تحميل

من سمك قير ، تشد شابة

0 الرؤى
0%

سأقوم بصنع جهاز كمبيوتر فيلم مثير آخر حقًا صنع جهاز كمبيوتر أمر سخيف

ابحث عن موضوع جديد ... والنقطة الثانية هي أن تكون في مأمن من كل الأشخاص المثيرين الذين يتركون ذكرياتي هنا

إن وضع الملك على شخص ما حتى يحدث هذا أمر جيد أيضًا

لقد كان شيئًا سيئًا بالنسبة لي ونی تبدأ الذاكرة من حقيقة أنني (29 عامًا) لم يكن لدي أي علاقة بها حتى اليوم.

لم أمارس الجنس مع فتاة أو فتاة في الشارع

وبشكل عام ، كل الجنس الذي كان لدي حلمات كان مع صديقاتي وأنا أعتاد على ذلك.

إذا لم يكن الجانب الآخر ابن عمه ، فلن أكمل معه یم فلننتقل إلى الأصل

القصة ... هناك طبيب في منطقتنا لديه بنت تبلغ من العمر 13-14 سنة ويمارس الجنس في الطابق السفلي أيضًا قصة فتاة.

تبلغ من العمر 16 عامًا ... الجميع في صف بنايتنا ... إيران جنس هذين

اوایلی که آقای استاد اومده بودن خونه ما زیاد باهم مچ نبودن و ماجرا از اونجایی شروع شدش تابستون شد و امتحانات جفت دخترای گل تموم شدش…اینا هر روز تو حیاط خاله بازی و این بچه بازی هارو داشتن و خب ما هم هر روز از سر کار برمیگشتیم عصر بود و این دوتا رو میدیدیم…اسماشون دختر دکتر سحر و دختر استاد مریم…خب من با این سحر کوچولو خیلی بیتشر جور بودم چونکه باباش باهم خیلی رفاقت داشتش و خیلی باهم مچ بودیم و حتی در تمام روزهای بعد از انتخابات باهم تو خیابونا بودیم و این صمیمت مارو بیشتر و بیشتر میکرد…بریم سر ماجرا یک روزی که من از سر کار برگشتم دیدم که سحر تو حیاط تنها نشسته و داره بازی میکنه خب طبق عادت همیشه که با بچه خوش و بش میکردم بهش سلام کردم و باهاش دست دادم و گفتم چیه امروز چرا تنهایی و از این مزخرفات که گفتش که مریم اینا رفتن مهمونی و من تنهامم اینم بگم که پدر و مادر سحر هر دو تا دکتر هستند و اصولا تا ساعت 8 و 9 خونه نیستن و این دختر ناز خیلی وقتا میشد که میومدش خونه ما…منم گفتم باشه به بازیت برس و اومدم بالا و بعد از 1 ساعت که یه چیزی خوردم با چایی که دستم بودش رفتم روی بالکن و داشتم منظره جلوی بالکن رو تماشا میکردم از اطاقم ویو عالیه و حواسم به پایین پرت شد و دیدم که بچه داره با عروسکاش بازی میکنه اولش زیاد توجه نکردم ولی بعد از چند دقیقه که دوباره نگاه کردم دیدم به به این کوچولوی نازم داره با عروسکاش سکس بازی میکنه اولش بازم شک داشتم ولی یکمی که توجه کردم دیدم درست فهمیدم و با یک عروسک اون یکی رو میکردش و خودش سر و صداهاشون رو در می آوردش و من گوشام خیلی تیزه و همه به خاطر این مسئله ازم فاصله میگیرن و خوب داشتم میشنیدم که بچه داره چیا میگه (خونه ما طبقه دوم هستش و تا حیاط زیاد فاصله نداره اینم گفتم بعدا کیرهاتون رو به گوش ما حواله ندین) دیگه وقتی که مطمئن شدم خواستم ببینم که واقعا اهلشه یا اینکه فقط تو عالم خودش با خودش حال میکنه الکی سر و صدا کردم و دیدم فوری نگاه کرد ببینه کی هستش و از بازی دست کشید و وقتی دید منم به بازی عادی مشغول شدش و منم که دیگه هوس یک دختر بچه تازه و عالی زیر زبونم افتاده بود ناخودآگاه گفتم سحر داشتی چیکار میکردی که یهو ترسید گفتش هیچی و منم گفتم دیدما عروسکات تکون میدادیشون نکن سرشون گیج میره (راست میگن بچه های این دوره زمونه پررو هستند) که برگشت گفتش نه اینا عادت دارن به این حرکات و خندید و منم خندیدم و از همونجا باب صحبت رو باز کردم و ازش پرسیدم به چی عادت دارن و اونم یکمی خجالت کشید و گفت همونایی که دیدی همیشه با مریم از این بازی ها باهاشون میکنیم و منم تازه شستم خبردار شد که به به مریم هم بله…از هیکلای بچه ها بگم سحر حدود 155 قد و سیه های تازه بیرون اومده که تازه سوتین میبنده با یک کس نقلی و کوچولو…مریم خب بزرگتره نسبتا و اینکه خانواده ای درشت هیکل داره سینه های سایز 70 یک کون خوشگل و طاقچه و هیکل نازی که واسه بچه 16-17 ساله عالیه و یک کس توپول نناز… هیچی دیگه هیمنجوری داشتم با سحر شوخی میکردم و چرت و پرت میگفتم که یک دفعه خواستم ببینم چفدر شیطونه گفتم من گردنم درد گرفتش اینقدر پایین رو نگاه کردم تو گردن درد نگرفتی اینجوری سرت و بالا نگه داشتی که اونم در تایید حرف من گفت چرا ولی خب شما بزرگترین زشته بخوام چیزی بگم (تو دلم گفتم چه لفظ قلم حرف میزنه) بهش گفتم میخوای مریم هم که نیستش پاشو بیا بالا پیش ما تا مامان و بابات بیان و انگار از خدا خواسته بود دویید اومد بالا منم خونه تنها بودم یعنی اصولا تنهام پدرم که تا دیروقت سر کار هستش مادرم هم یه تولیدی لباس داره و اصولا تا دیروقت کارگاه هستش و منم خیلی میرم اونجا چونکه همه خیاط هاش دخترای جوون هستند :Dسحر اومد بالا و در زدش و منم در رو باز کردم و اومد تو و اومد نشستش تو پذیرایی و مابقی حرف و شوخی هامون که میکفتن اینجوری اذیت میشن عروسکات و هی میخواستم ببینم چقدر آماده بحث سکس هستش که دیدم زرنگه و یک خط در میون حرف میزنه و یک دفعه ای بهش گفتم حالا با مریم چه بازی باهاشون میکنید که گفتش زشته و چندبار اصرار کردم تا اخرش با خجالت چند ثانیه نشون دادش و زود عرسوک هارو پرتشون کرد کنار و همین شد باب سکس ما دو نفر که بعد از این حرکت گفتم ای شیطون اینکه شیطنت های دوطرفه مرد و زنه و خندید و گفتش خب دیگه و منم یک دفعه ای بهش گفتم که میخوای واقعیشو هم بازی کنی..؟بچه یک لحظه هم ترسید و هم حس کنجکاویش داشت اذیشت میکرد ولی کنجکاوی نذاشتش که آروم بمونه و گفتش با کی و منم با انگشت خودمو نشون دادم و گفت آخه و من دیگه نذاشتم حرف بزنه رفتم پیشش نشستم و یواش بغلش کردم و گفتم آخه چی میترسی کاری بکنم و اونم با سر تایدد کردش و گفتم نترس کاریت ندارم فقط یکمی با بدنت بازی میکنم و میخورمت این کلمه آخر بدجوری به شیطنت انداختش و گفتش چه جوری که منم شروع کردم از گردنش به خوردن بدنش اولش گردنش رو چند تا میک زدم دیدم به به آماده آماده است و یواش یواش لب های خوشگلش رو بوسیدیم هیچی بلد نبود حتی لب دادن هم بلد نبودش و فقط لبام رو میبوسید بالاخره هرجوری که بود شروع کردم دوباره به خوردن گردنش و دستم رو هم گذاشتم رو سینه نازش که یک آه کوچیک کشید و خودشو شل کردش و نم همونجوری ادامه دادم و دستم رو یواش بردم زیر تی شرتش و سوتینش رو بردم بالا و سینه هاشو میمالیدم و گردنش رو میخوردم که دیگه دیدم حسابی حشری شده و شروع کردم یواش یواش تی شرت رو از تنش در بیارم اولش ترسید و نذاشتش ولی بهش
قلت إنني أريد أن آكل ثدييك ، لقد كان راضيًا ولأنه كان فضوليًا للغاية ، خلع على الفور قميصه وفتحت صدريتي وبدأت في أكل ثدييه. واو ، كيف كان طعمها. كنت خائفة من أنني أكلت ثدييها كثيرًا. كانت تخشى السماح لي بخلع سروالها في البداية ، لكن عندما فركت أحدهما في سروالي ، شعرت بالرضا تدريجياً. انظر ما قلته ، سأشرح لك لاحقًا ، وببطء خلعت السروال القصير عن ساقيه ووجهت رأسي إلى شخصه الجميل. لقد لعقت كسها وفركت لسانها عدة مرات ، وفي بضع ثوان رأيت بقعة سائلة في وجهي ورأيت أنها كانت ترتجف حبس أنفاسها. لم أرغب في الاستمرار ولكني رأيت أنها تريد ذلك مرة أخرى. كان مستلقيًا على الأريكة لمدة دقيقة ولم أشرب الشاي على الفور أحضرت لك أنها لم تتعرض للضغوط ومن هنا بدأ جنسنا ثم جاءت مريم في دیگه أصدقاء آخرون ، عيناي تؤلمني ، سأروي بقية القصة لاحقًا ... طلبت رأيك ، لم ترغب في ذلك ، و لا يهمني على الإطلاق…

التاريخ: نوفمبر شنومكس، شنومكس
سوبر فيلم أجنبي راحة سقط الامتحانات انتخابات رمى بها قطرة في وقت مبكر هناك من هنا بكثير أخيراً معهم سيء جدا لقد عدت كنا نعود أكبر الأكبر نحن قبلنا تقديم الطعام إلهاء انا سألت إباحية الصيف كنت خائفا انا وحيد الشعور بالوحدة إنتاج أحدث مومس عدة مرات عائلة كن حذرا ضحكت أنا أردت يتمنى مطلوب وسيم الجمال الجمال شارع شارع دارهمه قصتك الفتيات فتيات ثانية اصحاب اتجاهين وقت متأخر انا وصلت أيام سازمونمون حمالة صدرها شادشينا أصبحنا أصدقاء شلواش سروالي مزعج أصواتهم الدمى لعبة فهمت فيلم مثير ورشة عمل حاسوب فضولي فضول فضول كينبشة صغير كوتشولومريم صغير الحمار الكبير ماذا تفعل؟ أغادر لوضع لعق فركته نموذج ماري طيب هذا الهراء امامي حفل يغلق أنت قبلت أنا أسأل خائف أنت خائف اريده أردت أن اريد هل تريد كنت آكل أنا آكلك ستعطيهم هم يعرفون رأيناهم كنت أسمع كنا سنأخذ فعل كنت أفعل انت فعلت ميكفتن أنت تفعل نحن نفعل كنت أقول: أقول الرأي يأخذون ميلرز كنت أفرك سيأتي فاقد الوعي أنت لا تريد ذلك لم يكن لدي لم يتركها أنا لم أضع لم تحصل عليها لا يوجد لا تجد على أي حال حيّ تماثل هناك مباشرة بصورة مماثلة هذا المكان هيكلاي مثله هل حقا رائع واییییییییییییییییییی

XNUMX تعليق على "من سمك قير ، تشد شابة"

  1. :
    مرحباً عزيزتي من الجنس ، اسمي Mahin 26 Salem Tehran أنا ضيقة جدًا وأستحق كل هذا العناء. أحصل عليه لأنني قد خدعت مرات عديدة لدرجة أنهم لا يفعلون أي شيء لكسب المال ، وليس لدي وقت للذهاب إلى المكتب أو منحهم المال شخصيًا. أمارس الجنس على الأقل 400 مليون لذلك أنا لست متسولًا لأموالك لدي الكثير من العملاء ، لكني أحب مجموعة متنوعة من الصور المثيرة ، ولكني أيضًا صديق لي ، لكنني أدفع أولاً بعد ذلك بشروط أخبرتك أن تقبل نصف سعر رقم بطاقتك المسبقة الدفع. أقسم أنه إذا سخرت مني أو منحتني وظيفة ، فلا تقل أي شيء باستثناء كلمة وداعًا ، 200

    عيدي واتس اب
    https://wa.me/989338617680
    معرف ، برقية بلدي
    https://t.me/mahin7680

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *