Cuéntale a una de nuestras vecinas una película sexy relacionada con la preelectoral 88: Yo
Mehdi o el mismo Miti, tengo un amigo cercano que se llama Nimas Khalim, un chico genial y sexy.Tenemos muchos vecinos que
Con Shah Kass, todos prestamos atención a la textura antigua de nuestro vecindario.
Somos íntimos como los barrios viejos donde se es honestamente buena gente, hay unas cuantas mujeres entre nuestros vecinos que me hacen sentir mal.
A veces usamos zapatos, a veces bromeo con Nima sobre tu esposa (tal y tal).
Que breve resumen de la noticia. Uno de esos vecinos se llama Ladneh. el marido me espera
Yo mismo, de unos 35 años, Inas Steel tiene trasero.
Cuando ves a Abt, sus piernas resultan calientes. Topolo, la carne de su piel no está mal. Mis lentes no son muy religiosos. Los senos son relativamente grandes.
Puedo decir que no es tanto que cuando Irán anda, sexo por detrás
Sus dos piernas suben y bajan, cada vez que venía a mi casa me pegaba, ponía una carpa. Hoy, cuando venía de la universidad, vi alrededor de la ciudad de Gharb. Laden se bajó de un automóvil de alta gama. Cuando bajé, ella le estrechó la mano. Lo tomé hoy, cuando estaba seguro de que su esposo estaba en la oficina, llamé a su sangre, los saludé, me presenté, estaba aterrorizada, pero estaba segura de la forma en que se despidió de ella o de ese auto, no es su familia. quieres comer, decidió comer, tenía miedo de que no estuviera realmente familiarizado con eso. En resumen, después de 10 minutos, nuestra sangre sonó. Llevaba una falda superior. La próxima vez que diga algo, muéstrame una foto. . Dije que no. Dame un polo primero. Él dijo: 'Sé una perra. فهمید گفت خفه شو مگه پول نمیخای قاتی کردم تهدیدش کردم گفتم میخام یکم باهات حال کنم اولش ناراحت شدم که دارم اینکارو میکنم امابعدش فهمیدم خانم خرابه گفت چکارکنم گفتم باهم سکس کنیم یکم ساکت شد گفت نه اما یکم بهت حال میدم گفتم باشه یطور نگام کرد یلبخند کوچیک زدو گفت کثافت خلاصه اومد جلوم سریع دستاشوگرفتم گفتم یخورده فقط اروم بوسش گردم لبمو گذاشتم رو گردنش وای که چقد داغ شدم همینطور لیس زدم فقط توفکر کونش بودم چادرشو زدم کنار سینهاشو مالوندم چیزی نگفت بعد سرمو داد عقب گفت:خودم یکم بهت حال میدم دستشو گذاش رو کیرمو مالوند هی مالوندش منم طاقت نیوردم دستمو گذاشتم رو کونش وای که چه کونی گوشتیو بزرگ دستمو گذاشتم لاش شرتشو حس میکردم دستمو رو سوراخش فشار میدادم از زیر کسشو حس میکردم نفسم داشت بند میومد دیدم یدفه جلوم زانوزد شلوارمو دادپایین کیرم افتاد جلو صورتش تا دیدش گفت وای چرا اینقد بزرگه گفتم ماله خودته گفتم لادن خانم بدجور توکفتم همینطور که داشت ازتخمام میمالوند سرشو گذاشت تودهنش باورم نمیشدمعلوم بود که حرفه ای وقتیکه ساک میزد زیرچشی نگام میکرد درست تا نزدیکای تخمم میرفت تو دهنش وقتی سرشو میورد بیرون اب دهنش از کیرم سرازیر بود هی اروم سرشو میبرد تو وای فقط تو فیلما ایطور دیده بودم هی میگفت واقعا بزرگه تمام کیرم خیس شده بود از تخم میمالوندو ساک میزد احساس کردم دارم ارضا میشم بهش نگفتم ریخت تودهنش سرشو اوردبیرون بقیش پاشیدتوصورتش گفت اینم حال حالاعکسو پاک کن قضیرو واسش گفتم اما چیزی نگفت اومد که بره از پشت چسبیدم بهش گفت نکن گفتم بزار یکم از زیر کونتو بمالونم بدجور توکفت هستم گفت نه امادستمو از زیر چادر کردم تویکم مالوندمش بدش نیومد اما رفتشداستانوبه نیما گفتم کلی فحش دادبهم که نامرد تکخوری کردی ازین قضیه چندروز گذشت که دیدم لادن زنگ زد خونمون شمارش از تلفن بیرون بودافتاد گفت خونه ای تنهایی گفتم اره گفت کارت دارم اولش ترسیدم نیم ساعت دیگه خونمون بود اومد ازدر یکم لبخند زدو سلام علیک از ننم پرسید گفتم نیس گفت هیچی اومدم یسر بهت بزنم خیلی تعجب کردم اینطور ندیده بودمش خیلی خوشحال شدم گفتم خوش اومدی بشین الان چایی میارم ازونجا فهمیدم ایشون خراب تشریف دارن وقتی اومدم دیدم با شلوارکو تاپ جلم نشسته وای که دلم ریخت خیره شده بودم به پاهاش گفت چته چرا رنگت پریده گفتم خانم خوشگل ندیده بودم اومد کنارم نشست گفت خوبی اونروز زیادبهت حرف زدم ببخشیدمنم اصلا منگ بودم که چی میگه گفت سماورو خاموش کن چایی نمیخام بیایک باهم حرف بزنیم رفتم تواشپزخونه اونم اومد رفت در یخچال لحظه ای که خم شد چیزی برداره کونش خودشو بهم نشون داد معلوم بود زیرش شرت نداشت ازپشت چسبیدم بهش اونم خندیدو گفت دوس داری دس اوردم رو سینه هاش انکار باد کرده بود فهمیدم اون موقع که اومده بود قبلش حشری بوده گفتم بزار به نیمام بگم گفتم اونم اونروز دیدت گفت زر نزن اگه میخای بگی بگو این فیلمارو بازی نکن جلدی زنگ زدم اونم بیاد همینطور داشتم میمالوندمش برگش توصورتم بهم گفت هنوزم کیرت بزرگه گفتم بله منم بهمش گفتم بهم کون میدی گفت کون چیه کس میدم انگارکه یساعته زیر کیرکه اینطور حشری بود گفتم برگرد خم شووای که برگشت کونشو دیدم شلوارکشو اروم کشیدم پایین یدفه بوی غلیظ ابش خورد بهم باور نداشتم کونش جلومه زبونمو گداشتم رو سوراخ کونش هی لیسش میزدم اونم میگفت جوووون جووووون من اون کیر اونروزیو میخام ازهمون زیر سرمو گذاشتم لای پاش کسشو لیس میزدم هی ازم میپرسید این چیه داری میخوری منم هی میگفتم کس تو منم ازش میپرسیدم چی میخای میگفت کیر میخام دیدم ضدای زنگ اودم ازجا پریدم گفتم نترس نیماس گفت میرم اتاق درو باز کردم نیما ذوق زده گفت چی شده کی اینجاس گفتم لادن است.
Estaba caminando. Mehdi estaba frotando a Laden. Tenía los ojos vendados. Lo puse cerca de su cara, lo que me dio la espalda. Yo, que estaba en el espacio, estaba lamiendo mi espalda, estaba diciendo: "¿Qué es esto? Yo también te decía que te comieras mi polla. Estábamos escupiendo, su cuerpo estaba muy hinchado, yo estaba asustado, era un insecto, me tomó la mano, me tomó el dedo, metió los labios, lo apreté suavemente, él dijo: "Joowooo Mehdi, él también puso su mano en la esquina". Me sobornó. Lo estaba mirando. Laden envolvió su mano alrededor de la cintura de Mahdi. Dijo que golpeó fuerte. Se puso salvaje, se sentó, avanzó lentamente, se inclinó en su silla, Mehdi lo pateó por detrás, golpeamos él durante dos horas, cuando vi a alguien mojado, me enojé más, Mehdi, que me golpeó, se estremeció más. Le decía a los labios de Kunshu: "¿De dónde sacaste este hermoso Kono? Quiero dártelo tan fuerte ." Me jaló hacia atrás y me golpeó fuerte. Dijo: "Connie, quiero atreverme". Para que no me entiendasPuse mi ficha, saltó arriba y abajo, vertí mi agua, tomé la ficha, la tomé, Mehdi lo hizo, su aliento aumentó mucho, estaba claro que estaba satisfecho, cada vez que Mehdi golpeaba, Kerman arrojó agua por el costado del hoyo, oh, esta escena nos hizo enojar a Tokunesh, tan pronto como se alejó de Laden, a pesar de que era un cadáver, Rozmin derramó agua amarilla de su esquina (amigos que saben cómo verter agua Tokun ) Pobre de mi piso.