دانلود

Entrenamiento de tres personas con picaduras de insectos.

0 vistas
0%

Eso dibuja y lee la estasis de mi película sexy Saeed de una familia.

Estoy casi solo, tengo una hermana 3 años menor y un hermano 8 años menor que yo, 25 años.

Shah Kas mide 170 pies de alto y pesa 73 kilogramos.Es muy limpio.

Y también tengo Tepli y este viejo recuerdo está relacionado con hace casi 8 años cuando estaba estudiando para el examen de ingreso.

En nuestro vecindario, un estudiante alto de Tehrani es casi alto

190 y gran nido de pistón vivo que acababa de ser aceptado en el campo de la electricidad pero tenía unos 5 años

Yo era Kos mayor aparentemente después del servicio militar para recibir lecciones.

Había estudiado y continuado su educación. Desde el momento en que se convirtió en nuestro vecino y lo ayudé a mover cosas, el sexo de la historia es hola.

Empezamos Estaba completamente confundido sobre el sexo de Irán en la clase de matemáticas y

Por sugerencia de mi madre, le pedí a un nuevo vecino llamado Ali que hiciera algunas matemáticas conmigo cuando no lo estaba molestando con sus estudios. Se arregló y vino a nuestra casa a enseñar. Ese día, Ali trabajó conmigo todo el tiempo en matemáticas serias, y mi madre, Dios, puso la primera piedra para la cena. علی هم بعد از خوردن شام خداحافظی کرد و رفت چند روزی از علی خبری نبود تا اینکه مجبور شدم خودم برم جلوی خونه اش و جویای حالش بشم وقتی در را باز کرد منو دعوت کرد به خونه و وقتی از غیبت و کم پیدا بودنش سوال کردم به من گفت که خجالت میکشه بیاد خونه ما و به من گفت اگر میخوای بهت ریاضی یاد بدم باید بیای خونه من ، منم وقتی رسیدم خونه به مامانم گفتم اونم قبول کرد ولی بهم گفت که موقع شام باید برم خونه و شام برای علی و خودم ببرم .فردای اون روز ساعت 6 غروب علی بهم زنگ زد و من رفتم خونش وقتی وارد خونه شدم دیدم علی با یه رکابی و یه شلوارک منتظر منه و با آوردن یه گرم کن ورزشی از من خواست تا راحت باشم ولی من قبول نکردم بلافاصله دفتر و کتاب رو پهن کردیم روی زمین و علی شروع کرد به درس دادن و سوال طرح کردن اخلاقش نسبت به روز اول خیلی تغییر کرده بود هر بار سوال میکرد میگفت اگر اشتباه کنی کتک میخوری و هر بار که اشتباه میکردم یه سیلی محکم به کونم میزد شب که رفتم خونه کونم سرخ شده بود ولی خدایش توی دلم ناراحت نبود از اینکه کسی با خشونت باهام رفتار میکرد و من مجبور به تسلیم بودم لذت میبردم دوباره فردا قبل از رفتن به خونه علی یه شلوار راحتی با خودم بردم و وقتی رسیدم خونه علی شلوارم را عوض کردم ولی موقع عوض کردن شلوار نگاه سنگین علی را روی خودم احساس کردم اونم با همون شرایط روز قبل شروع به درس دادن کرد ولی این بار بعد از چند بار کتک زدن دیگه دستش را از روی کونم بر نداشت و هربار که اشتباه میکردم فقط دستش را بلند میکرد و یه ضربه میزد بعد از چند دقیقه ناخوداگاه چشمم به شلوارکش افتاد دیدم بدجور راست کرده ولی به روی خودم نیاوردم اونم انگار متوجه شده بود که من از دیدن این صحنه بدم نیومده دستش را که دیگه روی باسنم ثابت شده بود شروع به تکان دادن کرد این کار باعث شد من کاملا تمرکزم بهم بریزه و هی اشتباه کنم ولی این بار به جای ضربه زدن با دست مردانه و بزرگش یه چنگ به کونم زد وقتی دید من چیزی نمیگم هی این کار و ادامه داد ولی با نهایت آرامش دیگه درس خواندن کاملا تعطیل شده بود و سکوت من هم جرات کافی را به علی داده بود و حرکت دستش شدیدتر شده بودمنهم از استرس و هیجان زبانم بند اومده بود و فقط تنها کاری که کردم این بود که صورتم را بین دستام پنهان کردم که کمتر خجالت بکشم علی با دیدن این صحنه دستش را برد زیر شلوار و شرتم از گرمای دستش که کونم را لمس میکرد تمام بدنم تیر کشید انگار چیزی توی دلم خالی شده باشه غش رفتم دستهای مردانش روی باسنم لذت بدون وصفی داشت وقتی انگشتش را برد سمت سوراخ کونم با صدای حشریی یه جون بلند کشید خیلی سریع شلوارم و شورتم و کشید پائین شروع به مالیدن کونم کرد با حرکت دادن تی شرت رو به بالا بهم فهموند که باید پیراهنم را در بیارم و با کمک خودش این کار و انجام دادم بعد علی روی من دراز کشید یهو یه چیز بزرگ و خیلی داغ را لای پام احساس کردم تازه فهمیدم علی هم خودش کاملا لخت شدهکیر فوق العاده بزرگی داشت شاید 2 برابر کیر من بود از گرمای کیرش واقعا از خود بی خود شده بودم و کاملا خودم را بهش سپرده بودم ولی علی خیلی با عجله و دسپاچگی کار میکرد شاید میترسید نکنه از دادن بهش پشیمان بشم ولی نمیدونست که تو دلم قند آب می شد علی بعد از چند بار عقب جلو کردن کیرش لای پام و لیسیدن پشت و زیر گلو و گوشم برای چند لحظه از روی من بلند شد بعد دیدم با انگشتش داره یه مایه ای را به کونم می ماله که بعد فهمیدم روغن نباتی بوده بعد خیلی سریع کیرش را روی سوراخ کونم گذاشت با این کارش ترس تمام وجودم را گرفت و ناخواسته تمام بدنم سفت شد ولی علی که این واکنش منو دید با یه خواهش و التماس از من خواست که شل کنم میگفت که به خاطر خودت میگم اینجوری اذیت نمیشی منم که دنبال لذت بردن بودم به نصیحتش گوش کردم علی هم با شل شدن بدنم خیلی آروم فشار دادن را شروع کرد ولی انصافا کیر به اون بزرگی با کون تنگ اونوقت من سازگاری نداشت و فقط روغنی که علی بهم زده بود کمکش کرد با رفتن سر کیر علی توی کونم احساس کردم پاره شدم و تنها کاری که زیر وزن زیاد علی و دستهای قویش تونستم انجام بدم گریه بود حتی داد هم نمیتونستم بزنم چون آبروم میرفت سوزش وحشتناکی داشتم ولی علی فقط زیر گوشم قربون صدقه من میرفت و ازم میخواست فقط چند دقیقه تحمل کنم و خودش هم بی حرکت وایستاده بود بعد از تقریبا یک دقیقه احساس کردم علی یواش یواش داره کیرش را فرو میکنه تو و خیلی ظریف کیرش را حرکت میداد واقعا در این کار وارد تقریبا ده دقیقه تمام حرکت های که انجام میداد با درد همراه بود ولی کم کم کونم جا باز کرد و دیگه اون درد اولی را نداشت و بدون درد هم نبود علی هم که فهمیده بود دیگه درد نمیکشم حرکتش سریعتر شد و با خوردن شکمش به کمرم فهمیدم که کیر به اون بزرگی تا ته توی کونم رفته علی وقتی کیرش را تا ته گذاشت تو چند لحظه با تمام قدرت منو فشار میداد و میگفت به جون مادرم تا حالا کون به این نازی و تپلی بغل نکردن و بعد شروع کرد به تلمبه زدن با هر بار کشیدن کیرش به بیرون احساس میکردن شکمم خالی و پر میشه واقعا ماهرانه منو میکرد جوری که با خودم میگفتم چه لحظه های زیبای از زندگی بوده و من از دست دادم بعد از یکی دو دقیقه احساس کردم یه چیز داغ توی کونم خالی شد واقعا لحظه لذت بخشی بود و علی هم بی حرکت چند دقیقه ای روی من دراز کشید وو بعد با تشکری که از من کرد احساس کردم چه کار بزرگی براش کردم که اینجوری ازم تشکر کرد . Me puse la ropa muy rápido e inmediatamente me fui a casa, no podía mirarlo, me avergonzaba de él.

Fecha: agosto de 6, 2019
Actores: kennedy leigh

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *