Quería sexo con ella

0 vistas
0%

سلام به همه این داستان رو که می خواهم بری شما تعریف کنم واقعی می باشد اسم من علی هست برنامه سکس من مربوط میشه به خانواده شوهر عمه من خواهر شوهر عمه من دوتا دختر داره که یکی از یکی شاه کس تر تا کسی اینارو ببینه اب از همه جاش اویزون میشه و بعد کف دستی واجب میشه بعد از سال ازدواج عمه من اینا رو من بیشتر میدیدم ولی به خاطر عمه که گفته بود رو مخ این ها نباشم داشتم دیونه میشودم تا اینکه زد اینا با عمه من درد دل می کردن و من هم از گوشی خبر دار می شدم فهمیده بودم که ابن دخترا مرض دارن تا با یکی دوست میشن دنبال اینن که سری برن تو کار فرار دادن یارو من در حین این مهمونی ها که اینا حضور داشتن بیشتر به این دختره که هم سن من بود نزدیک میشدم تا یک روز که شمارش رو گرفتم با هم تلفنی صحبت کردیم و قرار بر این بود که عمه من متوجه نشه از رابطه ما تا راحت تر با هم اشنا بشیم یک چند سالی باهم دوست بودیم ولی نه دار بیرون میرفتیم شوخی و من هر بار این رو میدیدم بعد باید یک کف دستی میزدم چون کونه خوش تراش سینه بزرگ سفت بعد از دست زدن فهمیدم سفته و قد بلند سبزه بانمک تک بود صورت زیبا با لب های پروتزی دیگه چیزی نگم که باید برم کف دستی رو بزنم توی این دوستی ها دیدم داره سرم کلاه میره نمیشه یک کمی با این لاس هم زد شروع به برنامه ریزی کردم که باهاش یک سر سانفرانسیسکو برم یعنی سکس کنم یواش یواش سز شوخی رو باز کردم دیدیم که خانوم خوشش میاد از این کارا به از چند ماه اس ام اس زدن سکسی دیگه جلوی هم در رابطه با سکس حرف میزدیم ان زمان من سالم شده بود و مادرم دنبال زن بود برام که خرم کنه من و فامیل دور هنوز دست به هم نزده بودیم تا این که توی اس دادن بهش از اندامش گفتم که منتظر بودم تا فش کشم کنه ولی بهم گفت همه اینو میگن و حتی از من سکس می خوان ولی تو این رو از من توی این همه سال نخواستی حرف های ما ادامه داد تا اینکه براش خواستکار امد من هم تو دلم فوش میدادم که دستم نزدم به این هلو میخواد ماله کس دیگه بشه و لی خدارو شکر که نشد چون اونا از اون خر پولهای شرکت نفت بودن حتی به من هم نمی دادن من از این دنیا همش یک پیگان داشتم ولی تمیز و اسپرت و دختر گش از این خواستگاره که امد ریدیف نشد من فردا اس دادم که می خواهم ببینمت فردا شد امد سر قرار که بهش رک کفتم توی این چند سال همش به یاد زیبایی تو جق زدم من هم مثل همی ادما از تو سکس میخوام ولی نه از جلو نه عقب من فقط عشق بازی میخوام به این راحتی که اینجا نوشتم نگفتم حتی دعوامون هم شد و بعد از چند روز حتی جواب اس سلام من رو هم نداد ولی بعد از یک ماه به من اس داد که من رو میخواد توی این ادرس ببینه من هم رفتم دیدم که یک خونس که تمام وسایل رو داره ازش پرسیدم ماله کی این خونه من رو برای چی به اینجا دعوت کردی گفت حرف نزن که از دستت شکارم رفتم روی کناپه نشتم که یک هو میخ کوب شدم تا دختر با لباس تور از اتاق خواب امدن بیرون و فامیل دور هم امد پیش من رو مبل نشست به من گفت که تو چون پسر خوبی هستی می خوام باهات رک باشم من همجنس بازم نمی تونم و نگردم سکس با پسر به این خاطر ان پسر رو کله کردم ولی تو ان روز به من صادقانه گفتی که که فقط عشق بازی می خوای از من به من راست بگو من هم با سر تعید کردم و به ان دختر ها گفت شروع کنید باورم نمیشد که این صحنه ها جلوی من داره اجرا میشه داشتم از شهوت خفه میشدم که فامیل دور رفت ان ور اتاق جلوی من نشستبه دختر ها اشاره کرد که بیان سمت من هم از خدا خواسته ولی برای بدست اوردن خودش چند سال تحمل کرده بودم و در حین نزدیک شدن دخترا بهش گفتم من ترو میخواستم نه اینارو من با چق زدن خودم رو برای تو ارضا میکردم تا این حرف رو زذم دیدم بلند شد و به دخترا گفت برن پیش خودش لباس خودش هم یک تاپ دامن کوتاه بود که ان رون زیباش رو انداخته بود بیرون و به من گفت راحت باش و شروع کردن به لب بازی تاحالا این همه تحریک نشده بودم این همه نزدیکم جلو روی خودم دارن همجنس بازی میکنن من هم گیرم رو میمالیدم از رو شلوار دیکه دخترا داشتن لخت میشدن سینه های هم رو میخوردن می مالیدن ولی فامیل دور داشت لب بازی می کرد من از فامیل دور معزرد خواستم که زیپ شلوارم رو پایین بکشم که سر کیرم پوست پوست نشه که دیدم نزدیگه من شد و خودش شلوار من از پام در اورد کافی بود پوست بدنم پوست بدنش رو از دور حس کنه همون جا ارضا میشدم دخترا دیگه صداشون به هفت اسمون میرسید من هم با کیرم بازی میکردم تا اینکه دیدم حودش داره لخت میشه وای چه سینه های رو میدیدم همون مدلی که دوست داشتم بزرگ و نوک ممه کوچیک و سربالا دخترا حمله ور شدن روی سینه هاش وای چی میخوردن من هم می گفتم گوفتتون بشه کار ادامه داشت تا اینکه همی لخت شده بودیم با یک اشاره به یکی از دخترا فهموند که بیاد سراغ من من هم دیگه چیزی نگفتم شروع به لب بازی بودیم که احساس کردم چیزی به کیرم نزدیگه گفتم دست دخترس که بله ان یکی دختره شورع کرد برام ساک زدن چه ساکی میزد از حال داشتم میرفتم که یک هو به خودم امدم بلند شدم رفتم سروقت فامیل دور ان هم از من استقبال کرد لب من رو شروع به خوردن کرد من سینه هاش رو می مالیدم ان دخترا هم ان طرف با هم سکس می کردن من که تو فضا سیر می کردم جای شما خالی بردم روی کناپه خوابوندم از بالا شروع کردم به خوردن هرچی به پایین می رسیدم شیرین تر حس بهتر داشتم تا رسیدم کوس که نگو هلو بود با یک دستمال اب اضافی کوسش رو خشک کردم شروع کردم به خوردن با یک دس
Estaba lamiendo el tema de sus senos, estaba empapando el cuscús con mi lengua hasta que ella quedó satisfecha y me dijo: "Basta, yo también bebí. ¿Qué empezó a comer?" Giré un poco la cabeza para ver qué eran. haciendo. Se lo hacen entre ellos, que engordaron con esta escena, y mi familia se conoció y me permitió ir a ellos. Cuando sentí que me venía, le dije que uno de ellos volteó la cabeza. y dijo: "Entonces, ¿por qué me esforcé para poder hacer eso?" La familia les dijo a las niñas que salieran y se lo hicieran saber. Él dijo que tal vez las llamaría mañana. Estaba cansada. Dije que si estaba Me permitieron acostarme fui a la recámara, no rechaces mi pedido y te daré una buena recompensa, también dije a ver qué pasa. Harry, que sea una moneda, quiero este modelo de amor de ti, y te daré todo el dinero que quieras, y la libertad de cada chica que quieras llevar a casa. Y odio el sexo con un chico, nosotros vivo bajo el mismo techo desde hace un año, y he estado teniendo sexo con todas las chicas excepto con la esposa de Suzi hasta ahora, tengo permitido follarla, ella solo besa los labios de sus senos.

Fecha: Julio 18, 2018

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *