¿Quién le dio mi esposa a Bajanagh?

0 vistas
0%

سلام به بچه هایه شهوتیه شهوانی من بی غیرتم پس الکی فحش ندید بخونید حالشو ببرید حقیقته کاملا زنم مونا ۲۸سالشه کونش گندس این کون منو بی آبرو کرده وبی غیرت ازبس گندس مخصوصا بامانتو کوتاهایی که همیشه میپوشه خیلی تابلوس کونش خوش فرمه جوری که مانتو جذب میپوشه خطته شورتاش همیشه تابلوس این کون مونا خانمم همیشه دردسرساز بود برام تو بیرون و مهمانیا تو بیرون مثلا مترو شلوغ بود مخصوصا ایستگاه بازار تهران ۱۵خرداد ساعت ۵یا۶همیشه شلوغه باید بچبی تو مترو وشلوغی مردم مخصوصا قسمته مردا یا بهتر بگم عمومی ما تو همچین وضعیتی بودیم که وارد مترو شدیم تو جمعیت باهول دادن رفتیم تو منو مونا که یهو به خودم اومدم دیدم زنم پشتش به مردمه بهتره بگم کونه گندش ملتم حال میکردن منو مونا صورت به صورت بودیم تکونم نمیتونستیم بخوریم که دیدم مونا کونشو وخودشو هی تکون میده به پسری که پشت سرش بود راستش تحریک شدم وغیره تو مهمونیا هم که لباس باز میپوشه همیشه عشوه میاد همیشه برا فامیلا پوشیده ترین لباسش شلوار و لباس هست خالی که کونش تو ذوق میزنه با لمبرو عشوهاش قرکمرش بریم سر اصل مطلب باجناقم امیر ۳۳سالشه کارش پرده است یه مغازه نسبتا بزرگ تو بازار پرده سرای عبدل آباد داره یه روز تو ساله ۹۲ نزدیک به عید ۹۳بودیم که مونا زنگ زد گفت به امیر زنگ زدم پرده سفارش دادم حاضرش کرده گفته جمعه میاد برا نصب گفتم باشه منم جمعه هستم کمکش میکنم تا راحت وزود نصبش کنه شغل من راننده تاکسی هست جمعه ها اصلا سرکار نمیرم کلا خونه ام یا مهمونی میریم روز موعود فرا رسید صبح ساعت ۱۰بود بیدار شدم باصدایه مونا که جلو آیینه بود آرایش میکرد منم تا بیدارشدم سلامی کردم گفتم چه خبره میخوای بری بیرون گفت نه امیر میاد چشام پف کرده ازبس خوابیدم کمی آرایش میکنم خندیدمو یه وا گفت صبحونه خوردیم ساعت ۱۱بود امیر بود امیر برخلاف من که معمولی بودم باشگاهی بود همیشه مونا میگفت بهم چی میشد توام مثله امیر بود بدنت هرچند خواهرزنم گفته بود به مونا که چه کیر کلفتی داره امیر شرمنده توضیحتم طول کشید امیر اومد نمون تابستون بود مونا شربت براش اورد یهو مونارو دیدم باساپورت نازک و یه لباسه توری که قشنگ سوتینه قرمزش معلوم بود خودم حالی به هولی شدم چه برسه به امیر برندازش کرد به من گفت حسین برو از پشت ماشین وسایلو بیار تا منم شربتو بخورم نفسی تازه کنم و شروع به کارکنیم رفتم وسایلارو اوردم تو حیاط گفتم یواشکی برم تو خونه ببینم خبری میشه دیدم امیر شربتو خورده موناهم کنارشه یه لبه چند ثانیه ای گرفتن جا خوردم تحریکم شدم اینجا بود که فهمیدم آره مونا راه بده هست از هم جدا شدن منم نقشه چیدم مثلا برم بیرون بگم یه ساعته میام باسرو صدا اومدم تو خونه همه چی عادیه امیر ریلکس بود ولی شلوارش باد کرده از بس راست کرده بود موقعه لب بازی موضوع رو گفتم که من برم بیرون کاری پیش اومده برام یه ساعته میام گفتم شرمنده امیر جان زودی برمیگردم و میام کمکت میکنم امیر گفت نه مونا هست کمی کمک میکنه تا بیایی تو چشایه جفتشون برقه خاصه شهوت بود گفتم ماشین نمیبرم من مثلا رفتم بیرون درو کوبیدم ولی یواشکی برگشتم خونه رفتم تو پاگرد خونه به پشت بوم راه داشت کمی صبر کردم چون خونه پرده نداشت اصلا لخت بود شیشه های وردی خونه منم دید میزدم یهو مونا رو لخت دیدم امیرم اومد کنارش رو مبل نشست کمی لب بازی کردن امیر بادستایه تنومدش مونارو بغل کرد برد بالا داد میزد حسین کس کش زنتو میخوام بگام کجایی این زنت بادودولو تو سیر نمیشه که یه کم مونارو اورد بالاتر کسشو لیس زد کمی مونارو گذاشت پایین لخت شد سریع کیرشو که دیدم جاخوردم گفتم اینکه مونارو جر میده ولی مونا میگفت این دفعه میخوام بهت کون بدم حال کنی کونم براتو امیرجون مونا به من اصلا کون نمیداد بعدش امیر انداخت کیرکلفتشو تو دهنه مونا ۵دقه ساک زد کیرش حسابی راست شد مونا قنمبل کرد دستاش رو دسته مبل کمک گرفته بود پاهاشو باز کرد امیرم تفی زد به کیرش و وسوراخه مونا نم نم کیرشو جا دا د تو کون مونا گفتم الانه که مونا جر بخوره دیدم خیلی عادی کیر به اون کلفتی رو جاداد تو کونش امیرم تلمبه میزد هی میگفت جنده من حسین کس کش کاش بود کون دادنتو میدید حسودی میکرد به کون دادنت بهم راستش حسودیمم شد چون فکر میکنم پلمپه سوراخ کون مونا تا الان بهم نمیده انقد تلمبه زد امیر که مونا کونش باز شده بود امیرم هی کیرشو میکرد تو سوراخش هی در می اورد گفت بزار آبمو بریزم توش ۲۰مین گذشته بودهمه حالت مونارو گاید از کون ۴۰مین شد گفت بشین رو کیرم آبمو بیارم الان شوهره کس کشت میاد مونا نشست نم نم رو کیرکلفته امیر امیرم هی قربون صدقش میرفت موناهم میگفت من جندتم خواهرزنه جندت بالا پایین میپرید رو کیرش امیر چندتا زد به لوپایه کونه مونا تندتند تلمبه میزد که مونارو محکم کشید پایین نشست رو کیرش آبش اومد ریخت تو کونه مونا موناهم داد میزد نمیدونم دلیلشو شاید ارضا شده بود شایدم داغ بود آبش ازلذت بود زود لباساشو پوشیدن یه لبه جانانه گرفتن امیر سریع رفت سراغ چوب پرده منم دولا شدم یواشکی اومدم تو حیاط صدا زدم مونا الکی که من اومدم مثلا ولی افکارم کیرم پراز شهوت و خیانت زنم بود من امیرم که جایه خودش رفتم تو دیدم همه چیه عادیه ولی بویه عرقو شهوت پر بود تو خونمون اونا متوجه این موضوع نبودن بعدا فهمیدم که امیر از نامزدی زنمو میکنه اون موقع هنوز من نبودم امیر میکردش تا داستان بعد فعلا بای عزیزان شهوانی نظر یادتون نره کیرهمتون تو کسه زنم مونا نوشته حسین بی

Fecha: agosto de 23, 2018

Un pensamiento sobre "¿Quién le dio mi esposa a Bajanagh?"

  1. Hola.. soy Arman. Creo que también estoy un poco celoso.. Pero chicos, celos en los chicos que aman a sus esposas frente a ellos y quién sabe quién خیلی Por supuesto خیلی Por supuesto que sé que tal vez algunas personas juran. Pero realmente funciona.. Soy adicto. Por supuesto que me veo bien.. Mi esposa y yo acordamos que ella no debería tener nada que ver con mi opio, yo también debería hacerlo. Aunque no lo creas, pero en el mismo contrato estamos juntos y los dos estamos satisfechos.. Por primera vez le dije a mi amigo el acuerdo. Al principio no creía. Pero la traje a casa y le dije a mi esposa Elham: Cuando venga a Peyman, ven con una falda corta y un sostén largo y trae fruta. El ombligo estaba claro. Cuando llegó el pacto, Elham fue y abrió la puerta. Como Peyman estaba en el proceso, entró y mi esposa lo miró allí y le pasó la lengua por los labios. Peyman todavía no podía creer que me inspirara para decidir divertirme. Elham trajo fruta e hizo un pacto entre mí. Hablé sobre chicas y chicos y sexo y hacer y…. Elham también se rió. Le dije a Peyman que tenía buen opio y que iba a fumar en la cocina. Le pregunté: "¿No vas a matar?" Peyman dijo: No, padre mío, no soy adicto. Entonces Elham le dijo a Peyman: Ve y mátalo, su espalda estará apretada. Entonces Peyman sonrió y estaba tomando el té. Fui a la cocina y Elham me dijo: ¿Estás seguro de que quieres que haga un pacto? Le dije: Sí, bebé, ve a la habitación a cepillarte. Estaba en la cocina cuando Elham se acercó a Peyman y le tomó la mano. Peyman me miró para ver qué quedaba por hacer. También le señalé, queriendo decir que no entendía la inspiración, por ejemplo, y le dije: Anda, date prisa. Ve hazlo. Resumen del acuerdo con mi mujer para acostarnos en nuestro dormitorio. Elham, como de costumbre, que tuvo relaciones sexuales conmigo, chupó primero. Peyman todavía le creía, pero cuando se puso de pie, Elham también se paró desnudo frente a él y agarró a Peyman. Aparentemente él se lo había dicho. Tanto Arman como yo queremos ser jóvenes. No hay problema mi amor. Me gusta follarte. Peyman estaba de rodillas en la cama y Elgi estaba frente a él. Llegué al fondo de la habitación. Peyman me miró y giró la cabeza de izquierda a derecha. Aparentemente estaba molesto por comer. Pero entonces Kirsh estaba en el trasero de mi esposa. lo estaba haciendo Estaba acelerando. Elham solía decirle: Déjame hacerlo. ¿Es sólo un agujero para el marido? جووون نوش جونت عزیزم. Peyman, poco a poco, su lujuria nos había alcanzado. Los senos caídos de mi esposa estaban en sus manos y me sostenía con fuerza. La verdad yo tambien fumaba opio.. Llegue a la puerta de la habitacion y vi que Elham estaba dormido y Peyman estaba dormido, y ademas de hacerlo, estaba diciendo palabras romanticas y estando en sus labios.. Me quede de pie junto a la puerta y comencé a chillar .. Elham me vio. Se rió y dijo: miserable adicto. Deberías ponerte de pie y tu amigo debería ponerlo frente a tus ojos y deberías hacer clic. Entonces te reíste. Yehu tomó una bocanada de inspiración y dijo: Suéltalo.. Trae tus labios. Entonces Elham parpadeó. Hizo un pacto completo con mi esposa durante aproximadamente una hora. Su cola estaba calentita.. La siguiente inspiración fue el ajo. Pero bebé, Elham durmió conmigo por la noche y dijo: Sé que estás celoso. Pero se que tu también quieres que tu esposa sea joven.. Le dije: te dejare hacerlo, solo no debes dárselo a nadie.. Elham se rio y dijo: Mi amor, tu no eres para mi, sino porque amas mi vida Y te gusta fumar opio, así que vámonos. los dos amamos….

Deje un comentario

Su dirección de correo electrónico no será publicada. Las areas obligatorias están marcadas como requeridas *