تحميل

تحب اللعب في الحمام واللعب بثقوبها

0 الرؤى
0%

شاب آخر يبلغ من العمر XNUMX عامًا هو فيلم مثير وأنا دائمًا في أرضية تلك الفتاة

لقد كبرت وداعبتها دائمًا في عالم السكر. لقد كان مثيرًا جدًا أن هذه الفتاة الكبيرة (جاليه

عين الملك شخصا ونادرا ما رأيناه مرة أخرى

ودائماً ما أندمت على عدم فعل أي شيء وهذه الحكايات سأخبركم عن سمات هذه الفتاة

الذي كان طوله حوالي XNUMX سم بجسم كامل

الصدور الكبيرة التي مسحتها سرا عندما رأيتها في ثديها الضيق وخصائصها

سلوكه هو القول بأنه كان شادور محجبا جدا

بعد XNUMX أشهر من زواجهما ، تعرّض خطيب هذه الفتاة لحادث ومات ، وما يصل إلى قصتين جنسيتين بعد شهر.

هذه القصة ، لقد مارست الجنس بلا مبالاة في هذه الحالة الإيرانية

و مي گفتم ديگه هيچ کاري نميشه کرد تا اينکه يه روز که از خونمون بيرون اومدم و منتظر تاکسي بودم که ديدم اون هم اومد کنارم و منتظر تاکسي موند تا يه تاکسي اومد کنارمون ايستاد و از شانس من دوتا مرد جلو نشسته بودن و يه پيرزن چاق که نصف صندلي پشت رو اشغال کرده بود رو صندلي پشت نشسته بود و من و ژاله ( از اين به بعد با اسم غير واقعي ژاله ) رو صندلي پشت نشستيم و نشستنمان طوري بود که از مچ پاها تا بازوهامون جفت هم بودن و من تو يه عالم ديگه بودم و اين تاکسي هم تو اون ترافيک هي ترمز مي زد و حس ما رو جالبتر مي کرد تو ماشين همينطور مشغول صحبت بوديم و من هي خودم رو بيشتر به اون جفت مي کردم به طوري که ديگه کيرم شق شق شده بود و ديگه داشت شورت وشلوارم رو پاره مي کرد و اون هم هي زير چشمي يه نگاه به شلوار باد کرده ما مي کرد و يه لبخند مشتي ميزد و ما هم افه معرفت اومديم کرايه رو حساب کنيم که ديدم دست من رو گرفت و گذاشت رو پاش و گفت نه اينکار رو نکن و من هم چون نمي خواستم دستم از روي پاش تکون بخوره ديگه بي خيال حساب کردن کرايه شديم تا اينکه رسيديم به مقصدمون ، بعد از پياده شدن از ماشين موقع خداحافظي به من گفت از ديدنت خيلي خوشحال شدم و به ما سر بزن !ما با اين شق دردمون بعد از رسيدن به کارامون اومديم خونه و يه جق مشتي زديم و هميشه تو کفش بوديم تا اينکه يه روز اينها يه سيستم مي خرن و ما رو هم مي برن براشون بازي و چند تا نرم افزار درست کنيم و ما هم رفتيم و کارشون رو راه انداختيم و موقع برگشت به خونه ژاله گفت بايد بياي کار با کامپيوتر رو به من ياد بدي و من هم گفتم هر وقت خواستي زنگ بزن ميام ۳ روز بعد ديدم زنگ زد و گفت من تنهام ، مياي يادم بدي و من هم گفتم چشم و برقي لباس پوشيدم و ( قبلش از تو وسايل داداشم يه کاندوم گرفتم و به کيرم پماد ليدوکائين هم زدم تا اگه به ما پا داد زود پنچر نشيم ) زود رفتم در خونشون اون هم در رو باز کرد و من رفتم تو !تنش هم يه دامن بلند و يه پيراهن معمولي و با روسري بود بعد از رفتن به سراغ کامپيوتر گفت من امروز يک کارت اينترنت گرفتم و چون بلد نيستم از تو خواهش کردم بياي و رفت کارت آورد من هم مشغول ساختن يه Connecttion شدم و ژاله رفت شربت بياره و من تو همين اوضاع تو اين فکر بودم که برنامه رو چجوري رديف کنم که چيزي نصيبمون بشه که ژاله اومد و يه صندلي آورد و نشست کنارم و گفت تمومش کردي يا نه هنوز ؟!منم بعد از رديف شدن همه چي وارد اينترنت شدم و بهش گفتم دوست داري تو چه سايت هايي بريم و گفت نمي دونم منم بهش گفتم در چه زمينه اي باشه علمي ورزشي سياسي جوک سکسي و اين برنامه ها و ژاله گفت چه سايتهايي به نظرت خوبن و من باز هم پرسيدم در چه زمينه اي و اون گفت سکسي ( من تو دلم گفتم ديگه رديفه ) و رفتم تو سکاف و گفتم اين سايت خيلي با حاله و من هميشه داستاناشم مي خونم و گفت يکي از داستاناش رو بزار و من هم يه داستان براش گذاشتم و اون همونطور که مشغول خوندن داستان بود يه نگاهي هم به کير صاحب مرده ما هم مي انداخت و يک دفعه دستش رو گذاشت رو کيرم و پرسيد دلت مي خواد اين داستان براي ما هم اتفاق بيفته من هم گفتم چرا نه و هميشه منتظر اين لحظه بودم ، ژاله گفت پس صبر کن من الان ميام و من هم رفتم رو تختش نشستم و ميگفتم چجوري و از کجاش شروع کنم که ديدم بايه شورت وکرست سفيد در اتاق رو باز کرد و اومد توي اتاق واي داشتم ديوانه مي شدم تا چند لحظه اصلا مات و مبهوت بودم که گفت مگه نمي خواي شروع کني و من هم با يک صداي لرزان گفتم چرا و بلند شدم رفتم پهلوش و دو تا دست رو از زير بغلش بردم ولي اون دستم رو رد کرد وگفت لباسات رو در بيار و من هم سريع شلوار و تي شرتم رو در آوردم و با يه شورت رفتم پهلوش وقتي کير باد کردم رو ديد گفت چه شود !من به پشت سرش رفتم و مشغول نوازش مواهاي سرش شدم واز پشت بهش جفت جفت شدم بطوري که کيرم رو بين خط سوراخ عقبش مي مالوندم و اون سرش رو برگردوند و من لبام رو بردم به سمت لباش و اون لبهاي که براي من مثل قند بودن رو شروع کردم به خوردن و من لب پايينش رو مي خوردم واون لب بالاي من رو من رفتم سراغ گردنش و شروع کردم به بوسيدن وليسيدن گردنش ديدم آتيشش خيلي تنده هنوز هيچي نشده رفت سراغ کيرم و آخو اوخش در اومد ومن هم رفتم پشتش و کرستش رو باز کردم و سينه هاش رو آزاد کردم عجب چيزي بودن سفيد مثل برف وبا نوکهاي قهوهاي روشن و من مشغول خوردن سينش شدم و هر وقت يکي از سينه هاش تو دهنم بود با دست ديگم نوک سينش رو فشار مي دادم نوک سينه هاش به اندازه يک بند انگشت متورم شده بودند و اون گفت تحملم ديگه نموم شده و بزار تو ديگه ( هم من از کس ليسي بدم ميومد و هم اون از ساک زدن ) گفتم بشين رو تخت و دراز بکش و شورتش رو در آوردم و با يه کس خوشگل و بدون حتي يه خال رو به رو شدم ، کسش خيس خيس بود سريع شرت خودم رو هم در آوردم وبهش گفتم خشک که نميشه گذاشت تو !گفت صبر کن و از ميز کنار تخت يه کرم نيوا آورد و مالوند به کيرم و گفت بزار تو ديگه ! وسألته أيضا في أي حفرة يجب أن أضعها ؟!
وضغطت على ظهري بضغط بسيط في كسه وكنت أدفعه ببطء حتى يسير الكريم جيدًا في بوسه ، والذي فقدت السيطرة عليه مرة واحدة وضغطت عليه بقوة. كنت أتحرك ببطء ذهابًا وإيابًا ، و عندما رأيت أنه كان مريحًا ، قمت بتسريع رحلتي ذهابًا وإيابًا ، وأخذت أضخم أيضًا ، وزاد من استيائي بصوت التنهد ، حتى رأيت أن التنهد والتنهد زاد كثيرًا ، وتباطأت. قلت إنه قال أسرع للأسفل وقمت بتسريع سرعتي كثيرًا ورأيت أنه استرخى جسده ببعض الهزات وأدركت أنه وصل إلى هزة الجماع لكنني لم أصاب بالجفاف بعد ، فقلت يمكنني وضعها فيه أنت ، قال لا ، قلت لماذا قال ليس بعد الآن ، وأصبحت غير مبالية واستمررت في ممارسة الجنس مع بوسها بكثافة أكثر حتى شعرت أن الماء قادم وسرعان ما أخرجت الكريم من بوسها وأفرغت كل ما عندي من الماء على ثدييها ورمت نفسي بين ذراعيها وقال شكرا قال نعم كانت هذه المرة الأولى والأخيرة التي زرت فيها جاليه لأنه بعد أسبوعين انتقل هو وعائلته إلى مكان آخر.

تاريخ: ديسمبر 22، 2019
الجهات الفاعلة: اشلي حرائق

أفكار 3 على "تحب اللعب في الحمام واللعب بثقوبها"

  1. أمير 09146852833 تبريز ، كير كلفت ، السيدة حشري ، اتصل بي ، هاتف فيديو ، صديق ، لنذهب ، اتصل على XNUMX

اترك ردا ل محمد إلغاء الرد

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *