دانلود

Wow, le da vergüenza llevárselo a la boca.

0 vistas
0%

Su cuerpo siempre estuvo en mis ojos.Una película sexy

Se me venía a la cabeza ser mi amigo, la noche en que nuestra familia se fue a pernoctar, yo estaba en casa, saqué estadísticas, vi que no era sexy, ¡le pregunté a mi suegro! le preguntó

Le pregunté: "¿A quién presenté? ¿Quién dijo la caricatura? Dije algo detrás de tu cabeza".

Escuché que quería preguntarle para ver cuál era su profesión, me dijo que no, luego me despedí.

Dime todo lo que dijo Jundeh.

Empezó Después de un tiempo de amistad, una noche le di un pezón sexy y una jota, pero ella no mostró cobardía.

Sí, Mahin Kos, mi señora, le dijo que volviera a casa y aprendiera física.

Oh, su lección es buena, dijo que si ven lo que dije, prestaré atención.

Eran las tres en punto cuando llegué a Irán y le conté sobre mi físico de trabajo mientras tenía relaciones sexuales en Irán.

خدافظی نمیکنی گفت منظورکه انگشتموگذاشتم رولبم فهمیدولی باخجالت بوسیدورفتتایروز که اس دادگفت بابام میخوادبره خونه عمه مامانم میره کلاس قالیبافی میای خونمونمنم باپرروی گفتم بشرطی که اون بلوزسفیده که دیروزروطنابتون بودبپوشیباکلی اسرارقبول کردشب قبلش رفتم حموموخودموصفادادم پشماروزدمو یه کیرتوپ واسه فرداش ساختمراستی ازکیرم نگفتمکیرم شانزده سانته و قطرش اگه انگشت اشاره ات روبچسبونی ب شصتت و یه دایره درست کنی میفهمی چقدرهصبح ساعت هشت بودکه گفت بیای آمارگرفتم دیدم کسی نیست رفتم توبایه مانتومشکی جلوم نشسته بودیکم حرف زدیم گفتم نمیخوای لباس سفیدت رو روی تنتم ببینمباخجالت مانتورودرآورد وای وای چی دیدم ی دره عمیق بین دوتاتپه لباسش بازبوداومدجلولباسوببینم داشتم میمردم بس که این مهین باحال بودبهش گفتم بیابشین روپاهام اومدنشست یکم حرف زدیم گفتم عزیزم دوست دارماونم گفت منم دوست دارملبامون رو گذاشته بودیم رو لب همدیگه که دستموگذاشتم روسینشخداییش سینه به اون بزرگی توعمرتون ندیدین سایز95بادوتادستام نمیتونستم یکیشوبگیرمگفتم بخواب خوابیدو من لباساشو درآورمسوتینش مشکی بودسایناخانماونم درآوردمو شروع کردم به خوردنوای که چه حالی میداد فکرشوبکن دوتاهندونه بزرگ که تودهنت جانشه بایه نوک قهوه ای که باهرنگاهم کیرموبیشترتحریک میکردبلندشدم گفتم لباسامودرمیاری مهین جونم پاشدلباسامودرآورد بجزشورتم که نذاشتم دربیاره آخه من که کس هلوشوندیده بودمرفتم سراغ شلوارش گفت نه شلوارم نه برات ساک میزنم آبت بیاد با پایین تنم کارنداشته باش مام فردین بازیمون گل کردگفتیم باشهنشست روزانومنم شرتوزدم کناروکیرمودرآوردم دادم دست خانم یکم بادست مالیدبعدکردتودهنش ولی نه همشوبخاطرهمین حال نمیدادیکم ساک زددیدم آره داره آبم میادبادستام سرشوگرفتموکیرموتاته میکردم توحلقش قشنگ وقتی سرکیرم میخوردبه گلوش میفهمیدم تااینکه آبم اومدوهمشو خالی کردم دهنشولی این تازه اول راه بودچون هدف من فقط کونش بود که تو محل که هیچ توشهرمون تکه و توکفشنبایکم منت کشی راضی شدشلوارشودربیارهدرآوردکم مونده بودمن بیهوش بشم رونای سفید با ی شرت مشکیخوابوندمش راضی شدکه منم ارضاش کنم شرتشوکه درآوردم ی کس دیدم مثل هلوی قاچ خورده تمیزوپف کرده چه چوچولی داشت صورتی روشنشروع کردم به خوردنش که تازه داشت سکس بهم فازمیدادآخه صدای مهین جونم تازه دراومده بودبااون اه اوفاش داشتم میمردماه ه ه ه هاووووووووفسپهربسته داری میکشیماینقدرلیس زدموانگولکش کردم که آبش شروع کرد به سرریزشدندیگه بایدنقشموعملی میکردم بلندش کردم چهاردستوپاخوابوندمش کیرموخیس کردم لبه کونشوبازکردموکیرموگذاشتم دم سوراخ کونشچه کونی داشت مثل یه طاقچه بودوقتی ایستاده بودالانم که بازش کرده بودم مثله دوتا بادکنکی که وسطش ی سوراخ نخودی قهوه ای داشتازکردن کونش بگم اولش هرکاری میکردم نمیرفت تواینقدرکه تنگ بوددیدم نه ایطورنمیشه گفتم مهین جون میخوابم بیابشین روکیرم که بره تواون سوراخ نازتخوابیدم اومدروم کیرموگرفت دستش باسوراخش میزون کردنشست روش تاسرش رفت تو گفت واییی درددارههرجوری بودنشست کیرم تاته توکونش بودگفتم بلندشوبشین دیگه میگفت نه نمیتونم دارم میترکمیکم که گذشت شروع کردبه بالا پایین کردن ولی خیلی آروم بودمنم اصلأ بااین مدل حال نمیکردمهمینجوری که کیرم توکونش بودبغلش کردمو بلندشدم اونوخوابوندم حالا پاهاش روشونم بودسینه هاش تودستامو کیرم تواون کون نرمشدیگه اخ و اوخ مهین جونم به گریه تبدیل شده بود فقط میگفت سپهرتوروخداتموم کن دلم داره ضعف میرهمنم اینقدرسرعتموبردم بالاکه دیگه حتی نمیتونستم سینه هاشونگه دارم که بالا پایین میشدگفتم من اومدموآبموبافشارتاآخرین قطرشوباتلمبه زدنم توکون مهینم خالی کردمپاشدم لباساموپوشیدمو یه لب گرفتم ازش اومدم خونهممنون ک نظر میدین

Fecha: Julio 8, 2019
Súper película extranjera tengo estadísticas Estadísticas ازداشم ازخترابرات del callejón Azkir Asrarghubul su cuerpo pongo mi dedo Omedrum Ven, agua, y exprime hasta el último Él vino Ven y conócelo Durmieron en pie No es posible yo era tan rapido Babamamán باپرروي tímidamente nuestro viento Globo بازبداومدجلولباسوببینم بازییمون Basurakhash Okey Adiós Balake باهرنگاها debe ser practico verme avergonzado بجخشورتم بهمتاشبی Me levanté Alto Azules blancos بوالانم بوبااون بوبپوشیباکلی بوبقلش era para el بوچون Yo vi era mi esposa budsina Fue dicho Yo dije Me había ido estuve tengo estadísticas Lavar Presupuesto estuve te besé hoy Ven y siéntate Pashdbasamudravard پیستبهش Pirsیدشمامنم Le preguntó Peshmarozdmo hasta تلمودسته تیمیوپف Eres tan Arrepentimiento توحقلش estoy en tus brazos en tu boca Toshahrmón su vida topaciosexo Tokfashenbikem fichas Ilusiones cuanto mañana yo tenia cuatro dormitorios Chuchuli حموموخودماصفادادم mi señora خدادظی Dormiste yo quería Cometelo خورنوای Sangriento maldita sea gracias خوونادهامون él dijo lo he dado tengo دارلبامون La historia Tener lo saqué آوردمو درورمسوتینش ingreso sacalo En todo caso dejé mi mano دهشنولی Dutatpe doble Amigos ayer fue tu dia ser honesto y profesional redmishdehmeh pegado Sobrescribir Ropaham soy diario su gloria Borrar inicio Mi luz Rokir Yo vi Zedmwangulkesh Constructivismo سیزبادوتادستام sepertorokhodatmom Desbordamiento Se duchó y se lavó el pelo. Mi carrera سهخلاسه Dieciséis شدبعد چندوقت ⁇ شلورشودبریاره درآوردکم⁇ camiseta estoy cansado شلواش mis pantalones فازمیدادآحه Pensar tú entiendes tejido de alfombras diámetro de la bomba dibujos animados Función Empleados Trabajó Dijimos kurdo کردپاشدم Pulgares hacia arriba کردودوستی lo mencioné Concha کونشوبازکردموکیرموشتی Kirtop estimulación de gusanos Kirmukhis tengo crema Poner Su ropa vísteme Ropa Frotó su cuerpo mi mamá Mantor Abrigo negro lo desmayé El propósito Vendré a ti yo acumulo Dormiré Quiere Come Voy podría haber dicho Lo entiendes Entendí me estaba levantando estaba haciendo estaba haciendo Mikshimainqdarlis se vuelven yo estaba muriendo Estoy muriendo Me quedé dormido Cobardía No vieron yo no puse Blandura no estoy sentado opinión del cuerpo no respondió yo no dije No pude Yo no puedo Tu no quieres Yo no sabía no murió no hizo lo mismo Tu no نهبعدخدادظی Hashonge Vaya, está cerrado Todo استقاب durazno entre sí su compañero Por la misma razón quiero voleibol tu recuerdas dije uno por uno

Un pensamiento sobre "Wow, le da vergüenza llevárselo a la boca."

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *