسی که وقت گذاشتین خدانگهدار نوشته محمد

التاريخ: مارس 4 ، 2019

أفكار 7 على "من الصداقة Neti للعبور"

  1. الأصدقاء الذين يريدون أن يكونوا الشخص الثالث لممارسة الجنس ، أنا في خدمتهم 09192112106 الطول 185 ، الوزن 90 ، العمر 40 ، الحجم 17

  2. السلام عليكم انا سيدة مسنة من مشهد متزوجة ومطلقة فلنتعرف عليها شكرا لك ابعث برسالة على 09371016441.

    1. مرحبًا ، أنا كياراش ، عمري 1366 عامًا ، متعلم ، موظف وأبقى رأسك طي الكتمان.أعزاء الأزواج الذين يرغبون في الحصول على علاقة جيدة ، يرجى إرسال رسالة إلى بطاقة هويتي. هويتي هي kiyarashXNUMX.

  3. مرحبًا ، أنا بويا ، XNUMX عامًا من طهران ، أنا مهتم جدًا بكوني الشخص الثالث ، طولي XNUMX ، وزني XNUMX كجم ، أنا أعزب. XNUMX

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *