الجنس مع حلمي

0 الرؤى
0%

مرحبا يا البالغ من العمر 20 عاما ارمين رشت. این داستانی که براتون تعریف‬ ‫می کنم مربوط به زمستون سال قبل میشه درست 2 سال قبل بود که من تو اوج درس بودم برای قبولی در ‫کنکور تازه وارد رشت شده بودیم من یک روز وارد شرکت خواهرم میشم و چون کارهای من برای مدیر ‫عامل خواهرم جالب بود قرار شد که من در شرکت اونا شروع به کار کنم البته بعد کنکور خلاصه کنکور رو ‫دادم بعد کارم رو تو شرکت شروع کردم روز بعد یک هفته یک خانومی که تازه استخدام شده بود و معلوم بود که از اون نوع کیر کلفتا هستش وارد شرکت ما شد مدیر عاملم به من گفت که خانوم رویا) البته اینجا رویا ‫میگم چون لزوم به گفتن اسم فامیل نیست (لیسانسه روانشنا ی داره و از کامپیوتر سر رشته ای نداره و تو باید ‫به اون کمک کنی تا یاد بگیره.

این موضوع آموزش باعث شد که رویا به من خیلی علاقه مند بشه من اون‬ ‫موقع فکر میکردم برای این هستش که به اون دارم کامپیوتر یاد میدم و به پاس زحمات من هستش ولی من‬ ‫چون مدیر داخلی سخت افزار و نرم افزار بودم نمیتونستم از حالت خودم خارج بشم (مدیراش میدوند) خلاصه‬ ‫چند روز گذشت و یک سری از کار مندای آزمایشی اخراج شدند و من و خواهرم و رویا یک خانوم منشی‬ ‫دیگه تو شرکت بودیم بعلاوه خدمت کار که یاسمن اسمش بود و یک دختر مهربون وجاءت ساعات العمل في الشركة في شكل كنت أحلم به من 1 إلى 4 لأن الجميع سوف يتناولون الغداء حتى الساعة الرابعة نهار میومدند ولی رویا تا ساعت 4 یک سره می موند وبجاش بعد از ظهر نمیومد من هم ‫ساعت 1 میومدم شرکت تا شب خلاصه بعد این مدت من از رویا خیلی خوشم اومد چون هم مهربون بود هم ‫خیلی زیبا بود و قدی حدود ۱۸۰ داشت که اندام رو فرم و برجسته ای که داشت منو دیونه میکرد مخصوصا ‬ اگه دختر با همچین قدی مانتو کوتاه تا باسن به پوشه .کلی با رویا حرف میزدم چون ساعت خلوتی بود مشتری ‫نداشتیم معمولا با هم صحبت می کردیم و یا گاهی اوقات فیلم می دیدیم كان الهواء المنخفض دافئًا وكانت الشركة قد لعبت اللعبة ، لأن الشركة كانت في الشارع ، ولم نفتح الباب للأوساخ ، فتحت "هو دريم" ، أمامي ، أزرار رجالي ، وعندما رأيت الثديين في التمرير ، قدمت نظرة عامة وكبرت.

عندما عدت قلت ، "سيدتي ، أنت دافئة. كوني مرتاحة." كما ألقى نظرة على عينيها الجميلتين وخلع عباءته التي كانت ترتدي قميصًا فسفوريًا ، ثم خلع رأسه وبدأ العمل. أكلت عندما أخبرته فجأة أنك جميلة جدًا في هذا الفستان. كانت هذه المرة الأولى التي تسمع فيها مثل هذا الشيء مني. تحولت شفتيه إلى اللون الأحمر وقال ، "شكرًا لك ، من فضلك افتح فكي كثيرًا. لا يمكنني إغلاقها." تحدثنا أيضًا وقال إنه يبلغ من العمر XNUMX عامًا ولم يقرر الزواج ولديه بيت خاص في نظره ، وفي منزل والده أيضًا لديه هاتف شخصي ، وباختصار قال إنه لا يحتاج إلى زوج وهو مجرد شخص هو قضية. يكفي أن تكون على علاقة جيدة معه ، وقد أخذني طوال الطريق. اعتقدت أن علاقتي كانت حلمًا ، وكانت جيدة جدًا في شركتي. .

في أحد الأيام دعوتني إلى منزلها يوم الجمعة ، لذلك ذهبت مع صندوق من الحلوى ورأيت قميصًا قصيرًا وقميصًا قصير الأكمام. كان المنزل جميلًا ومضيئًا بشكل جميل بجانب القمر وخدم بشراب وبدأنا نتحدث ، قلت: "يمكنني أن أطرح عليك سؤالًا ، رويا جون. وعد بعدم الانزعاج لأنها خاصة" ، قالت رويا "أرجوك". قلت: "كيف تعيش في منزل كبير في هذا العصر ، أليس كذلك؟ في معظم الأوقات تكون في منزل والدتك ، وكيف تتعامل مع أمك الوحيدة وكيف تتعامل مع الجنس؟" ربما لديك سبب لأفكارك. قال: "قلت أنني بحاجة إلى حالة مناسبة وأنا مرتاح وحدي. قلت لك الآن. لديك حالة جيدة تقول لا ، وقلت الحج متجول ، ماذا حدث مرة أخرى ، ماذا حدث إذا قلت إنك لست بحاجة إلى ممارسة الجنس في هذا العصر ، ولكن آسف. قال إنني كنت أحاول إرضاء نفسي ، كنت أتفجر وأتحرك بيد رونالدو ، وقد ألقى نظرة سريعة على سروالي وابتسم ابتسامة.

‫منو به یک اتاق راه نمایی کرد وقتی رفتم توش فکر کردم مغزم کوس تاب گرفته اینقدر این اتاق زیبا بود و‬ ‫بوی خوبی می داد گفتش من خواهرم تو کانادا هستش و برای من آلات سکسی مصنویی میاره دیدم یک جعبه‬ ‫کامل از انواع کیر مصنوئی رو گذاشت از تو کمد رو تخت من از خجالت کارم گذشته بود گفتم خیلی خوش‬ ‫خوراکیا با خنده گفت چی خیال کردی منم دستم راستم رو انداختم پشتش شروع کردم به نوازش پشتش و آروم‬ ‫اومدم رو کونش کونه سفت و بزگی داشت من تو خواب بودم انگار که داشتم کونه همکارم که از من بزرگ‬ ‫تره رو می مالیدم اونم چه کونی صورتش رو رو به من کرد یک خال زیبا گوشه سمت را ته لبش بود و لب‬ ‫بر جسته ای داشت نا گهان لبامون رفت تو هم خیلی خوب و زیبا بود اون لحظه هم زمان که دستم رو پشتش‬ ‫بود دست چپ رو بردم و سینه هاشو مالیدم وای چه سینه های بزگ و سفت بودش کا كنت واقفا الملا ضعيف

صدره. رو تخت در راز کشیدیم تو همون حالت وبعد دیدم اون جعبه مزاحت ایجاد می کنه گذاشتمش پایین‬ ‫این بار یک دست رو گذاشتم رو ساقه پای زیباش شروع کردم به نوازش تا به کوسش رسیدم گفت آرمین‬ ‫سریع منم چون عادت دارم تا تو کف نمونه طرف ولکنش نیستم آرم شلوارکش رو در آوردم دیدم یک شرت‬ ‫لامبادا پوشیده آروم از بغل شرتش زبونمو کردم تو کوسش ظاهرا کسش خیلی صاف بود چون زبونم اصلا‬ ‫اذیت نمیشد طاقت نیاوردم و شورتش رو در آوردم.

کوسش برنزه بود و برجسته که با اینکه پاهاش باز بود‬ ‫ولی بازم فقط یک خط می دیدی با دستام کوسش رو باز کردم و زبونم رو دادم توش و با مهارت خاص خودم‬ ‫چوچولش رو آوردم بیرون هیچ حرکتی نمیکرد رویا فقط صدای نفس های عمیقش تا گوشم میرسید کوسش آب‬ ‫انداخته بود رفتم روش دراز کشیدم و تاپشو در اوردم سوتینش از رو بندش باز میشد چون من بلد نبودم خوش‬ ‫در آورد من تا اون سینه های درشت ۷۵ رو دیدم که سفتیشو قبلا حس کرده بودم جلوم درخشش میکردند ‬ ‫روش افتادم و تا می تونستم خوردمشون دیگه رویا نفس نمیکشد بلکه ناله میکرد گفت آرمین شروع کن گفتم‬ ‫نمیخوری گفت فعلا بکن دار میمیرم گفتم از جلو گفت آره باید تا الان فهمیده باشی که خودم بکارتم رو با ‫دست خودم از دست دادم بلند شدم پا هاشو باز کردم کیرم رو باکوسش میزون کردم خیلی سخت می رفت تو و ‫فشار عجیبی به کیرم وارد شد گفتم رو یا چقدر نهضت وذهبت إلى الوراء في مأزق بسرعة وركض إلى رذاذ Kyrm وقلت السريع. گفتم اینجوری که کس تو هم بی حس میشه گفت نترس این اسپره سریع جذب میشه ‫چیزه زیادیش برای کوسم نمی مونه فقط آروم بکن عزیزم تا جا باز کنه من هم سر کیرم رو دادم تو.

چون کیرم ‬ ‫خیلی سریع بی حس شده بود نمودونستم چی کار دارم می کنم فقط سر کیرم رو حس میکردم که دیدم رو یا‬ ‫یک جیغ بلند کشید وقتی به کیرم نگاه کردم دیدم تا ته کردم تو کوس نازنینش کیرم رو در آوردم ودو باره‬ ‫کردم تو کسش با اینکه کیرم بی حس بود ولی لذت خودم رو داشتم به خاطر فشار کوسش بود همینجور تلمبه‬ ‫میزدم و با سینهای بلوریش بازی میکردم رویا یدستش روشونم بود و با یدستش منو یاری می کرد دیگه خسته‬ ‫شده بودم نای تلمبه زدن نداشتم عرق از سرو روم می بارید که بلند شدم رو یا هم بلند شد لبه تخت دراز کشیدم‬ ‫رو یا اومد پاین تخت شروع کرد به خوردن کیرم چنان ساک م یزد که فکر میکردم تخمم داره از کیرم میزنه‬ بیرون دوباره بلند شد و من اومدم وسط تخت خودش اومد کیرم رو با کوسش میزون کرد و گذاشت توش روی‬ ‫من دراز کشید نمیدونید چه لذتی داشت وقتی که سینه هاش به سینه هام مالیده میشد و بدونه اینکه من از خودم‬ ‫حرکتی داشته باشم اون رو کیرم حرکت رفت و آمدی داشت (کورس) دیگه فریاد منم داشت در میومد با رویا‬ ‫هم صدا شدم و گفتش همون تو تمومش کن که یک لحظه با فشار زیاد توش خالی کردم و تعال بينما كنت في قلبي ، مستلقيا وعانق بعضهما البعض ، وأنا قبلت رقبتي ، أشكركم على إعطائي المزاج الأساسي.

عندما نظرت إلى الساعة ، رأيت أن ما يقرب من ساعة ونصف كنا نمارس الجنس معًا. نهضت. وقامت رويا أيضًا. أخذت سيجارة وذهبت إلى زاوية الشرفة. لقد فوجئت أنه كان يدخن. كان الجو جميلًا جدًا في ذلك الشتاء البارد لأن أجسادنا كانت دافئة ، ولم يكن للبرودة أي تأثير على الإطلاق ، قال: "لا ، لماذا تحدق في Kasm؟ لم أكن أعرف ما إذا كنت مدخناً.

تاريخ: ديسمبر 17، 2017

اترك تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول المشار إليها إلزامية *