Having sex with two of my aunts together

0 views
0%

Ever since I was XNUMX years old and had just started talking about sex, I was very much looking for sex scenes. The scene of my water came, it was the first time that my water came, it was very enjoyable, I thought I was pissed and when I went to the bathroom I saw that the liquid was sticky and white! My grandfather was growing up and I was also looking at him and I realized that Homa's aunt was watching like me. Homa was XNUMX years old and Asma was XNUMX years old at the time. It was because of Asma's story. After washing the dishes, we went to Homa's room. My eyes fell on Homa's chest. He noticed that I was seeing and laughed. When I saw him, he once asked me what he was doing. I was shocked and scared. He laughed. I said that if I told someone to show me something, he would do the same to me. He had not grown much at that time, but I was very happy to see him. ١٤ He was healthy when I was in his room once and he told me that he wanted to take my pants off, but he could not leave, but if I did not do that, he would not open his shirt and I would take off my pants. He asked me to wash him with soap. When I washed him, he kissed my head and put it in his mouth. Now I understand that it was his first time. I was looking for sexy scenes a lot, for example, first of all, I was holding a picture of a girl who was holding a perfume and I was attracted to it. It was enjoyable, I thought I was pissed and when I went to the bathroom I saw that the liquid was sticky and white! Let's skip these stories. I realized that Homa's aunt also saw me like that. Then I was embarrassed to look more in the kitchen when I was with Homa and she smiled at me because of Asma's story. After washing the dishes, we went to Homa's room. The story went on. Homa and I were very comfortable and he always helped me in school. Mideh did the same to me. She had not grown much at that time, but I was very pleased to see her.
In order for Homa and I to become normal, I had to say from the beginning, now let's go to my story ٢٠ Homa is healthy ٢٣ and Asma Homa and Asma لي are very beautiful, Homa is more beautiful and whiter, but Asma is sexier. .
داستان از اينجا شروع ميشه كه من و اسما رفتيم خونه هما آخه شوهرش رفته بود دانشگاش و يه هفته اي خونه نبود و شوهر اسما هم دبي بود ماه به ماه ميومد.من و هما از قبل برنامه داشتيم چون برام تعريف ميكرد كه دوران دبيرستان چقد اينو اسما قبل خواب باهم ور ميرفتن فرداي اونروز كه خونشون رفتيم قرار بود عمليش كنيم هما و اسما تو اتاق بودن و منم با موبايل داشتم ور ميرفتم كه هما اومد صدام بزنه و گفت اوكيه وقتي رفتم تو ديدم اسما با يه تاپ كه مث لباساي هما بود رو مبل نشسته و معلومه كه خجالت ميكشه هما وقتي اومد رفت پيش اسما ونشست پيشش دستشو رو روناي اسما ميزاشتو ميكشيد كم كم كس ماليش كردو دگه اسما داشت راه ميفتادو باهم لب دادن منم كه حسابي شق بودم همون موقع هم چندتا عكس گرفتم(تا الانم دارم)هما تاپ اسما رويه خورده پايين كشيد وسينه اسما رو ميخورد،هما رو اسما بود منم دگه بيشتر منتظر نموندمو رفتم پشت پشت هما گردنو صورتشو بوسيدم حدود ٥دقيقه گذشت هما از رو اسما بلند شدو منم كه از پشت هما رو بغل كرده بودم گردنشو ميليسيدم تاپو شرت اسما رو درآوديم و٢نفري افتاديم به جون سينه هاش آه آهش در اومده بود منم تو حين خوردن سينه هاش زبون به لبو صورت هما ميزدم،سر هما رو فشار دادو هما رفت سمت كس اسما و براش ميخوردو آهو ناله اسما بيشتر شد،داشت ارضا ميشد،بعد ارضا كردن خاله اسما نوبت منو هما بود اول پيرهنمو در اوردم بعدم شلوارم كه خيس شده بود در اوردمو تاپ هما هم در آوردم يه لب طولاني گرفتم و گردنشو ليس زدم خوابوندمش رو زمين سينه هاشو خوردم ميك ميزدم گاز ميگرفتم آه و ناله هما هم در اومد اونم تو همين حين شرتمو يه خورده كشيد و منم بلند شدمو شرتشو در اوردم اسما دوباره جون گرفته بودو دوست داشت بياد قاطيمون شه كه رفتم بالا سر هما و كيرمو گذاشتم رو لباش از اسما خواستم كه كس هما رو بخوره اونم شرت هما رو در آوردو پاهاشو باز كردو كسشو ميخورد خودمم كيرمو تو دهنش ميكردم يه ١٠ دقيقه تو همين حالت بوديم و دگه وحشتناك منو هما حشري بوديم بعد از روش بلند شدم و رفتم كاندوم آوردم از اسما خواستم كه ساك بزنه و بزاره رو كيرم بلند شدمو پاهاي هما رو باز كردم،كيرمو آروم آروم فرستادمش تو خيلي تنگ بود يه سال از باز شدنش نگذشته بود خيلي آه اوه ميكرد و درد داشت اما با پاهاش كمرمو هل ميداد كه بكنمش منم تاته كردم توش و در آوردمو دوباره تا ته محكم شلاپ زدم تو كه جيغ كشيد اسما تو همين حين ازش لب گرفت لباشو ميخورد منم محكم داشتم تلمبه ميزدم تا هما ارضا شد منم يه چند دقيقه دست كشيدم تا جلو ارضا شدنمو بگيرم تو يه خورده ميوه و آب خوردم و رفتم سراغ اسما اونو رومبل نشوندم طوريكه ايستاده بكنمش كيرمو فرستادم توش زياد تنگ نبود تاته كردم توش جوري كه آخ گفت و ازم خواست بااحتياط بكنم اما من سريعترو محكم ميكردمشو با دستام سينه هاشو فشار ميدادم داشتم ارضا ميشدم كه دوباره دست كشيدم چند دقيقه منتظر موندم اينبار رفتم سراغ خاله هما ميخواستم از كون بكنمش از اسما خواستم كه اونو اماده كنه اسما هم جوري روش خوابيد كه كسش جلو دهن هما باشه كس هما جلو خودش يه خورده كرم به سوراخ كون هما ماليدو باانگشت ميكرد تو سوراخش،منم رفتم حموم آب سرد رو كيرم ريختم تاارضا شدنمو تاخير بندازه اومدم و بالش زيرشكم هما گذاشتم اسما هم كسشو جلو هما گرفته بودكه بخوره منم سر كيرمو فرستادم تو كه اه بلندي كرد منم ادامه دادم تاته كردم تو كون هما اروم تلمبه ميزدم و كم كم سرعت دادم به تلمبه هامو اسما رو ميديدم كه چطوري سرهما روفشار ميده كه بخوره منم از ديدن اين صحنه به اوج لذت رسيده بودم و دگه داشت آبم ميومد كه با يه ضربه محكم هرچي آب بودو خالي كردم تو كون هما اونم انگار ارضا شده بود منم همينجوري خوابيدم رو كمرش لپ وصورتشو بوسيدم.
I have a lot of sex with my aunt Homa, even her friend who makes sex with her, but my aunt Asma is not very comfortable with me wanting to spend time with her because the opportunity has not come at all and a month has not passed since this sex. Not a day goes by!

I didn't say anything at all, she took off her breasts and I was licking all of them (I hadn't even seen a sexy photo), she was very amateur. I did not, we were both satisfied and Homa also told me to take a bath
In order for Homa and I to become normal, I had to say from the beginning, now let's go to my story ٢٠ Homa is healthy ٢٣ and Asma Homa and Asma لي are very beautiful, Homa is more beautiful and whiter, but Asma is sexier. .
داستان از اينجا شروع ميشه كه من و اسما رفتيم خونه هما آخه شوهرش رفته بود دانشگاش و يه هفته اي خونه نبود و شوهر اسما هم دبي بود ماه به ماه ميومد.من و هما از قبل برنامه داشتيم چون برام تعريف ميكرد كه دوران دبيرستان چقد اينو اسما قبل خواب باهم ور ميرفتن فرداي اونروز كه خونشون رفتيم قرار بود عمليش كنيم هما و اسما تو اتاق بودن و منم با موبايل داشتم ور ميرفتم كه هما اومد صدام بزنه و گفت اوكيه وقتي رفتم تو ديدم اسما با يه تاپ كه مث لباساي هما بود رو مبل نشسته و معلومه كه خجالت ميكشه هما وقتي اومد رفت پيش اسما ونشست پيشش دستشو رو روناي اسما ميزاشتو ميكشيد كم كم كس ماليش كردو دگه اسما داشت راه ميفتادو باهم لب دادن منم كه حسابي شق بودم همون موقع هم چندتا عكس گرفتم(تا الانم دارم)هما تاپ اسما رويه خورده پايين كشيد وسينه اسما رو ميخورد،هما رو اسما بود منم دگه بيشتر منتظر نموندمو رفتم پشت پشت هما گردنو صورتشو بوسيدم حدود ٥دقيقه گذشت هما از رو اسما بلند شدو منم كه از پشت هما رو بغل كرده بودم گردنشو ميليسيدم تاپو شرت اسما رو درآوديم و٢نفري افتاديم به جون سينه هاش آه آهش در اومده بود منم تو حين خوردن سينه هاش زبون به لبو صورت هما ميزدم،سر هما رو فشار دادو هما رفت سمت كس اسما و براش ميخوردو آهو ناله اسما بيشتر شد،داشت ارضا ميشد،بعد ارضا كردن خاله اسما نوبت منو هما بود اول پيرهنمو در اوردم بعدم شلوارم كه خيس شده بود در اوردمو تاپ هما هم در آوردم يه لب طولاني گرفتم و گردنشو ليس زدم خوابوندمش رو زمين سينه هاشو خوردم ميك ميزدم گاز ميگرفتم آه و ناله هما هم در اومد اونم تو همين حين شرتمو يه خورده كشيد و منم بلند شدمو شرتشو در اوردم اسما دوباره جون گرفته بودو دوست داشت بياد قاطيمون شه كه رفتم بالا سر هما و كيرمو گذاشتم رو لباش از اسما خواستم كه كس هما رو بخوره اونم شرت هما رو در آوردو پاهاشو باز كردو كسشو ميخورد خودمم كيرمو تو دهنش ميكردم يه ١٠ دقيقه تو همين حالت بوديم و دگه وحشتناك منو هما حشري بوديم بعد از روش بلند شدم و رفتم كاندوم آوردم از اسما خواستم كه ساك بزنه و بزاره رو كيرم بلند شدمو پاهاي هما رو باز كردم،كيرمو آروم آروم فرستادمش تو خيلي تنگ بود يه سال از باز شدنش نگذشته بود خيلي آه اوه ميكرد و درد داشت اما با پاهاش كمرمو هل ميداد كه بكنمش منم تاته كردم توش و در آوردمو دوباره تا ته محكم شلاپ زدم تو كه جيغ كشيد اسما تو همين حين ازش لب گرفت لباشو ميخورد منم محكم داشتم تلمبه ميزدم تا هما ارضا شد منم يه چند دقيقه دست كشيدم تا جلو ارضا شدنمو بگيرم تو يه خورده ميوه و آب خوردم و رفتم سراغ اسما اونو رومبل نشوندم طوريكه ايستاده بكنمش كيرمو فرستادم توش زياد تنگ نبود تاته كردم توش جوري كه آخ گفت و ازم خواست بااحتياط بكنم اما من سريعترو محكم ميكردمشو با دستام سينه هاشو فشار ميدادم داشتم ارضا ميشدم كه دوباره دست كشيدم چند دقيقه منتظر موندم اينبار رفتم سراغ خاله هما ميخواستم از كون بكنمش از اسما خواستم كه اونو اماده كنه اسما هم جوري روش خوابيد كه كسش جلو دهن هما باشه كس هما جلو خودش يه خورده كرم به سوراخ كون هما ماليدو باانگشت ميكرد تو سوراخش،منم رفتم حموم آب سرد رو كيرم ريختم تاارضا شدنمو تاخير بندازه اومدم و بالش زيرشكم هما گذاشتم اسما هم كسشو جلو هما گرفته بودكه بخوره منم سر كيرمو فرستادم تو كه اه بلندي كرد منم ادامه دادم تاته كردم تو كون هما اروم تلمبه ميزدم و كم كم سرعت دادم به تلمبه هامو اسما رو ميديدم كه چطوري سرهما روفشار ميده كه بخوره منم از ديدن اين صحنه به اوج لذت رسيده بودم و دگه داشت آبم ميومد كه با يه ضربه محكم هرچي آب بودو خالي كردم تو كون هما اونم انگار ارضا شده بود منم همينجوري خوابيدم رو كمرش لپ وصورتشو بوسيدم.
I have a lot of sex with my aunt Homa, even her friend who makes sex with her, but my aunt Asma is not very comfortable with me wanting to spend time with her because the opportunity has not come at all and a month has not passed since this sex. Not a day goes by!

Date: May 19, 2018

One thought on "Having sex with two of my aunts together"

  1. Has a degree in sexology from Turkey, Master of Psychology, Do you want to experience a good life, Danzel, Tehran, Niavaran

Leave a Reply

Your email address Will not be published. Required fields are marked *