My cousin was fucked by my cousin

0 views
0%

Hi, my name is Kamraneh and I am 27 years old. I love sex until I went to the bottom of sex, and I do not care if I am high or low, active or passive, or just do sex and pleasure. How did I fall in love with my mother? I am the only child in my family. My father died in 80 and I stayed. The few days we were guests, he was very hospitable and tried very hard to kiss me, but my butt was so tight that even with a lot of pain, not a single finger could move, so my cousin had to give it to me. And I fell in love with him.

It was not until I was 20 that I kissed 3 of my cousins, who were very close to me, but Kirshun did not go to bed. I had not had a chance to try this method until today, when I was alone with one of my cousins, Omid was 2 years older than me, and among the cousins, Kirsh was the thickest. In short, I told him, "Omid, today I want to surprise you. I want you to be the first person to kiss me." I cleaned it with hot water and opened it with my finger and dipped a cucumber in half of it so that it would not close. I came out. I came and took Kir Omid in my mouth and started to suck to the bottom with craving I put it in my mouth, which showed the sound of hope, it was walking in the sky. I asked Omid not to do anything, I rubbed a tragacanth on Omid's body, which has both antiseptic and super slippery properties. When he left, his head sweated from the pain in my back.

یکم صبر کردم تا کیرش تو کونم جا باز کرد و تا تهش بی دردسر لیز خورد رفت تو 3-4بار کیرشو در اوردم دوباره فرو کردم تو کونم تا خوب عادت کنه خوب که عادت کرد پاشدم مدل سگی قمبل کردم امید کرد تو کونم اما از بخت بد من امید مثل خروس میموند و آبشبا 10-15تاتلمبه امد همشو خالی کرد تو کونم دفعه اول…..خیلی لذت بردم که کیر به اون کلفتی رو تو کونم حس میکردم امید هم همش قربون صدقه کونم میرفت از اون روز به بعد من شدم کونی پسرخاله هام و هر از گاهی هم پسرعمم اوانا هم نامردی نمیکردن و منو میکردن حتی بعضی وقتا پسرخاله هام سه نفری منو با هم میکردن که خیلی لذت بخش بود برام این قضیه ادامه پیدا کرد تا من با سایت آویزون و سکس خانوادگی آشنا شدم اولش یکم برام سخت بود باور کنم کسی به مامانش به نظر سکس نگاه کنه اما اعتراف میکنم که خوندن داستانهای سکس با مامان منو از این رو به اون رو میکرد و باعث میشد وقتی میرم با شورت و سوتین های مامانم جق بزنم از شدت شهوت بدنم میلرزید…رسیدم به مامانم یادم رفت معرفیش کنم مامانم اسمش شهلاست و یه زن45ساله اس که منو تو18سالگی زاییده خب به من چه اون وقتا دخترارو زود میفرستادن خونه بخت کس بدن…183سانت قدشه سینه هاش90 و کون قلمبه ای داره که این کون رو من ازش به ارث بردم استیلش جوریه که شهوت ازش میباره اما نمیدونم چطوری جلوی خودشو میگیرفت و به کسی نمیداد البته بعدا فهمیدم که یکی ساپورتش میکرد توپپپپپپپپپپپ درحد تیم ملی…دیگه کارم شده بود دید زدن مامانم و جق زدن با شورت و سوتین های اون و کون دادن به پسرخاله هام حتی دیگه سکس با دختراهم از چشمم افتاده بود و دوست دخترام بعضی وقتا ازم گله میکردن و شاکی بودن یه روز که داشتم واسه امید کیرشو ساک میزدم دستشو گذاشت رو سرم و چشماشو بسته بود و داشت تو خیالش حال میکرد زیر زبونی اروم گفت برو یه شورت یا کرست بیار بیشتر حال کنیم تامن ازش پرسیدم چی گفتی بچه خجالتی فوری گفت هیچی به کارت برس و دل به کار بده تا اینکه پارسال من و امید باهم رفتیم چند روزی دبی واسه تفریح یه شب تو هتل خسته از همه لش بازیها و جنده بازیامون دوتایی مست تو وان حموم نشسته بودیم و واسه هم شراب میریختیم و میخوردیم که من شهوتم بلند شد و افتادم به خوردن کیر امیدو زدن حرفای سکسی که یاد داستانهای سایت اویزون و مامانمو شورت و کرستهاش افتادم حشری تر شدم به امید گیر دادم که اون شب یادته گفتی شورت و کرست بیار حال کنیم ؟گفت اره گفتم منظورت شورت و کرست کی بود که میخواستی برات بیارم؟؟یکم ساکت شد اما من اصرار کردم تا مستی و راستی جواب داد که من چشم تو کون مامانته دنبال کردنشم اصلا تو رو بخاطر اینکه کونت شبیه کون مامانته میکنم چشمامو میبندمو تصور میکنم دارم خالمو مامانتو میکنم شنیدن این حرفها باعث شد اتیش شهوتم گر بگیره گفتم چرازودتر نگفتی میخواهی مامانمو بکنی گفت تازه خبر نداری محمد و ایمان هم(دوتاپسرخاله دیگه)جونشون میره واسه کس مامانت من دیگه طاقت نداشتم و اون شب یکی از لذت بخش ترین سکسهامو با امید انجام دادم جوریکه برای اولین بار داد میزدم بکن منو کیرمیخوام …دوست داری مامان جندم هم اینجوری بکنی …واز این حرفا خیلی حال داد وقتی برگشتیم تهران اولین کاری که کردیم باز کردن قضیه بین ما4نفر پسرخاله هام بود دیگه خجالتمون از هم ریخته بود و جاشو شهوت گرفته بود دوست داشتم وقتی دارن مامانمو میکنن من نیگاشون کنم و لذت ببرم یه شب که داشتم به ایمان کون میدادم گفت حالا که باهم ندار شدیم میخوام یه راز بهت بگم فقط قول بده جنبه داشته باشی و بین خودمون نگهش داری منم حشری گفتم بگو ایمان واسم تعریف کرد که یه بار اتفاقی متوجه شده که از اطاق پدرش سروصدا میاد یواشکی رفته بود از بالای پنجره اطاقش دید بزنه که مامانمو دیده بود که باباش داشته شهلا جونمو میکرده باباش آدم خوش تیپ و مهربونی بود نه تنها ناراحت نشدم که هم حشری تر شدم هم جواب سوالمو گرفتم که پس اونیکه داشت مامانمو از نظر روحی ساپورت میکرد عمو سعید خودمون بوده وحداقل آدم با شخصیت و موجه ای مامانمو میکرده.

Date: March 19, 2018

Leave a Reply

Your email address Will not be published. Required fields are marked *