تحميل

امرأة مثالية ورشيقة

0 الرؤى
0%

كنت جنديا الان اسمي رازو وعمري 22 سنة وزوجي فارغ

نظرًا لأن سائق السيارة كان ثقيلًا ، لم يكن في المنزل في بعض الليالي وكنت سأحظى بمهنة مثيرة.

للملك ولد وبنت أحدهما ولد

سني بدأت القصة عندما ذهبت إلى دم ابن حليم ليلا وقضيت الليلة هناك.

غفوت ، حلمت أن حالم مهنته بدلاً مني

كانوا جميعًا ينامون في العش ، كان الصيف وكان الجو حارًا جدًا ، وكانوا ينامون أمام المكيف ، باختصار ، رأسك

نمت بسبب آلام الكسكس

رأيت أن هناك شيئًا بين ساقي وهو يأكل الصوف ، نظرت تحت عيني للحظة ورأيت أن حليم يمارس الجنس معي.

لقد نمت بنفسي وبعد لحظات قليلة رأيت إيران تمارس الجنس

کیرم داره داغ میشه دوباره زیر چشمی نگاه کردم دیدم بله داره میخورش منم که دیگه طاقت نیاوردمو داشتم از شهوت زیاد میمردم یه دفعه بلند شدم دیدم خالم زل زده بهم و چشمش رو ازم برنمیداره بهش گفتم که نگران نباشه به شوهرش نمیگم ولی به شرط اینکه بزاره باهاش حال کنم اول قبول نکرد منم بهش گفتم که به همه میگم که چکار کردی دیدم گفت که باشه ولی یه کم منم گفتم باشه حالا بیا بخور تا یکم راست بشه اونم با ولع خاصی شروع کرد به خوردن یه 5 دیقه ای خورد که احساس کردم داره آبم میاد بهش گفتم بسه بیا میخوام از کون بکنمت که دیدم راضی نمیشه با هزار زور و بدبختی راضیش کردم بهش گفتم وایسا تا برم یه کم کرم بیارم که گفت تموم کردیم ولی روغن زیتون داریم رفتمو از توی آشپزخونه آوردمش تا برگشتم دیدم که کامل لخت شده بهم اشاره میکنه که بیا توی اتاق منم رفتم دیدم روی تخت دراز کشیده و لنگش رو باز کرده منم همونطوری پریدم روش و ازش یه لب جانانه گرفتم راستی یادم رفت خالم اسمش عاطفه(اسامی مستعار) 85 وزن و سایز سینه هاش 90 و اندام خیلی سکسی داره خلاصه پریدم روشو حالا نخور کی بخور بعد از لب رفتم سراغ سینه هاش با یه دست سینه هاش و با یه دست کسش رو میمالیدم که یه دفعه دیدم لرزید و دستم رو خیس کرد فهمیدم که ارضا شده رفتم پایینو شروع کردم به خوردن آب کسش وای که چه مزه ای داشت انقدر خوردم که خالم گفت بسه دیگه بکن توش منم که میخواستم از کون بکنمش آخه کون ردیفی داره حال میده واسه کردن برشگردوندمو یه کم روغن زیتون زدم بهش و یه کم با سوراخ کونش بازی کردم که گفت دارم میمیرم بکن توش منم کیرمو روغن زدمو یواش گذاشتمش در سوراخ کونش و یه فشار دادمو سر کیرمو کرده توش که دادش رفت هوا گفتم یواش الان بچه ها بیدار میشن گفت چکار کنم درد داره گفتم باشه یواشتر میکنم بعد کیرمو درآوردمو انگشت مو کردم توش یه مقدار باهاش بازی کردمو بعد دوانگشتیو سه انگشتی کردم توش که دیگه عادت کرده بود بعد دوباره کیرم رو کردم توی سوراخ کونش وای که چه سوراخ تنگی داشت کیرمو به محض اینکه کردم توش دیدم داره میسوزه از شدت گرما انقدر داغ بود که حد و حساب نداره یواش یواش کیرمو تا آخر کردم تو که دیدم دادش رفت هوا منم یه کم باهاش بازی کردمو شروع کردم به عقب و جلو کردن که دیدم فریاداش تبدیل به آه و اوه شد که بهعد از چند لحظه میگفت تندتر بکن تا ته بکن توش جرم بده پارم کن و از این حرفا که منم با شنیدن این حرفا به شدت شهوتم زد بالاو شرو کردم به تندتر تلمبه زدن که دیدم داره آبم میاد گفتم حیفه که زود بیاد درش آوردمو دوباره شرو کردم به لب گرفتن یه چند دیقه ای با لب گرفتن وقت رو طلف کردم و به کمی هم با سینه هاش بازی کردم و رفتم سراغ کسشو خوردم بعد کیرم و هدایت کردم به سمت کسش و گذاشتمش در سوراخش و با یه فشار کردمش تو که ایندفعه داد نزد فقط یه آه شهوتی کشید و منم تلمبه میزدمو اونم هی آه و اوه میکرد و میگفت رضا تندتر بکن دارم میمیرم زود باش منم تندتر تلمبه میزدم که بهد از چند دیقه دیدم داره آبم میاد بهش گفتم که داره میاد عاطفه جون چکارش کنم گفت بریز تو منم خیالم راحت بود چون بعد از آخرین بچش لولش رو بسته بود منم با فشار هرچه تمام تر همه آبم رو خالی کردم توش و گفت آه رضا سوختم خبلی داغ بود بعد افتادم روش و یه 5 دیقه ای روش خوابیدم بعد بلند شدیم و لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم خوابیدیم بعد از اون روز تا حالا چند بار دیگه با هم سکس داشتیم اگه خوشتون اومد بگین تا داستان سکسای دیگمون رو براتون بزارم ممنون از توجهتون به این داستان امیدوارم خوشتون ا.مده باشه خلاصه ببخشیدآخه اولین بارم بود داستان سکسی مینوشتم در ضمن خواهش میکنم که فحش ندین خلاصه بیتجربگیه دیگه چکارش میشه کرد.فعلا خداحافظ

التاريخ: يوليو شنومكس، شنومكس
الجهات الفاعلة: نيكيتا فون جيمس

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *