تحميل

تقدم مياف رواية مجنونة عن شخص ما

0 الرؤى
0%

والدتك نائمة كم دقيقة نتحدث عن فيلم مثير ؟؟؟؟؟؟ قلت ، بيض مقيد

عن ما؟؟؟؟ قال ، "أعتذر عن الطريقة التي كنت أتيت بها مع والدتك الجنسية في غرفة هاني الليلة الماضية."

أخبرني شاه كيس أنك مستاء من هذا الأمر ، لكنك آسف

ألم تخبرني ؟؟؟ لم أقل شيئًا ، كنت أتعرق ، قال ، حسنًا ، لقد ارتكبنا خطأ ، لكنني اعتقدت أنك كذلك

عليك أن تفهم هذا النحس في العلاقات الزوجية ، لكني أعدك

أنه لن يأتي إلى بوستون مرة أخرى بعد هذه الحادثة ، وباختصار ، ودّع فرشاد وغادرت ، وذهبت إلى غرفة والدتي ورأيت أنها لا تزال نائمة.

ذهبت إلى سرير كوس ونمت بجانبه ، وكان هناك رِكاب رقيق تقريبًا

كانت نائمة في زوج من السراويل القصيرة بحيث كان ظهرها علي ، وتم تقويمها ، وفركت بوسها بلطف ، كانت تنفجر.

خلعت ملابسي ، لأكون صريحًا ، لقد جعلني جنس الليلة الماضية أشعر وكأنني جنس إيران

و فکرم رو یه جورایی سبک کرده بود.لخت شدم و دوباره خوابیدم کنارش خیلی آروم رکابیشو از پشت زدم بالا باز چشمم به جای کبودی خورد یه خورده شلوارکشو که اومدم بدم پایین بیدار شد یهو برگشت تا دید منم گفت بلایی که دیشب سرم اوردی بس نبود بازم میخوای با زور کتک باهام سکس کنی؟؟؟؟؟؟؟ گفتم نه بخداااااااا الان چشمم به کبودیه خورد خیلی ناراحت شدم دست خودم نبود اونموقع؟؟؟؟؟؟؟؟ پرید وسط حرفم و گفت الان که دست خودته برو بیرون با این که کیررررررررم داشت میترکید لباسامو ورداشتمو رفتم بیرون.بعد از صبحونه مامانم رفت تواتاق 1 دقیقه بعد بلند شدم برم که ازش بازم معذرت بخوام دیدم جلو آینه ایساده و داره سعی میکنه روجای کبودیو چرب کنه ولی دستش خوب نمیرسید گفتم اگه بذاری من بیام چرب کنم؟؟؟؟ چیزی نگفت رفتم و پشتشو کرم زدم ازش پرسیدم دیشب به فرشاد چی گفتی راجع به کبودیه؟؟ گفتش بهش گفتم خورده به تیزی در کابینت کرم رو که زدم رفت و کرستش رو برداشت که تنش کنه رفتم و کمکش کردم و تی شرتشو پوشید بهش گفتم میشه بغلت کنم؟؟؟؟ گفت تو که هرکاری بخوای میکنی اون از دیشبت امروز صبح هم که لخت شده بودی میخواستی بکنیم؟؟؟؟ حتما اگه بگم نه کتک میزنی؟؟؟؟ گفتم فقط میخواستم ازت معذرت بخوام گفتم که دست خودم نبود مگه نمی بینی چند وقته عین دیوونه ها شدم بسکه تواین مدت بهم بی توجهی کردی اینجوری گوه شدم.دیدم اشک تو چشماش جمع شده بغلش کردم تا اونجاییکه میشد فشاررررررش میدادم کیررررررررم داشت راست میشد دیگه نمیتونستم تحمل کنم دو سه تا ماچچچچچچچچچ آبدار ازش کردم شروع کردم گردنشو بووووووووووس کردن کیرررررررررم هی میخورد بهش و اون چیزی نمیگفت گفت بسه دیگه میترسم دوباره از دستت در بره باز وحشی بشیهاااااااااا؟؟؟ قضیه صبح و فرشاد رو به مامانم گفتم ساعت طرفای 11 بود که گفت میخواد بره شهروند خرید گفتم باهاش میام بنظرم میومد که هنوز شاکی باشه با اون قضیه دیشب حقم داشت.خلاصه یه مانتو کرم تخمی داره اونو پوشید و یه روسری تخمیتر از مانتوش هم سرش کرد منم تو اتاقم شال و کلاه کردم بهش گفتم مامان میشه امروز یه لباس دیگه بپوشی؟؟؟ گفت لباس دیگه ای ندارم همش کثیفه بهش گفتم اون مانتو مشکیه رو بپوش با اون روسری آبیه.این مانتو مشکیه خیلی تنگه و هربار که میپوشتش تموم بدنش میزنه بیرون انگار که لخت باشه.گفت اون مال مهمونیه گفتم بپوش دیگه بزار روحیت عوض شه.خلاصه با اصرار من قبول کرد اومد که بپوشش گفتم یه خورده ام آرایش کن اینجوری بری تو خیابون همه فکر میکنن پسرت مرده؟؟ خلاصه یه آرایش ملایم کرد اما خیلی خوشم نیومد رفتم جلو آینه و بهش گفتم خیلی تغییر نکردی آخه صورتت خیلی خستس یه نگاه غضبناک بهم کرد و شروع کرد به آرایش دیدم خیلی عصبانیه اومدم بیرون و تو پله ها منتظرش شدم بالاخره اومد ووااااایییییییی عجب کوووووووووسی شده بود.اگه تواتاق بودیم درجا میکردمش خیلی آرایشش سنگین بود خلاصه پریدیم تو ماشین من و رفتیم تو فروشگاه یه کله حواسم به مامانم بود و از شق درد داشتم میمردم بعضی وقتا هم خودمو میمالیدم بهش اما اون مدام میرفت کنار یجا دولا شد که گوشت برداره رفتم چسبیدم در کوووووونش که یهو برگشت با عصبانیت گفت جلو مردم اینجوری میکنی فکر میکنن جنده ام بفهم اینوووووووو؟؟؟؟ خلاصه تو راه برگشت بودیم که مجدد من خایه مالی کردم و تموم حواسم فقط به بدن مامانم بود.خلاصه اومدیم و خریدارو گذاشتیم تو آشپزخونه مامانم وقتی دولا شد که کیسه ها رو بزار زمین چشمم خورد به سینه هاش که تو اون مانتو تنگ رو به پاین افتاده بودن دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم مامانم رفت تو اتاقش تا لباس عوض کنه دنبالش رفتم همینکه روسریشو برداشت بهش گفتم بزار کمکت کنم تابلو بود که هدفم چیه بهم گفت اگه بزارم کمکم کنی دست از سرم بر میداری میزاری بعد از اون زندگیه گوهیم با بابات حالا که فرشاد رو پیدا کردم باهاش زندگی کنم؟؟؟؟ اگه فرشاد از کارات شاکی بشه ول میکنه میره هاااااااا.پریدم وسط حرفش گفتم من دیگه اون آدم قبلی نیستم و هم تو و هم فرشاد رو دوست دارم من فقط به فرشاد حسودیم میشه که اونو بیشتر از من دوست داری.گفت اصلا اینجوری نیست برای اینکه اگه اینجوری بود قضیه دیشبو بهش میگفتم گفتم حالا کمکت کنم؟؟؟؟؟؟؟ چیزی نگفت رفتم جلو گفتم بزار یه بووووووووست کنم از دلت در بیارم یه بوووووووس از لپش کردم و بغلش کردم تا اونجاییکه میشد فشاررررررررش دادم شروع کردم به گرنشو لیس زدن همینجوریکه گردنشو لیس میزدم سینه هاشو هم میمالیدم.کم کم اومدم طرف لباش و ازش اساسی لب میگرفتم هیچوقت فکر نمیکردم که لبای مامانم اینقدر خوردنی باشه دیگه داشتم لباش رو درسته میکندم بعد لباسامو سریع دراوردم کیرررررررم داشت خودش رو میکشت مامانم همینجوری ایساده بود و داشت منو نگاه میکرد چشمش که به کیرررررررم خورد گفت همش بخاطره اینه لامصبههههههههه؟؟؟ گفتم دیشب که معرف حضور شده گفت دیشب اگه میتونستم میکندمش که تا آخر عمرت حصرتش به دلت بمونه.گفتم الان نکنیشاااااااا؟؟؟؟ گفت بعید نیست رفتم طرفش و گفتم بعید نیست هانننننننن؟؟؟؟؟؟؟ میخواستم زودتر لختش کنم اما دیدم حیفه از رو مانتو نمالمش آخه اون مانتو خیلی سکسیش کرده بود بردمش روتخت بهش گفتم دولاشه روتخت واااییییییییی سکسی ترین لحظه عمرمو داشتم میگذروندم.رفتم از پشت شروع کردم سینه هاشو مالیدن اساسی میمالیدم و گردنشو هم گاهی یه لیسی میزدم مامانم هم کم کم داشت صدای نفسهاش بیشتر میشد همینجوری دستمو انداختم و دکمه های شلوارشو بازکردم شلوارشو آروم دراوردم ولی هنوز مانتوشو درنیاورده بودم.از روی شرتش یخورده سوراخ کووووووون و کووووووووسش رو خوردم اوووووووووف.تو همون حالت دولا شرتشو دراوردم اومدم کیرررررررم رو بکنم تو سوراخ کوووووسش که یادم افتاد برام ساک بزنه آروم در گوشش گفتم برگرده و برگشت کیرررررررررمو بردم جلو گفت چیکارش کنم؟؟؟؟؟ گفتم بخورشششششش.اول قبول نکرد اما بالاخره کیررررررم رفت تو دهنه هانیه جوووووووووووووون.برای منکه یکی کیررررررررمو میخورد خیلی عالیییییییییی بود خیلی خوشم اومده بود.پشت سرشو گرفتم و محکم کیرررررمو هول دادم تو دهنش یهو اوق زد و گفت اگه بخوای اینجوری کنی معاملمون نمیشهاااااااا؟؟؟؟؟ گفتم ببخشید فقط تو ادامه بده و اون ساک میزد چند بار که حس کردم داره آبم میاد کیررررررمو از دهنش دراوردم و بعد دوباره میکردم توش بعد کیرررررررمو اوردم بیرون خوابوندمش روتخت و پاهاش رو باز کردم شروع کردم به لیس زدن کووووووووووسش جاااااااااااااااااان.مامانم با اینکه سعی میکرد خودشو بی تفاوت نشون بده اما تابلو بود که داشت اساسی حال میکرد بلندشدم و خوابیدم روش اومدم کیررررررررررمو بکنم توکوووووووووووسش بهش گفتم بازم دولاشه و اونم سگی دولا شد کیرررررمو کردم توکووووووووسش و آروم عقب و جلو کردم دولا شدم روش و سینه هاش رو میمالیدم خیلی عالیییییییییی بود.سعی میکردم آروم تلمبه بزنم تا کیررررررررم بیشتر طاقت بیاره مامانم سعی میکرد آه ه ه ه و نالهههههه نکنه ولی خیلی آروم میکرد بعد از اینکه حسابی سینه هاشو از روی مانتوش مالیدم و آبم داشت میومد کیرررررررم رو اوردم بیرون و بهش گفتم مانتوتو دربیار خودم نشستم لبه ی تخت و اونم شروع کرد مانتوشو دراوردن مانتوشو که دراورد به کرستش اشاره کرد و گفت اینم دربیارم یا نه؟؟؟؟؟؟ گفتم آرهههههههه دیگه اونم بکنننننننن زودتر میخوام سینه هات رو بخورمششششششششششششش کرستش رو دراورد خوابوندمش روتخت و سینه هاش رو تا اونجایی که میشد میخوردم نمیتونم بگم چقدر ولی اساسی سینه هاش رو خوردم و کیررررررمو دوباره کردم توکوووووووووووسش و همینجوریکه میکردم ازش لب میگرفتم تابلو بود که خودشم داره حال میکنه همینکه بخودم اومدم فهمیدم که آبم داره میاد اما دیگه دیر شده بود و همشو خالی کردم تو کوووووووووووسش.مامانم چیزی نگفت بعدش که آبم خالی شد همینطوریکه روش خوابیده بودم بهش گفتم نمیخواستم اینکار رو کنم و تازه کارم.گفت ایرادی نداره این تاوان عشق به فرشاد اصلا فکر نمیکردم که یه زنه 45 ساله اینقدر بتونه خوب آدم رو ارضا کنه یه چند دقیقه ای همونجوری روهم خوابیدم و بعد گفت بزار برم این گند کاریت رو درست کنم ساعت طرفای 2 بود.بلند شد و از کشوی خودش 2 تا قرص ضدحاملگی خورد و من اونجا برای اولین بار قرص های ضدحاملگی رو که تو درس تنظیم خانواده صحبتش شده بود رو دیدم اومد و از کشوش لباس برداره که بره حموم همین که دولا شد و سوراخ کونش رو دیدم یادم اومد که از کوووووووون نکردمش؟؟؟؟ بلندشدم رفتم طرفش همینطوریکه خم شده بود کمرشو گرفتم و اومدم کیرررررررمو که با دیدین سوراخ کوووووونش راست شده بود بکنم توششششششششش که بهم گفت امیرعلی خواهش میکنم اون نهههههههههه.دیگه دلم نیومد ادامه بدم بهش گفتم بجاش برام ساک میزنی آخه دوباره شق شده؟؟؟؟؟؟؟.اومد شروع کنه به ساک زدن و منم کلی حال کردم و تموم آبمو تو دهنش خالی کردم.دیگه تا امروز همیشه یواشکی باهم سکس داریم.پایان؛اين زود ادامشو براتون كذاشتم كه علاف نشيد دوستان شاد باشيد

تاريخ: أكتوبر 24، 2019
سوبر فيلم أجنبي دير ميك أب آرههههههه مطبخ بالمناسبة ادامشو خاطئ سقط أمير علي رميت جئنا هناك أين من ثم اوهووووووووووووووووووووووووووو اعتراض إسحاق من هنا بكثير هذا العمل هذه هي أنا فتحت نعم أخيراً آسف بهاطره خوداااااااا يؤكل خوورمششششششششششش لك المتجه إزالة عد Beshihaaaaaaaaaaaaaaa افعلها فهمتك قلت له أن يبقى بوداجا كان طويل القامة عاد كان بإيجاز كانت محاولة حزين بوداز بوووووو بوووووووو بوووووووووووو الخارج انا سألت قفزنا أكثر عن مجال شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششاق واستخدامه Tokuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuu انها جدا جدا جااااااااااااااااانمامانم نوعا ما جووووووووووووونبرای أنا عالق لما؟ نحن غيورون عائلة مع السلامة مشتر غطت فى النوم لقد نمت. نائم يتناول الطعام شارع دارگفت لدينا النهاية ؛ هذا كان ملخص ربح عرضت عليه لاخراج داربيار أخرج لم يخرج مرحاض اتبعه ثانية اصحاب شيئان. أو أنها اثنان مجنون ركائزه وشاحه زواج هي الحياة لقد رأيت جاء شلورشو السراويل القصيرة درج السراويل شاهخليسة مواطن صباح منع الحمل ممتاز غاضب هو غاضب غاضب متجر ضغط ضغط فهمت أغادر خزائن قال العمل كدمات کبدیو کرددیگه رائع رائع ووهوووووون رائع ههههههههههههه ووهووووون ووهوووووووووو ههههههههههههه أنا معك أحبك كيرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر أحبك أحبك أحبك كيرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررور أحبك أحبك أحبك عزيزي غادرنا رقبة لمسابهاهاهاهاها ملابس Machchchchchchchchch فركت فرك والدتك أمي عباءة معطفه مانتوشو تعاملاتنا انتظره ضيف ترتديه أنا خائف ميتريكيد ميتريكاريوم أستطع يريد أردت أن كنت تريد اريد هل تريد هى تأكل كنت آكل أعطيت خذ كنت أسير نحن ذاهبون المزاري كنت أفعل كنت أفعل ذلك ديكيم م أنا سأفعلها كنت مارة كنت آخذ كنت أقول: كنت أفرك أفركها كنت أموت أنا قادم انا منزعج يئن عمليه التنفس لم أفعل لا تفعل ذلك لا اريدها لا استطيع لا استطيع لم أكن أريد ل لم تصل لا تستطيع لم أفعل هو لم يقل لا لا لا نیادخلاسه هاااااااپریدم هاننننننن كل شىء بصورة مماثلة بصورة مماثلة مثل هذا تماما مثل في أقرب وقت مطلقا رائع انا استلمت ووابااااییییییی يؤكل بتستر

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني.