ما الخطأ في فيلمين مثيرين يقرآن بعضهما البعض؟
بغض النظر عن علاقات الدم التي تربطهم ببعضهم البعض أو ما يجب فعله وما لا يجب فعله. لهذا السبب ممارسة الجنس مع أختي التي كانت جميلة جدًا
وشاه كيس متزوج حديثًا ووجدت رأيه بالطبع هو
لقد كان الشخص الوحيد من عائلتي الذي لم يقطع علاقته بي ويتنقل معًا ذهابًا وإيابًا
لقد مرت عدة أشهر منذ أن مارست الجنس مع سيبيده وأنت
لعدة أشهر ، كنا نمارس الجنس القاسي للغاية و Poston Hottie معًا ، وهو بالطبع كان في الغالب في رأي سعيد ، الذي استمتع بالجنس المثير.
وقد تسبب هذا في الجسد و
كان لسلوكه تأثير كبير ، فقد وجد جثة امرأة اعتقدت والدتها أنه تربطه بسعيد علاقة قوية ، وهذا هو سبب القصة الجنسية.
فكرت في زواجهم ، بالطبع ، كنت أؤيد الجنس الإيراني ، دعنا ننتقل
أريد أن أخبر كيف حدثت علاقتي الجنسية مع أختي مهري بعد XNUMX أشهر تقريبًا من ممارسة الجنس مع سيبيده. مهري تبلغ الآن XNUMX عامًا وتزوجت من زميلتها في الكلية العام الماضي. كانت فتاة جميلة جدًا ومثيرة لذلك عندما كنا عازبين كنت أقول دائمًا لنفسي ، أنا أشعر بالشفقة على أختي. لكنني لا أتذكر عندما كنا معًا في المنزل وسارت أمامي أو عندما خرجت من الحمام فقط ، أو عندما خرجت من الحمام فقط ، أو عندما كانت خارج الحمام. تغيرت مع فجر عقلي وكنت أقول إنه من المؤسف أنني فقدتها. حتى يوم ما رأيت دفتر ملاحظاته في دمائهم وأخذته وأخذته معي. ماذا فعل ومن كان صديقه واحتوت على ذكريات مثيرة للاهتمام لبضع صفحات كانت ممتعة للغاية بالنسبة لي. بدا لي أنه كان لديه نفس الأفكار الحزينة تجاهي مثل عمي وأنه لم يكن لديه مزاج جيد وأخته. جسد مثل رخام أخي وهذه الكلمات. بعد قراءة هذه الصفحة الخاصة بك ، شعرت بالرهبة من نفسي. وكنت أبحث عن طريقة لفعل شيء ما. بعد XNUMX-XNUMX أيام من أخذ اليوميات ، اتصل بي بأن لدي بطاقة ، وأخبرته أن يأتي معي. كان ذلك في وقت الظهيرة عندما جاء. ذهبت إلى الخزانة ولمستها. بعد أن انتهيت من الكتابة ، لم أستطع قراءة بعض صفحاتها. كان محرجًا وغاضبًا في نفس الوقت ، فقال: "هذا كان خاصًا". ما زال يعتقد أنني أشتكي ، قال: أخي ، سأشرح لك. قلت: لا داعي ، لا مانع من أنني اشتريت حقيبة بالمناسبة ، أختي معجب بي. لم يكن يعرف ماذا يقول ، ما الذي كان يقصده يا أخي؟ قلت ، هل هذا يجعلك تشعر بالرضا الآن لأنك تنام معه ، أم أنك ما زلت تريد ممارسة الجنس معي؟ قال ، يا أخي ، ما الذي تتحدث عنه ، هذا من الماضي. ما هو الخطأ معي؟ كنت تمشي معه ، وكان على قدميه من الإجهاد ، وكنت أسير معه ، أفرك حلمتيه ، وأهمس في أذنه ، كان زيد يستمع إلي وعيناه مغلقتان وفمه مفتوح ، يتنفس بصوت حشرة ، وعندما رأيت أن كل شيء جاهز ، بدأت في تقبيل شفتيه وفرك مؤخرته ، وضغطت على قضيبي ، فركت قضيبي ، وضغطت على قضيبي. بعد تقبيل وجهها نظرت إلى وجهها وأخذت الوشاح الذي سقط على كتفها بسبب فرك رقبتها ورميته على طاولتي ووضعت يدي على شعرها وداعبتها وقلت مهري عزيزتي كيف حالك داود مثل إلهام. وعندما كان يتألم ، أمسك برأس كير بشكل مؤذ وقال ، "أيها الوحش البري ، اهرب بعيدًا. خلعت سروالي عن قدمي وقلت ،" لم ترَ البرية بعد. "عندما جاء إلي ، لم يطلب مني خلع سروالي. قال ،" حسنًا ، هذا عملي الخاص. "ثم خلع ملابسي وجلس. أخبرك كم هي قذرة مؤخرة إلهام وجملها ، بالطبع ستقتلها بهذا. ثم سحبت قميصي لأسفل وسقط الكريم. فركته على وجهها وقالت ، "واو ، ما هذا؟" أريد أن أعطي بخوف ورجفة ، قلت الآن أنني عارية؟ قال ، لقد ارتديت ملابسي مرة أخرى وخرجت من الغرفة وأخبرت السكرتيرة وبقية الموظفين بالعودة إلى المنزل اليوم. كانت الساعة الواحدة والجميع رحبوا بي. بعد XNUMX دقائق ، أغلقت الغرفة وذهبت إلى وقت مهري. رأيت مهري مستلقية على الأريكة الجلدية في غرفتي وتنتظرني عارياً. لي وتظهر لي نفسك. وماذا فعلت أختي؟ لم أكن راضية عن الطريقة التي كنت أذهب بها مع كير. وضعها قامبول أمامي وبيديها اللطيفة ، كانت في حلقة وسقطت موجة على جسم الهلام. لقد وضع الأرض في فمه وكان يأكله وهو ما لم أكن أتناوله ، وكان لا أتعامل مع ما لم أكن فيه ، وهو لا أتعرف على ما لم أكن فيه. يده وكان يقول: قلت نعم يا حبيبي ، يمكنك أن تأكله ، فقط ألقه ولعقه ، قال يا حبيبي ، لقد وضع بيضتي في فمه وكان يأكلها ، وكنت في الهواء ولم أعرف يدي. چنگ انداخته بودم به موهاش و سرشو گرفته بودم تو دستم و تو دهان مهری تلمبه میزدم کیرمو.صدام که بلند شد فهمید آبم تو راهه لبشو غنچه کرد جلو کیرم و با زبونش میزد سر کیرم و با دستشم کیرمو میمالوند و جیغ میزد آب آب بده که من دیگه نفهمیدم و پاشیدم تو دهنو صورتش وایییییییییییی که چه حالی میداد مثل یه کوه آتش فشان داشتم به خودم میلریزدم و آبمو خالی میکردم تو دهنش زبونشو آورد بیرون و آب کیرمو که تو دهانش جمع شده بود نشونم داد و خواست بگه جون که آبم پرید تو گلوش و سرفش گرفت و باخنده قورتش داد و گفت جون عزیزمی چه آبی بود شورررررر داغم بود وایییییییی حال داد پاشو نوبت توئه که کسمو بخوری منم آبم بیاد فعلا,گفتم چشم فدات شم بیا بشین رو دهنم کستو بخورم .و همون جور که نشسته بودم رو کاناپه اومد و سرپا رو کاناپه ایستاد و یه پاشو این ورم و یه پاشو انورم گذاشت و دستشو رو پشتی کاناپه دو طرف سرم گذاشت و کوس هولوشو بهم نشون میداد و میپیچید به خودش و میگفت چطوره جیگرتو بخورم.خوب کوسی دارم.من که اون پستونای به بزرگی و گردی نارگیل مهری و میدیدم بالا سرم و داشتم میملوندم اونارو نتونستم جوابی پیدا کنم که بگم با نیشخند گفت باشه داداشی میدم آنهاراهم بخوری و بمالونی اصلا برام بذار لاش و روش ارضا بشی ولی اول کسم بخور برام چه جوره خوشت میاد؟ کوسش که مثل یه تیکه کتلت پف داشت و بهمون رنگ بود معلوم بود زیاد داده یا داوود حسابی گایدتش ولی مشخص بود که کوس توپ و باحالیه چوچولش هنوز مثل الهام خودم بیرون نزده بود و مثل یه دختر فقط یه چاک لای پاش بود ولی خوب چه چاکی که من جلوی خودمو نمیتونستم نگاه دارم و همینجور زبونمو میمالیدم به کوسش و براش لیس میزدم و حتا زبونمو میکردم تو کوسش طوری که با دماغ میرفتم تو کوسش و چوچولشو میمالوندم اونم که حسابی داشت از حال میرفت توری شد که نتونست رو پاهاش وایسه و ولو شد منم برا اینکه حسابی برای مهریمون سنگ تموم بذارم اونو کشیدم رو کاناپه و خودم نشستم زمین لنگشو دادم دستش که بگیره بالا و براش بازم خوردم کسشو واییییییییییی که چه کیفی میکرد خواهرم موهامو چنگ میزد و با جیغ میگفت بخور الان میاد بخور اومد جووووون بخور کسمو آره آره جیغ میزد و لرزه زیادی رو بدنش داشت و همین جور کسشو تو دهنم فشار میداد نگاش کردمو با کیرم مالوندم روش که جیغ زد وای مهران چه داغه سوختم و دستمو گرفت منو کشید رو خودش و کوسش که اینقدر خیس بود که در همون حاله روش دراز کشیدن کیرم سور خورد و رفت تو کوسش که همون لحظه ارضا شد و چنگ انداخت کمرم و جیغ زد ایییییییییی مهران اومد عزیزم اومد جووووون واایییییییییییی توم حسابی خیس شد آخ جون.کیرمو کشیدم بیرون چون تو کوسش واقعا داشت میسوختبعد سریع بغلش کردم که آروم بشه مثل کوره داغ بود داغ که نه داشت میسوخت.میبوسیدمش و قربونش میرفتم.گفت مهران خیلی حال داد حالا بکن منو یالا.زدم رو لوپای کونش گفتم چشم شما بده من میکنم.لبخند شیطونکی زد و گفت: کون میخوای بلا؟ گفتم اگه بشه برای پیش غذا که از خنده ریسه رفت.و رو کاناپه بر گشت و برام قمبول کرد گفت بیا کونمو بکن عزیزم.که یدونه زدم رو کونش و گفتم از رو کاناپه پاشه و رو دسته کاناپه با شکمش دراز بکشه که وقتی این کارو کرد کونش رو دسته کاناپه آماده گاییدن شد و چون با شکم رو کاناپه بود پاهاشم زمین نبود و رو هوا آویزون بود یعنی اصلا کاری برای انجام دادن نداشت جز دادن!!رفتم وسط پاهاش و ا ونارو باز کردم و کونشو برانداز میکردم کیرمو هول دادم تو کوسش که حسابی خیس شد و کشیدم بیرون و با آب کوسش سوراخ کونشو نرم میکردم و توف مینداختم تو کونش و باز میکردم تو کوسش و کیر خیسمو میکشیدم بیرون و میمالوندم رو سوراخ کونش که مهری میگفت جون تو هم چه کارای بلدیا شیطون این از مدل گایدنت اینم از نرم کردن سوراخم بیخود نیست الهام روز به روز خوشگل تر میشه.گفتم دیگه دیگه ما اینیم.گفت خوب توام زود باش دیگه کونم به خارش افتاد بکن گفتم چی؟گفت بکن هی میگفتم چی اونم میگفت بکن کونمو بکن که یواش یواش سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ و هل میدادم تو که صداش تغییر کرد آاایییییی بکن اوووومممممممم وای جر خوردم آااییییییی توف بزن مهران آایییی کشیدم بیرون و بازم براش توف زدم و تکرار کردم چند بار این کرو تکرار کردم که دیگه داشت جا وضع میکرد و مهری هم دیگه داشت با حال ناله میکردم که شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم نه داره لذت میبره اونم چه لذتی جیغهای از رو شهوتش اتاقو برداشته بود و منم چه تلمبهای میزدم .میزدم رو باسنش میگفتم خوبه ؟ در چه حالی? كان يقول ، "افعلها ، أنت تركض ، أو تصب بعض الماء ، أو تفرغ الماء في كرتك ، لأنه كان يغضبني ، ورشته بالماء ، وأدرك أنني راض لأنه كان يصرخ. أوه ، صب ، صب ، صب ، يا عزيزي. بللته ، وصرخ. أوه ، كم كانت ساقيّ تسخن ، ولم أستطع الوقوف بسرعة على قدمي. أوش تمسك بيدي وعانقتني يا أخي ، اهدأ كيف حالك؟ لم أستطع التحدث ، كنت أتنفس فقط. ببطء ، عندما هدأت ، رأيت أنه كان ينظف قضيبي بمنشفة مبللة وقد قبلني. واو ، يا لها من قبلة ، أشعر بالرضا الآن. قلت ، "من أنت؟" قال نعم ، أريد أن أرى ما لديك.