تحميل

شخص مع حلقات ذهبية

0 الرؤى
0%

جئت لأقسم بفارسية سوداء ، حتى قلنا مرحباً بفيلم مثير

عندما رأيته ، قال هيس ، "لماذا أراني ياهو الجزء الخلفي من سيارته؟"

قالت بإيجاز إنني تعبت من الملك ، لم أر فتاة جالسة في الخلف

غير المسلسل ، دعنا نذهب إلى مكان جيد

من هو الشاب وكم هو جميل ، إذا كان زيدًا ، فأنا أريده أيضًا أن يقول

كان من المفترض أن يتحدث صديق زيدمة مع بعضه البعض ، فأنا لم أحضر إلى جامعة زيد.

التوتر خفيف جدا ، دعني أقول إن أراش هو صديقي الأكثر انفتاحا

بوذا ، ذهبنا إلى السيارة ، قلت ، دع المهرج يلعب في Biarmehrchi.

قلت في مؤخرة أفواهنا إن إيرانيًا مارس الجنس خلف رقبته

خوردممنم گفتم وحشی واسه چی میزنیآرش میگفتی هاره واکسن میزدم اینو گفتمو به هوای تلافی برگشتم که مثلا بزنمش تا دستم خورد به بازوهاش به حس عجیبی پیدا کردم اینقدر که نرم بودیعنی لطافت زنانگی که میگن این بود 3 سوت راست کردم و نوع نگاهم بهش عوض شدبعد چند دقیقه آرش گفت راستی یادته چند وقت پیش با 2 تا دختر زنگ زدیم بهت سر کارت گذاشتیم گفتم خوب گفت اونی که سز کارت گذاشت نازی بودمنم برگشتم نگاهش کردم گفتم راست میگه دیدم میخنده دوباره دستمو بردم سمتش که مثلا تنبیهش کرده باشم یواشکی دستمو به سینشم زدم که دیدم اونم فوق العادستنزدیکیای قم یه جا واستادیم که چیزی بگیریم وقتی پیاده شد من تازه کونشو دیدمجنیفر لوپز کیه فقط زوم کونش شدمگفتم داش آرش من میرم عفب تا نازی تنها نباشه دوزاریش افتاد گفت چرا که نه برو خوش باشوقتی خواستیم دوباره سوار ماشین شیم من گفتم میام عقب که دیدم نازی فقط با تعجب نگاهم کرد نشستیمو حرکت کرد هوا کم کم داشت تاریک میشددستشو گرفتم دیدم هیچی نگفت بهش لم دادم مسخره بازی کردم ولی دلم آشوب بود راست هم کرده بودمدیگه داشتیم میرسیدیم که گفتم شمارتو بده که اونم داد سری زنگ زدم تا ببینیم درست گفته یا نه 5 دقیقه مونده بود برسیم آروم دستی که رو شونش بود رو رسوندم به سینش دیدم خودشو سفت کرد بعد رونشو مالوندم بازم چیزی نگفت ولی تا به کسش از رو شلوار دست زدم زد تو گوشم یه لحظه ریدم به خودم که چی شد کل فازو حسی که داشتم همش یهم پرید کلی شاکی شدم گفتم از مادر زاییده نشده بود بزنه تو گوشم تریپ مثلا فهرم برداشتم که اونم گفت نیابد پر رو میشدم خلاصه خداحافظی کردیم و نازی رفت به آرش گفتم دمت گرم عزیزم خیلی با مرامی که اینهمه راهو واسه عشقو حال من اومدی که دیدم میخنده گفت چه فکری کردی توگفتم چطور ؟ گفت اون 2 تا دختر کاشانی هارو یادته گفتم آره گفت امشب قراره بریم کاشون پیش اوناپشمام ریخت گفتم دهنتو سرویس بابا تو دیگه کی هستی بماند که چه کیر کلفتی تو کاشان بهمون زدنبعد 2 روز که خواستیم برگردیم زنگ زدم نازی گفت اونم میخواد برگرده قم رفتیم دنبالش تا نسشت منم رفتم عقب نشستم آرش هم آینشو داد بالاتر که مثلا ما راحت باشیم تا نشست شروع به مالیدنش کردمبه تهران که رسیدیم گفت میرم خونه دوستم دم در خونه دوستش پیاده شد گفت خونه دوستم طبقه 4 باهام تا بالا بیا منم از خدا خواسته تو آسانسور تا سوار شدیم لب تو لب شدیم سینه هاشو محکم فشار دادم سریع دستمو رسوندم به کونش چون خوب لمس نکرده بودم کونشودستمو بردم لای قاچ کونش وایییی چی بود گنده و نرم زودی جدا شدیم چون آسانسور رسیده بود برگشتم پایین قرار شد قردا شبش نازی بیاد خونمونفردا عصرش شد دیدم زنگ زد من نمیامگفتم آخه واسه چی کلی به دلم صابون زده بودم گفت آخه پریود شدم یهو کپ کردم سریع تریپو مرامی کردم که عزیزم مگه تو قرار بود بیای بدی من میخاستم بیای تا راحت تر باشیم.نمیدونست با این حرفش قبر کونشو کندوقتی اومد مانتوشو که در آورد یه شلوار لی تنگ با یه تاپ تنش بوداز رو شلوار میتونستی حجم کونشو حدس بزنیرفتیم تو اتاق من رو تخت نشستیم یکمی حرف زدیم من رفتم تو لباش دیدم اونم داره همکاری میکنه شروع کردم به مالیدن سینش دیدم آه و اوهش بلند شد گفتم پیشم دراز بکش دراز که کشید به پهلو شد منم از پشت چسبیدم بهش حالا کیر من از زیر شلوارک لای کونش بود دیدم اینجوری نمیشه گفتم عزیزم میشه یکمی شلوارتو بکشم پایین لای باسنت بزارم گفت ایرادی نداره شلوارشو تا پایین قاچ کونش پایین کشیدم اگه بیشتر پایین میکشیدم نوار بهداشتیش کامل در میومدکیرمو یه سوت از زیر شلوارک در آوردم و گذاشتتم لای کونشثانیه دوم کیرم لای کونش گم شدیکمی که مالیدم هی یه فشار کوچولو به سوراخش میاوردم دیدم چیزی نمیگه یه تف زدم رو دستم مالیدم به کیرم آروم گذاشتم دم سوراخش با 2 تا فشار تا ته رفت تو باورم نمیشدکون به این گندگی رو داشتم میکردم و جالب تر اینکه راحت شروع کردم بدون دردسر که بعدا فهمیدم هم حشری بوده هم کلا سکس از کون رو دوست داشتشروع کردم به تلمبه زدن از پهلو 5 دقیقه زدم گفتم کامل رو شکمت بخواب گفت آخه دلم درد میکنه گفتم زودی تموم میشهتا روی شکم خوابید تازه ابعاد واقعی کونشو دیدم یه چیز رویایی بودکیرمو کردم تو کونش و همزمان رفتن کیرم تو کونشو نگاه میکردم شکممو داده بودم تو تا ببینم چی کار دارم میکنمبعد 1 دقیقه گفتم داره آبم میاد گفت بریز تو ولی همین یه بار رو میتونی بریزی توگفتم باشه و خودمو تو کونش خالی کردم دیگه گوشم نمیشنید انگار روحم تو کونش خالی شده بود یه چیز تو مایه های خلصه بودمالان 2 سال از اون ماجرا میگذره آرش دیگه دوستم نیستبا نازی هم 2 ماهه بهم زدمهر کدوم از شما 2 تا وقتی این داستان خوند بهم زنگ بزنه دلم واسه جفتتون تنگ شده شمارم هم عوض نشده ولی مثل اینکه برا شماها شدهببخشید اگه طولانی بود ولی خوبیش اینه که عین واقعیت بودبقیه هم لطفا یا ننویسن یا واقعیت رو بنویسن

التاريخ: أغسطس شنومكس، شنومكس
سوبر فيلم أجنبي مصعد انت قريب اناپشمام اعتراض من هنا بكثير هذا كل شئ ذراعيه انت رائع لم نكن نعرف أعلى دعونا نرى أخذت عد دعنا نعود لقد عدت لنذهب لنأخذ انا اكتب اكتب صحية كان الباقي بوکیرمو Budmals انا كنت انا كنت كانت آتني موقف سيارات بلاد فارس إبن عمي عاقبه أخبرتك شريكك أنا عالق مع السلامة نام يتمنى أردنا انا اكلت الجمال غدا دموي في منزلك قصة قصتي كان له بداية كان لدينا جامعة اتبعه فمنا ثانية سنتان رأيت جينيفر انا وصلت وصلنا حالمة وُلِدّ بزنبعد الأنوثة مرحبا اخيرا فتحة انا قلت اعذرني انت صغير سروالك شلورشو السراويل القصيرة رقمك طويل فهمت انا قلت كاشاني کردبه کنوقتی صغير إنها المرة الثانية کونشیدستمو جايدست أغادر أغادر غادرنا ملابسك سيارته أحبك أنا لا أملكها فركت فرك فرك مانتوشو احضرت يستطع هل تستطيع أردت أن يضحك يريد اريد أريد أن وصلنا ميزیآرش میشدستشو كان بإمكاني أن أقول تستطيع كنت أفعل كنت أسحب ميمبعد يمر، يمرر، اجتاز بنجاح أنت قلت رميت سوف اعتني بك نازنين جلسنا جلسنا انا لم اقل لم تستطع لا تسمع لا تكتب لا يوجد لم يأت متزامنة تعاون نحن المعلمين الحقيقة رائع بتستر

XNUMX تعليق على "شخص مع حلقات ذهبية"

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *