Mon cousin religieux

0 vues
0%

Salut, je suis Bijan et je suis étudiant en génie pétrolier et j'ai vingt ans

اولین خاطره ی سکسی من مربوط میشه به ماجرای من و زن عموخوشکلم من از بچه گی زن عموم رو ‫دوست داشتم و اندامش رو دید میزدم آخه اون خیلی خوشکله سنش سی ساله قد بلند با سینه های گرد و ورزیده ماجرای ما برمیگرده به همین چند وقت پیش راستش من همه ی این تجربه رو مدیون این تاپیک هستم چون زن عموم که اسمش هاله باشه یه لب تاپ داره که گاه گداری برای نصب ویندوز یا تعمیر کردن به من میدادش زن عموم تقریبا مذهبی هستش خیلی دوست داشتم که بکنمش و هرشب بیادش جق میزدم خلاصه من با این لپ تاپه به این سایت اومده بودم وچندتا داستان سکسی در کامپیوترش ذخیره رده بودم برای اینکه بعدا بخونم و بعد از اینکه خوندم یادم رفت که پاکشون کنم اومد و کامپیوترش رفت کهربت ادم رفت که پاکشون کنم اومد و کامپیوترش رود عنت ادم رفت..

چند روزی گذشت و تا یه اس ام اس به من زد که امشب برم خونشون تا کامپیوتر خانگی پسرش که XNUMX سالشه شونه رو درست کنم وبهش هم درس ریاضی بدم از اتفاق همون شب عموی من که پزشکه در بیمارستان کشیک داشت من هم هر موقع میرم خونشون توی اتاق پسرعموم میخابم خلاصه ما رفتیم خونشون در رو زن عموم برام باز کرد دیدم که خیلی خودش رو گرفته بود منم اون شب خیلی خجالت کشیدم و هی خودمو کیرمو لعنت میکردم خلاصه کامپیوتر شهاب درست شد درسش هم بهش دادم تا اینکه شهاب ساعت ۱۲ و نیم شب گفت من میرم پیش مامان بزرگم میخابم امشب تنهاس فاصله ی خونه ی عموم تا مامان باهربت شاربت یا C'était à la maison .

مامانش اول یه کم ممانعت کرد که بمون اشکالی نداره و شهاب ‫گفت نه من باید برم منم که خیلی خجالت کشیده بودم گفتم که هاله جان شما بزارین شهاب بره من میرم ‫خونمون ماشین دارم سریع میرسم زن عموم که فهمیده بود به من بر خورده گفت اختیار دارین این چه حرفیه ‫من اگه بمیرم هم نمیذارم تو الان بری خلاصه اصرار کرد من موندم وشهاب رفت ولی خودمو همچنان لعنت ‫Je l'ai fait jusqu'à XNUMX heure du soir.XNUMX شب بود که بیخابی زده بود به سرم بخاطر همون ماجرا زن عموم من فکرکردم که الان خوابیده بزار برم دستشویی وبعد برم خونه من پاشدم رفتم دستشویی اصلا حواسم نبود انگار که هیچی

نفهمم ددیم چراغ دستشویی روشنه ولی اعتنایی نکردم در روباز کردم دیدم که هاله جوووووووون داشت نوار ‫بهداشتی میگذاشت روی کسش وااااااااااااااای که چه صحنه ای بود من یه لحظه ماتشده بودم اصلا هنگ کرده ‫j'étais.

خلاصه با یه معذرت خواهی اومدم بیرون وقتی که اومد بیرون گفتم که بذار لباسامو بپوشمو در برم تا ‫اوضاع بدتر نشوده خیلی ناراحت بودم دیدم که زن عموم اومد بیرون من داشتم دنبال جوراب هام میگشتم ‫دیدم که زن عموم خیلی مهربون شده بود مثل یه معجزه شده بود گفت که بیژن عزیزم دنبال چی میگردی؟ من ‫گفتم دنبال بجای اینکه بگم دنبال جوراب از بسکه هول شده بودم گفتم دنبال نوار بهداشتی زن عموم مطلب ر ‫گرفت که من هول شده بودم گفت مگه نوار بهداشتی به درد پسرا هم میخوره من دیگه نمیدونستم چی بگم از ‫فرصت استفاده کردم مو گفتم هاله جون ببخشید بخدا نمیدونم چی بگم حواسم نبود اونم گفت نه اشکال نداره بیا ‫باهم بریم تو اینترنت چندتا سایت ببینیم منم گفتم باشه خلاصه آن شدیم و هاله رفت شربت آورد و نشست پیشست. Dans ce cas, nous avons les éléments suivants:Je suis également venu sur Yahooهاله گفت این سایت ها چی هستن تو میری بریم رو سایت آویزون یا جلوی من نمی خای

بری دیگه اینو که گفت قلبم تند تند میزد خلاصه من سایت براش باز کردمو داستان سکسی خوندیم بعد من دیدم ‫که زن عموم پاشد و رفت من فکر کردم که رفت بخابه منم داشتم دیگه دیز کانکت میشدم خونه خیلی ساکت ‫بود رفتم که بخوابم یه لحظه با خودم فکر کردم حتما زن عموم حشری شره مخصوصا که هی نگاه به کیر من ‫مرد ومنم سینه اش رو دید میزدم خلاصه رفتم توی اتاقش در زدم و رفتم نشستم رو تخت گفتم زن عمو من ‫خیلی معذرت میخام خیلی دوست دارم اگه عموم با تو ازدواج نمی کرد حتما من با تو ازدواج میکرد دیگه نمی ‫فهمیدم چی دارم میگم فقط میخاستم بکنمش که یه دفه گفتم درازبکشم پیشت اون گفت من هیچ وقت زنا نمی کنم ‫Essayer de comprendre

خلاصه اینو که گفتو خودشو به من چسبوند منم گرفتم وشروع کردم به لب گرفتن ازش . Dans ce cas, nous avons les éléments suivants:وای که اصلا نفهمیدم چطوری لخت شدم ووواااااااااااای که چه لبایی داشت کیرم داغ داغ شده بود دستش رو ‫Il s'est allongé et a attrapé ma taille et a dit: "Il fait très chaud, comme au début de mon mariage."Je lui ai dit de le mangerاونمشروع کرد به ساک زدم خیلی عالی ساک میزد زن عموم تاپش رو در آورد وگفت نمی خای شرتمو نوار ‫بهداشیتیمو در بیاری منم کفتم بذار اول پستوناتو بخورم وایییییییییییییییی وقتی که دستم به پستوناش میخورد چه . Dans ce cas, nous avons les éléments suivants:حالی کرد دامنشو دادم پایین و مثل وحشی ها با دندون شرتشو کشیدم پایین وای یه کون تپل که یه عمر باش ‫جق میزدم شروع کردم به مالیدن کونش و لیسیدن سوراخش اون میگفت برس به داد کسم منم که نمی دونستم ‫دارارم چکار میکنم شروع کردم به لیسیدن کسش و بعد پشتمو کردم بهش طوری که کیرم میرفت تو دهنش ‫Quand je l'ai entendu, il m'a dit d'appliquer un peu de spray anesthésique sur Kirt, j'ai fait de même.

شیطون ‫Je ne sais pas comment il a découvert que mon eau arrive maintenantخلاصه اسپره رو زدم وگفت بکن توش منم اول سر کیرم رو گذاشتم ‫دم کسش هی میگفت آروم و آه و ناله میکرد که یه هو من وحشی شدم وبایه حرکت کیرمو تا ته فرستادم تو ‫??کس خیلی خیلی تنگی داشت خیلی حال کردم داخلش نرم وگرم بود هی تند تر میکردم حالا دیگه جیغ ‫میزد و آه وناله میکرد و من جررررش دادم وواهی تند تر میکرم که بهش گفتم زن عمو الان آبم میاد چکار ‫Faire Il m'a dit que je n'ai pas la patience d'ennuyer Kirtهمیش شهاب هم از سرم زیاده بریزش تو کونم منم .

سریع در آ وردم کیرم گذاشتم تو کونش و اونجا خالی کردم دیگه نای حرف زدم هم نداشتم فقط سرمو گذاشته ‫J'étais son cou délicat et j'ai joué avec ses mamelons et sa chatte jusqu'au matin 2بار دیگه هم کردمش از اون روز به بعد هفته ای سه چهار بار میکنمش روزایی که عموم کشیکه وشهاب هم خومنه نینست منمش روزایی که عموم کشیکه وشهاب. ‫اینکه متن منو خوندید .

Date: Décembre 17, 2017

Soyez sympa! Laissez un commentaire

Votre adresse email n'apparaitra pas. Les champs obligatoires sont marqués *