download

Milf has given him an insect

0 views
0%

The sexy movie started coming here. The first time I saw it was in one

The suit was very well sewn with a high model car. It was anything but sexy, tall and sporty.

Kari Shah Kass had an attractive face from those faces

When you look into his eyes, if you are late, you will catch him just like I caught him. It was interesting that he was engaged.

And I was hiding behind the window when I saw him. The car

He parked with a bunch of large flower nipples. He was on the way to our house and called his mother.

We have been waiting for Kos since that was why from the beginning

I saw it, I checked it well.

But I knew a lot of things and I was having sex in Iran because

I was no longer a child, but everyone was looking at me as a child, not because I was small in size, but when I was fully grown. I had beautiful breasts and my body was in shape because of the exercise I was doing. We told him how it was, he liked it, but he did not bring it himself, he said it was not bad, but you can read in his eyes that it was very good. A few months passed and the strange boy we saw that night was now our family's groom, handsome And all sorts of smart, very friendly and warm-blooded people who, if you are alone with them for 10 days, still have something new to say. It passed and every time we saw the other moon, it was as if a hot rod was inserted into my heart. I do not need a ball souvenir. During these few months, we were mixed up. Somehow, he had read my feelings, but he was very observant that he did not whistle for a while until it was summer and the hot weather on those Fridays was often our house. It may be hard to believe, but all week long you think I thought I would be with him until Friday night and our house would come with us. Most of the Friday nights he would come to our house and they would sleep together in my sister's room at night. I went to my sister's room and saw from behind the window what they were doing together and my whole body was on fire. I felt like my whole body was on fire. Bern, Germany, and in those nights he would come to our house so that we would not be alone. It was a good opportunity. When my sister was blinking around, she was skewering and because she was not embarrassed, Reid was lying in the pool or in the jacuzzi, which was when I was getting naughty and I was going to sit next to him under the pretext of playing games, or I was going to ride on the couch, and my sister was making noises. I was in the pool until one day when my sister was menstruating and she did not come to the pool and was sitting on the pool. I was swimming in the pool with our dear son-in-law for a while. I knew the booty and I started joking with Reza. You can not believe that he is clinging to me and I was clinging to him more and more. He was already an insect and he did not understand himself. I also felt that my chest was tight and I was not feeling well at all, but he did it so much that it made me feel dizzy. Joy shook hands with lethargy and I felt that my hands and feet were loose, that it was in this situation that he pressed me so hard that for a moment I was in pain and he noticed and distanced himself from me and came out of the pool with a joke and a laugh. And he went under the shower and quickly reached for the towel and went to my bathroom, which I did not know what to do with joy, but my back was also sore. After swimming for a quarter, I also came out and went to take a shower. رضا از حمام در اومده بود بهش گفتم بدجوری کمرم درد گرفته اونهم از من عذر خواهی کرد.ولی یک برق خواستی تو چشمش بود اون گفت چیزی نشده فقط ضربه خورده و از حمام بیرون اومد.شب که شد همه با هم رفتیم بیرون غذا خوردیم و و ساعت 11 شب بود که برگشتیم خانه ولی خواهرم اصلا حال خوبی نداشت منم میدونستم وقتی که مریض اصلا نمیشه باهاش حرف زد و بیشتر مواقع میخوابه رفتم لباس هام رو عوض کردم و امدم و تلویزیون رو روشن کردیم یه فیلم خیلی قشنگ داشت پخش میکرد که اولش بود من نشستم به فیلم دیدن که رضا هم اومد پایین توی سالن و یک نوشیدنی برا خودش و یکی برای من ریخت و شروع کردیم به صحبت و فیلم دیدن خواهرم که بالا خواب بود و میدونستم وقتی که خواب باشه یه توپ هم که در کنن بیدار نمیشه.از هر دری حرف زدیم تا اینکه گفت کمرت چطوره منم گفتم بد نیست ولی هنوز یک کمی درد داره گفت توری نیست بیا دراز بکش تا برات ماساژ بدم تا ماهیچه هاش ول کونه منم از خدا خواسته رفتم پتو آوردم و روی شکم دراز کشیدم اونم اومد کنارم و شروع کرد از روی لباس ماساژ دادن اطراف ستون فقرا تم و کمی بعد گفت شکمت رو بالا بیار تا بلوزت رو بالا بزنم و من یکمی شکمم رو از زمین بلند کردم تا بلوزم رو تا بالای کمر بالا زد حالا دیگه دستاش رو روی تنم حس میکردم دستای گرم و مردونش رو که من رو از خودم بیخود میکرد ولی وحشت داشتم که نکنه آرزو از خواب بیدار بشه و تمام حس شنواییم روبه کار برده بودم که صدایی رو بشنوم و از طرفی هم با تمام وجود لذت میبردم اون چیزی که خیلی وقت تو ذهنم داشتم رو به واقعیت رسیده میدیدم .رضا هم تو کارش وارد بود شروع کرد به ماساژ دادن از پایین به بالا و منهم گرم میشدم باز اون تنور وجودم شروع به آتیش گرفتن کرده بود و همینطور بالا تر میومد تا اینکه به بند سوتینم رسید خیلی راحت توی یک حرکت بازش کرد سینه های من که حجیم شده بودن خودشون رو آزاد حس میکردن و اون هنوز دستای گرمش رو روی تنم تاب میداد من دیگه مال خودم نبودم رهای رها شده بودم و اون شروع به پایین اومدن کرد از دو طرف و از زیر بغلم دستاش رو به سینهام رسنده بود منهم که مثل آدم هایی که به صلیب کشیده شده باشند هیچ حرکتی نمیکردم و اون شروع کرد به لمسس سینه هام اروم اروم روی سینه ها بالا و پایین میرفت تمام تنم شده بود آتیش گرم و دستای اون گرم تر از بدن من حس میکردم هر کجا که دست میگذاش بدنم میسوخت، بسیار نرم و راحت من حس میکردم توی این حالت نمیتونه راحت سینه های من رو خوب مالش بده یه حرکتی کردم و خودم رو چرخوندم و اونم به من کمک کرد انچنا آرام و لطیف که حس میکردم وزنم در حد یک پر کاهه، خیلی راحت شروع کرد به لمس گل سینه هام دیگه دیونه شده بودم وقتی لبهاش رو روی لبهای خودم حس کردم حس میکردم تمام دنیا مال من شده و گرمای وجودش رو شروع به خوردن کردم لبهای گوشتی اون روی لبهای من بود و من با تمام وجود لبهاش رو میخوردم و رضا هم در جواب من دستهاش روی سینه های من بالا و پایین میرفت و آتیش بدنم رو بیشتر میکرد اروم اروم حس کردم دستاش پایین تر میرن و قصد باز کردن دکمه و زیپ شلوارم رو دارن یه مقاومتی کردم و اون منصرف شد و باز روی سینه های من برگشت لبهاش رو از لبهای من جدا کرد و توی چشمم نگاه کرد شهوت و تمنا رو از توی چشمای من میخوند لبهایش رو روی گل سینه هام گذاشت و شروع به مک زدن سر سینه های من کرد سینه های من گل انداخته بود و برجسته و با هر مکی که میزد حس قشنگی تمام وجودم رو میگرفت و دیوانم میکرد دستای من رو گرفت و روی مردانگی خودش قرار داد برجستگی اون رو حس میکردم و بزرگتر از اونی بود که تصورش رو میکردم .منم با ضرب آهنگ مک های که به سینه هام میزد اون مردانگی رو فشار میدادم کمی که گذشت زیپ شلوارش رو باز کرد و دستم رو داخل شورتش برد دستم به مردانگی اون که خورد احساس عجیبی بهم دست داد اونرو توی دستم گرفتم و اون هنوز مشغول مک زدن به سینه های من بود و من با دستم شروع به مالش اون کردم واقعاً از گرمای اون لذت میبردم بعد از کلی کلنجار بالاخره تونست زیپ شلوار من رو هم باز کنه دیگه برام هیچ چیزی مهم نبود شلوارم رو پایین کشید و شروع به بوسیدن از روی سینه هام تا شکمم کرد و هر چی سرش پایین تر می آمد لذت من چند برابر میشد و دستم توی موهای اون فرو کرده بودم و چنگ میزدم و اون شروع به خارج کردن شلوار و شورت من از پاهای من کرد و لبهاش رو رو آلتم حس کردم خیسی زبونش رو که به لبه های آلتم میخورد گرمای اون لبها تمام وجودم رو پر کرده بود اهسته و گرم روی تنم بالا و پایین میرفت حس عجیبی تنم رو گرفته بود تمام عضلات بدنم رو حس میکردم منقبض شده و یک انرژی عظیمی تمام تنم رو فرا گرفته با تمام قوا سرش رو بین پاهای خودم فشار میدادم و اون هم با فشار بیشتری آلتم رو مک میزد من دیگه قادر به حرکت کردن نبودم تمام تنم شل شد دیگه کاملا در اختیار اون بودم .پس از یک وقفه اون باز شروع کرد به بالا اومدن، باز روی گل سینهای من بود و اونارو مک میزد دیگه تو این حالت هر دو لخت بودیم.

Date: July 12, 2019
actors: adriana deville

Leave a Reply

Your email address Will not be published. Required fields are marked *